کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

۱

 

 

٢

 
 
   
نویسنده و وجــدان
(٢)
گوکل چند کَکٌر
 
 

 

 

یکی ازخصوصیت های نویسندۀ دارای وجدان پاک وبی آلایش، این است که از دیدن حقایق چشم پوشی نکند. چون یک حقیقت درقلم نویسندگان،غلط رفتاری وکج بینی می تواند باشد، نویسندۀ حق بین، آن کجرفتاری وکج اندیشی راانتقاد میکند. بعضی از ذوات محترم که نویسنده میباشند، این رفتار درست را رعایت نمی نمایند. وقتی آدم بپرسد که چرا شما که نویسندۀ خوب میباشید، چشم تان را از دیدن اشتباه او پت کردید ؟ چرا او را انتقاد ننمودید؟ بعضی از نویسندگان محترم از تجربه وخاطرۀ تلخ گپ می زنند. میکویند که برادر کسی تاب وتحمل  انتقاد را ندارد. سالها پیش نوشتۀ یک نویسندۀ هموطن خود را انتقاد نمودم، بسیار آزرده شد. من یک بار بالای نوشتۀ او انتقاد ضعیف نمودم، او ده بار به سرزنش من دست زد. به نظر این کمترین، نویسندۀ دارای وجدان عالی، شهامت انتقاد را هم دارا باشد. با آن شهامت خود دوست  وآشنا ومخالف را اصلاح می نماید. اگر کسی در ین فکر وانتظار باشد که هر کس او را صفت نماید، جامعه وانسان تکامل نمی کند. هیچ انسانی از اشتباه مبرا نبوده ونیست. سیاستمداران، دانشمندان، متفکران، نویسندگان برجسته اشتباه کرده واشتباه میکنند. طریق انتقاد است که آنها را متوجه اشتباه مرتکب شده نموده، و راه اصلاح را هموارمیکند. منتها اگر کسی انتقاد را یکطرف گذاشته به بد وبیراه گفتن، به زشت نوشتن، به حملات احساساتی مبادرت نمودن مشغول شود،بین آن وانتقاد فرق وجود دارد. خوشبختانه خوانندگان از سویه و دانش تفریق کردن انتقاد خوب از انتقاد بد بهره مند شده اند. خواننده همین که چند سطری ازیک ونویسنده را خواند، به زودی میداند که مقصد او روشن کردن ذهن واصلاح است ویا افزایش تشنج. بنابر آن بجا نیست که نویسنده از آزردگی نویسندۀ دیگر کاراو را نقد نکند. خوب است بسیارضرورت است که نقد کند مگر تخریب نکند. دل خواننده را از مطالعه سیاه نکند.

درشمارۀ قبلی « کابل ناتهـ» ناشر، چند خبر را در بارۀ یک موضوع (ویساک) آورده بود که کسی آزرده نباید شده باشد. امید میرود با آن شوخی یا طنز خبرنویسان وگزارشگران محترم ما غفلت خود را اصلاح نموده باشند. شیوه و رفتار بسیارعزیزانه بود و مثال های هر کدام از گزارشگران هم مستند بود.

 

 علاوتن، ضرورت دیدن حقایق، معنی آن را میدهد که نویسنده همین که می بیند غلطی در دور وبر او است وانسان ها از آن متأثر شده اند، تأثرهمنوعان خود را بنویسد. به هر شکل قلمی و هنری که مشغول است از آن یاد کند. اگر نویسنده می بیند که بی عدالتی از طرف حکومت  است، ولی بخاطر ترس از حکومت بی عدالتی را انتقادنمی کند، کار نا ثوابی کرده، بهتر است که اصلا ً نویسندگی نکند. این کمترین که ادعا ندارم نویسنده باشم،اما عقیده و نظری را که دارم بیان میکنم. نظرمن در بارۀ بی عدالتی در افغانستان محبوب ما روشن میباشد. بی عدالتی در هرجا و در ساحه وجود دارد. بمثل ازبی عدالتی در برابر زنها می گویم:

   ازسالها به اینطرف اخباری را می خوانیم ومیشنویم که میگویند زنان ودختران خود را آتش زدند. میخوانیم که زنها ودخترها زیر مشت ولگد مردان فامیل افتادند. می خوانیم که در طفولیت به زور و جبر به ازدواج سپرده شدند. می خوانیم که خود کشی نمودند. مگر در برابر آن قلم نویسندگان محترم بقدرلازم چرخ نخورده است. یا یگان وقت دفاع از حق زنان  را به زنان گذاشته اند. مردان بسیار کم ویگان باز در 8 مارج روز جهانی زن قلم زده اند. اینطور نباید باشد. نویسندۀ با وجدان سعی نماید که بی عدالتی ها را بگوید وبکوبد.

وگرنه یک جمله نویسی مشود مثل اینکه یخ را در برابر  شعاع آفتاب گذاشته است. نوشتۀ او فاقد اهمیت میماند.

 

  ادامه دارد

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱٤۳       سال        هفتم                ثــــور       ۱۳۸٩  خورشیدی                     می ٢٠۱۱