کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 
 

               نصیرمهرین

    

 
   نقاشان آواره
   ۳

 

 

 

             بانو ناجیه محمودی- طبیبی

                                      و

                                             نگاره هایش

                       

               

              

           ناجیه محمودی در کابل مکتب رفت، درسالهای پر التهاب، "آزمون دموکراسی"، شعارهای قهر آمیزمظاهراتی ومسالمـت آمیز کودتا پرور، به پایان رسانید. با کتاب و فعالیت سیاسی پیوند ناگسستنی داشت. با همه، دلبستۀ کار نقاشی نیز بود. پایش که به دانشگاه رسید، فعالیت پیشینۀ سیاسی تعطیل یافته بود. تعطیلی که زمینۀ تفکر و توجه به کارهای فردی ومستقل را نیز در چشم انداز وی گذاشت. اما با کودتای جفاورز ثور که حکومت بر آمده از آن با همه لاف وگزاف ترسو نیز بود، زنده گی ناجیه محمودی در معرض خطر قرار گرفت. مانند ده ها هزار دیگر. برای کودتاچیان ترسو که طرح بکش که فعالیت نکند، بکش که پیشینۀ سیاسی مخالفت آمیز دارد، به ویژه بکش که از خانوادۀ محمودی است، بکش! فراموش ناشدنی بود. میدید که قصه های خانواده از سرگذشت زندانیان دوره های پیشین، در برابر این بگیر وببند وبکشِ بی محابای پسین سر تبسم کردن دارند.

                             

                                   زنده  یاد نورالله جان محمودی

اگرپدر مهربان اش، نورالله جان محمودی را که هنگام توقیف دکتورعبدالرحمان محمودی صاحب منصبی بود در پکتیا و بدون تعلق حزبی، حکومتگران بنابر رسم و رفتار پیشینۀ سردارمحمد هاشم خانی، که برادرو فرزند را نیز باید جزا داد، محروم از کار و روانۀ کابل و زندان کرده بودند و . . . اکنون  سراغ همه را می گیرند که به زندان پلچرخی  برای  رسیدن نوبت به پلیگون پلچرخی چندی در انتظاربمانند.

                    

این بکش، بکش و بانگ زجرآمیز"نامگیرکها" کودتای ثور که دروازه را بازکنید وبعد بگیر وببند، ناجیه محمودی را مانند هزاران دیگر، نخست به زنده گی مخفی فرستاد وبعد روانۀ خارج وطن کرد. بدون آنکه فرصت یافته باشد به برسک حرف شنو و رنگ های همراز و پارچه هایی از سخنگویان دل خود دستی بکشد وبرروی آنها قطره اشکی بریزد. اشکها را نیز با خود به آواره گی برد که خاموشانه او را همراهی کنند.                             

این آواره گی که وی دید و ده ها هزار دیگر، شکنجه ها و آزارهای خود را داشت. درد  چنان غربت را در غرب پر زرق وبرق، موی سیاه های مواجه با زشت رفتاری های بقایای آدلف هتلر بیشترمیدانند. برای ناجیه محمودی در آلمان ادامۀ درس میسر نشد زیرا اسناد تحصیلی افغانستان را نداشت. از افغانستان سند و مدرکی را نمیدادند، زیرا فراری و نجات یافتۀ جان نیز مورد غضب بود.

 درسالهای نخست، خانه یی را اگر با هزار مشکل به دست می آوردی، خانۀ پدر مشوق ونوازشگرت نبود که جای بیشتر را برای درس و کار مورد علاقه ات در نقاشی خالی کند. اینجا باید بروی و کارشاق کنی. کاری که اگر اندک مجالی برای گردهم آیی های بدهد که "اتحادیه محصلان"  و"یا آواره گان"در شام های جمعه دایر میکردند، غنیمت بزرگی بود، زیرا آنجا حداقل بذرامید برخاریأس غلبه میکرد. ناجیه محمودی همگام سایر عزیزان بود.

Keine Beschreibung verfügbar.

 باری جناب عبدالرحمان نجفی قدم پیش گذاشت و در سالونی اعتتصاب غذایی مادران را نظم بخشید. خبرنگار وخبر رسان از کار میسر مادران خبریافتند وخبرفرستادند که زنان مهاجر افغانستان با شعار"روسها از ملک ما بیرون شوید"، دست به اعتتصاب غذایی زده اند. ناجیه محمودی خدمتدگارمادران بود و در رساندن ودادن آب که مجاز اعتصاب غذایی است، در خدمت آنها بود. می دید که وزن مادران هر روز کاهش می یافت. مادر روزگار دیده اش را میدید که با وجود دردمندی آه از دل بیرون نمی کشید.

                          اعتصاب غذایی- هامبورگ. ۲۴ نوامبر سال ۱۹۸۱

                                

 

 

                                    

 

            

ادامه دارد

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل      /۳۸۰۳۷۹          سال هــــــــــــــــفدهم      حوت ۱۳۹۹/۱۴۰۰      هجری  خورشیدی       اول/شانزدهم مارچ  ۲۰۲۱