می گوییم که افغانستان مقدس وطن مشترک همۀ ما است. مقصد از اینما چه کسانی می باشد. مقصد من از آن این است که هزاره ها، ازبکها، پشتونها، تاجیک ها، ترکمن ها، پشه ای ها، نورستانی ها، هندوها، سيکهـ ها و ده ها اقلیتی که درافغانستان جان یافته، پدرانشان جان داده، شب را به روز رسانیده، درد مشترک را لمس کرده، مالیه داده، زیربیرق رفته، با دین وآیین مشترک، با زبان ومشترک ویا زبان جداگانه ویا جدا
ازهم زندگی نموده اند؛ وطن مشترک دارند. اینطور که می بینیم و از وطن مشترکمان یاد می نماییم، احساس مشترکمان را بروز می دهیم، این احساس را هم باید بروز بدهیم که در وطن مشترک نباید تبعیض باشد. نباید برتری جویی باشد. نه باید گروهی نسبت به گروه دیگربرتری، امتیاز خواهی داشته باشد.
درهیچ دین و آیین آسمانی معتقدان به خدای یگانه دیده نشده است که خداوند هم گروهی را به نسبت دین وآیین ورنگ جلدش، قدواندام، زبان و کلتوروپدرانش ،به دیگران برتری وامتیاز داده باشد. اگر کسی وفرقه ای چنین ادعای نموده است، به گذشته ها، به هنگامی مربوط است که انسان را عقل وخرد ودانش یار ویاور نبوده است. به هر اندازه که عقل و خرد انسان رشد نموده به همان اندازه ساحۀ دیدش وسیع شده، و درنتیجه به انسانها با دید انسانی نگریسته، خود بینی، خود خواهی، برتری خواهی ها را نپذیرفته ویا شرم کرده است که تعصب وجهالت را نمایندگی کند.
اما افسوس وصد افسوس که هنوز هم در جهان ما که به سوی ترقی ورشد صنعت وعلم روان است، در جهانی که خرد ودانش آن را تسخیر می کند، در بسا از مناطق این جهان تبعیض وتوهین وتحقیر انسانها جاری وساری می باشد.
افسوس وصد افسوس که در وطن مشترک ما این توهین وتحقیر، تبعیض وتنگ نظری، کمتربینی دیگری و بالا دیدن خود بیداد میکند. بلی در همین سدۀ
٢۱ فرزندان هندوها وسکهـ ها نمی توانند مکتب بروند زیرا تعدادی از بچه ها وشاگردان قسمی پرورش داده شده اند که آن مظلومان وبیگناهان وکسانی را که نه پدرشان وجد واجداد شان به کسی زحمت رسانیده اند، آزار می رسانند.
درین باره بدفعات وتکرار در تکراردرد های دل مان را بیان نموده ایم. اما صد افسوس که در گوشی نرسیده است. جناب کرزی شاید گرفتاری زیاد داشته باشند که به این معضله توجه نمی کنند. ویا اینکه خودشان نمی خواهند برای خود مخالفین هندوها را دشمن خود نمایند. اما این را باید بگوییم که با این کار قانون اساسی وطن را که در حفظ ورعایت آن قسم یاد نموده اند، زیر پا گذاشته است. همینطور ازسیاستمداران باید شکایت داشت. ازسیاستمدارانی که از انسانیت، نبود تبعیض توهین وتحقیر همیشه گفته اند. از حقوق بشر گفته اند ولی این توهین هایی را که بشردر افغانستان می بیند ؛ به رخ خویش نمیاورند.
وباز از نویسندگان واز تعداد زیاد نویسندگان باید شکایت نمود که قلم خود را به روی کاغذ نمیاورند. به انتقاد از تبعیض و تعصب وتوهین وتحقیر توجه نمی نمایند. تعدادی که قلیل هستند، وجدان خود را برخویش وبرقلم خویش ناظر وحاکم می بینند.
صاحب این قلم از همه نویسندگانی که به کرامت انسان به حقوق به رسمیت شناختۀ انسان باور دارند، متواضعانه خواهش می نماید که به حال هندوها وسکهـ ها در کل وبه حال نورستگان و کودکانی توجه نمایند که با باروت وآتش وخون، با توهین وتحقیربرزگ می شوند و دیده اند که هست ونیست شان از دست رفت، دیدند که قوم وخویش شان مظلومانه جان دادند، دیدند که مجبور به مهاجرت شدند، اما دروطن خوش و درمنطقۀ خویش از حق درس خواندن محروم می شوند. زیرا هیج کس حاضر نیست امنیت آنها را بگیرد. هیچ کس نیست که این ضرورت را بپذیرد که باید در رادیو، در تلویزیون، در تمام رسانه ها تبلیغ شود که نباید کودکان ما را اذیت برسانند. نباید انها را تهدید کنند. نباید به رخ شان چاقو بکشند.
صاحب این قلم تمنا دارد نویسندگان ما، صاحبان رسانه های گروهی وطن ما، یک صدا این صدای حق طلبی و دانش وفرهنگ حق طلبی رااز حنجرۀ خود بیرون نمایند. دروطن مشترک حتمی نبوده ونیست که تعدادی از یک قوم و گروه به تنهایی برای دست پیدا نمودن به عدالت به سوی آن بشتابند. چرا تنها هندوها وسيکهـ های افغان تنها به داد خواهی بروند. اگر اینطور است، وظیفۀ قلمداران ما که از عدالت، ترقی انصاف ورفع تبعیض گفته اند در کجا خواهد بود.
همه وطنداران گرامی ما، به هر قوم ومذهب ، زبان ومنطقه که مربوط هستید، صدای وجدان تان را بشنوید ازآن تابعیت نمایید . تا چند هزار انسان باقی مانده از هندوها وسکهـ ها از بین نروند. فرزندان شان درس بخوانند. همۀ شان دارای امنیت ومصؤونیت باشند. وگرنه این تبعیض ،تحقیر وتوهین به اشکال مختلف، فردا صدها هزار دیگر را هم نخواهد گذاشت که به مکتب بروند، نخواهد گذاشت درست زندگی کنند. |