کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 

 

۳

 

 

۴

 
 

               نصیرمهرین

    

 
نقاشان آواره
قسمت پنجم
  بانو فتانه بکتاش عارفی

 

 

 

   

در این قسمت به معرفی یک تن از عزیزان حوزۀ نقاشی می پردازیم که مبتکر است  و روزگار دیده. سخن صریح دارد و درد هایش را از ناهنجاری ها با وضاحت درمیان می گذارد

                                                       *

"بازهم یافتن یک کار کهنه ام از بین فایل ها. یگانه اثر قدیمی مه (فتانه بکتاش ) که اتفا قاً از طوفان و گل ولای جنگ در افغانستان، نسبتاً سالم بدست آمده است. این نقاشی ام را بدون کمک کدام استاد. در حدود 11-12 سالگی ام، زمانی طراحی نموده ام که اساسات اکادمیک پورتریت سازی واستفاده درست از رنگ آبی یا آب رنگ را تا آنگاه نمیدانستم. ما خو از این هنر- مُـنـَر، به جز نقصان مال وخطر جان کدام خیری ندیدیم هرچند که حتی درکاپی کردن امضای بنده خدا(اميتاب) هم توانا بوده ایم، اما اقبال بلند تمام امیتاب بچن های هنر پرور دنیا به خصوص از کشور قدردان وهنرپرور خودم دربلندای بلندی ها باد."

 

زندگینامه هنرمند

 

استاد فتانه بكتاش عارفى فرزند محمد عارف عارفی متولد  گذر شوربازار-  ناحیه اول شهر كابل  نقاش ، نگاره گر و هنرمند  شناخته شده ، ازصاحب نظران صاحب سبک در هنرنقاشی افغانستان، اولین نقاش زن افغانستانی دارنده دست والا درعرصه آفرینش اکادمیک هنر ریالیسم ، نقاشی پورتریت، تدریس  و کرتیک علمی  هنر نقاشی ، برنده جوایز و دستاورد های درخشان هنری ، داوری هنر، مدیرت و رهبری نهاد های فرهنگی هنری ، گالری  وآتلیه ، بنیانگذار روش و تکنیک جدید نقاشی هندسیزم، متخصص ترمیم و مرمت آثار و نقاشی های قدیمی ،  دارنده مهارت در فن گرافیک دیزاین ، الستریشن، تخصص در بزنس و دیکور دیزاین قاب وتصاویر، مهارت های کمپیوتری، دیجیتل آرت  و وبسایت دیزایننگ .

سبک و تکنیک در نقاشی      
با مستفید بودن از استعداد خاص در بعد های متعدد هنر آفرینی؛ استاد عارفی آثار،  نقاشی ها و تابلو های بیشماری  را در کتگوری ها و  ژانرهای مختلف هنری زیبا نگاری  نموده که هرکدام به اساس  موضوع  ، سبک ، تکنیک  و یا کاربرد مواد و وسایل هنری به مجموعه ها یا کلکسیون های مجزا از هم  تنظیم و گروپ بندی شده اند . سبک عمده نقاشی های او ریالیسم بوده و مبتکر و ایجادگر سبک انفرادی خودش به نام هندسیزم نیز است . 
محتوای بیشترینه تابلو های فیگوراتیف  و پورتریت ( پورتره) های او متاثر از واقعیت های محیط و زندگی انسان ها به خصوص زندگی زنان است ، او کار ها و مجموعه های از منظره و طبعیت بیجان نیز داشته که با دید دقیق هنری،  کاربرد تکنیک های پر قدرت طراحی  اکادمیک و استعمال متناسب ترکیب رنگ و ظرافت کاری ها تکنیکی  با استفاده از مواد هنری چون  رنگ آبی ، رنگ روغنی ، پنسل ، زغال ( سیاه قلم) ، نوک آهنی ( رنگ و مداد فلزی) ، اکرلیک و پاستل به تصویر کشیده  شده اند . او طبع هنری اش را در ایجاد مجموعه های مختصری با روش  کولاژ ( با استفاده از برش های کاغذ های رنگه) ، میناتورشرقی- خراسانی  و ابسترکت نیز آزموده که هرکدام بازتاب دهنده ویژه گی ها و زیبایی های منفردانه خودشان اند.

                                          

تحصیلات
استاد عارفی دوره سه ساله بخش نقاشى نگارستان هنرى غلام محمد ميمنگى  کابل رابا اخذ گواهینامه /شهادتنامه درجه اول درسال  1983 به پايان رسانيده است . بعد از فراغت  از لیسه عالی رابعه بلخی  کابل  شامل فاکولته هنر های دانشگاه كابل شده که از این مرجع  در سال (1987) سند تحصيلات عالى اش را در رشته نقاشی  با بلند ترین  فیصدی نمرات  و درجه اول در تمام سمستر هاى تحصيلى ( شایسته امتیاز کدر علمی )  به دست آورده است، ایشان  دپلوم ی را در رشته نقاشى از كالج ايجوكيشن دايركت  ومدرک کارشناسی ارشد یا دگری تحصیلات  ماستری اش را در رشته هنر های زیبا از  اکادمی آف آرت یونیورستی  كشور آمريكا نیز بدست آورده است .

زندگی در أفغانستان    
نسبت داشتن استعداد چشم گیر فطری درهنر های تجسمی، از آوان کودکی به کار های هنری مستعد و علاقمند بوده و قبل از اینکه به مدرسه برود  طراحی اشیا و به خصوص تناسبات دقیق شکل و ساختمان پیاله (فنجان) وبشقاب چای را طوری طرح ریزی میکرد که برای خانواده ودوستان اش حیرت آور بود. متفاوت ازدیگر اطفال و هم سالان اش او بیشتر از تفریح و بازی ،  نقاشی کردن  روی زمین را خوبترین سرگرمی دانسته و از نقش کردن بار بار و متواتر جاده ی مزین با اشاره یا چراغ رهنمای ترافیک هرگز خسته نمی شد، در بسا مواقع او برگ های سبز را از ساقه گلهای آفتاب پرست رسته در حویلی منزل شان جدا کرده وتوسط آن هم طراحی و نقاشی های را روی دیوار حیاط شان نقش می بست که باوجود درهم وبرهم کردن رنگ آمیزی دیوار، خوبی آن نقاشی ها مانع  سرزنش شدن اش میشدند. بعد از شمولیت در مکتب، در اولین ساعت درسی نخستین سال تعلیمی، نقاشی کردن متناسب از یک خوشه انگور با برگ و ساقه آن حیرت و تحسین فزاینده آموزگار اش را هم فراهم آورد.  استعداد سرشار او در نقاشى سبب گرديد تا در همان آوان طفوليت يكى از نقاشى هايش برنده جائزه ی از فستيوال هنرى اطفال در جاپان نیزگردد. بعد شمولیت در نگارستان هنری میمنگی کابل به زودی از شاگردان ممتاز و پیشتاز آنجا محسوب شده،  کارهای درخشان او، بخصوص طراحی های با تناسب فیگوراتیف ( پیکرانسان)  و پورتريت های خارق العاده اش تحسین استادان  و مسوولین  اداری نگارستان  میمنگی و ریاست هنر وزارت فرهنگ را حاصل نموده ، سبب گسترش شهرت و استعداد او تا سطح اجتماع شده وسبب شد تا طیف وسیع از مردم او را به عنوان با استعداد ترین نقاش خوردسال شناخته وشماری هم به خود حق میدادند تا او را رسام نابغه خطاب کنند .

                             
استاد فتانه از صنف دهم الی دوازدهم لیسه (دبیرستان) را شاگرد بخش الف ساینس لیسه عالی رابعه بلخی کابل بوده است .  نشر یک مصاحبه مفصل هنری از او در پروگرام جوانان رادیوتلویزیون دولتی افغانستان با خانم مینه بکتاش سبب  شهرت بیشتر او در مکتب و اجتماع شده و سبب شد تا مورد تقدیر و تحسین خاص مدیریت لیسه رابعه بلخی قرار بگیرد.  طرح سکیج های سریع چند دقیقه یی  از مدل  زنده و اطرافیان از مشغولیت های  روزمره اش بود که تهیه  رسامی پورتریت پر شباهتی از بانو شریفه  افضل معلم کیمیا (شیمی) لیسه رابعه بلخی در اثنای تشریح کردن درس که آنرا از سر شوخی های صنفی به صورت پنهانی ساخته بود از خاطرات غیر قابل فراموش فتانه است که  برعکس دریافت مجازات بازیگوشی، زمینه تحسین و تمجید همصنفان و تعدادی از معلمین آن مکتب را در داشتن چنین  استعداد هنری  برایش مهیا ساخت . دریافت جایزه اول و دپلوم افتخاری هنری از جریان مسابقه سراسری هنری بین شاگردان مدارس شهر و دانشگاه کابل که از طرف ارگان فرهنگی سازمان زنان افغانستان راه اندازی شده بود از افتخاراتی بود که زمینه شهرت بیشتر استعداد او را در سطح اجتماع فراهم آورد.
بعد فراغت از نگارستان هنری غلام محمد میمنگی کابل و لیسه عالی رابعه بلخی فتانه در آزمون کانکورعمومی دانشگاه کابل اشتراک نموده که  سبب موفقیت او در فاکولته (دانشکده) فارمسی (فارماکولوژی ) گردید که  نسبت داشتن علاقه وافر به ادامه تحصیل در رشته هنر، از تحصیل در رشته  فارمسی منصرف و شامل فاكولته هنرهاى زیبای دانشگاه كابل شد. در سال (1987) سند تحصيلات عالى اش را از فاکولته هنر های دانشگاه كابل با اخذ نمرات اعلی و درجه اول در تمام سمستر هاى تحصيلى به دست آورده که این تفوق، یک امتیاز بدون تردید را برای شایستگی او درکدرعلمی دانشگاه کابل فراهم  آورد، مگر متاسفانه موجودیت عقده های وخیم از رقابت های ناسالم  ، طغیان زهر حسادت  شماری از هنرمندان جنس مذکر، تبعیضات رایجی جنسیتی ، نژادی و زن ستیزانه ، قیودات فکری و تبعیضات ايديالوژیکی  حاکم در جو و فضای اداری و تدریسی فاکولته هنرها و دانشگاه کابل سبب انکار از تفویض امتياز كدرعلمى برایش شد . درفرصت دیگر با دریافت مجوز رسمی تقرر از وزارت کار وتامینات اجتماعی وقت، به صفت  ( متخصص جوان هنر وفرهنگ ) به  اداره هنر و سینماتوگرافی رادیو تلویزیون دولتی افغانستان معرفی شد اما تعدادی از خود کامه گان حاکم و استعداد ستیز در آن ارگان انحصاری هم  مانع تقررش در آنجا نیز شدند .  برای حصول حقوق مسلم پایمال شده اش ، استاد عارفی ناگذیرمتوسل به مبارزه حق خواهانه شده و با راجع ساختن موضوع  به ریاست اتحادیه هنرمندان افغانستان و مجلس سنای وقت موفق شد تا سرانجام با فشار و دخالت آن دومرجع مهم به حيث استاد دیپارتمنت نقاشى در فاكولته هنرها در حالاتی پذیرفته شود که تا هنوزهم  شماری از عناصر زن ستیز ، استعداد ستیز و فرهنگ دشمن  مخالف حضور فرد مستعد  چون او نه در آنجا ونه در سایر مجامع  وارگان های هنری وفرهنگی کشور بوده وهر آن ،حتی با کمک جستن از سازمان جاسوسی حکومت وقت (خاد) نیز مسبب سنگ اندازی در راه زندگی  هنری و عاری از وابسته گی های سیاسی اش میشدند.

  زندگی  مهاجرت در پاکستان 
در نهایت ، جو و فضای مختنق و نا مناسب اجتماعى سياسى آن زمان و تداوم جنگ ها ، انتحار و انفجار و راکت پرانی ها  سبب مهاجرت استاد عارفی و خانواده شان به پاکستان شد.  مهاجرت ی آمیخته با زهر آواره گی ها وتبعید نام دیگری از مشکلات و تلخی های زندگی و فرو رفتن در گودال از گمنامی ها ، بی هویتی ها و غربت  است ؛ اما خوشبختانه با استمداد جستن از خداوند بزرگ و مبارزه پيگیرانه با سختى هاى  آوارگي استاد توانست تا نمايشات از آثارش را در پاکستان راه اندازى  نموده و هم با جمع کثیر از موسسات افغانى، پاکستانی  و بين المللى همكارى های هنرى داشته باشد.                                  

او در سال هاى 1995 و 1998مركز فرهنگى هنرى غلام محمد ميمنگى) و فصلنامه  ( فرهنگ و هنر) را در شهر پشاور پاكستان تاسيس نموده واز اين راه خدمات بى شايبه اش را براى حفظ ارزش هاى فرهنگى افغانستان جنگ زده و رشد استعداد هاى نو شگفته مهاجران آن کشور به انجام رسانيد. و علاوتا” به صفت استاد در انستتيوت هنر هاى زيباى يونيورستى پشاور، اكادمى هنر هاى سمعى و بصرى هنر كده و امينه دگرى كالج مضامين دراوينگ و رنگ آبى رانيز تدريس نموده  و هم  به صفت آرتیست و دیزاینر هنری با بیشترین موسسات غیر دولتی و  بین المللی  مانند موسسه صندوق  بین المللی طفل ، موسسسه یونیورستی نبراسکا ، اداره انکشافی وکنترول مواد مخدرسازمان ملل  ، یونیسف ، اداره انکشاف بین المللی ایالات متحده امریکا ، کمیته سویدن ، موسسه جی- تی- زی جرمنی ، مسلم- اید ، صلیب سرخ، حلال احمر، اداره توسعه حیوانات اهلی ایالت صوبه سرحد پاکستان ،  افیسن فرانس ، چاپخانه سید جمال الدین  موسسه اکبار، کمیته      نجا ت بین المللی یا آی آر سی ، اداره حفظ محیط زیست  پاکستان ،  اداره انکشافی افغانستان، اداره کنترول ماین،  اداره هم آهنگی صلح و  شماری از مجلات و  نشرات چاپی چون مجله خواهران ، مجله سحر ، مجله صدف ، مجله دیوه ، مجله رنگین کمان و مجله افغانستان همکاری های هنری اش را انجام داده است .

                        Ist möglicherweise ein Cartoon von 1 Person und Text

                                                                        

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل     ۳۸۲          سال هــــــــــــــــفدهم      حمل/ ثور ۱۴۰۰      هجری  خورشیدی       شانزدهم اپریل ۲۰۲۱