کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 

۳

 
 

پوهاند پروفیسر داکتر عنایت الله شهرانی

 
 

                        تاریخچهء
                                     اقوام در افغانستان
                
                              

 

 
 

   فصل سوم

تورکان

 

   توركان در افغانستان یك قسمت اعظم اقوام را تشكیل میدهند ، موجودیت تورك در افغانستان بدو قسمت شناخته میشوند : اول - تورك هائیكه از آغاز در مناطق مختلف بخصوص درشمال افغانستان تشریف داشتند. دوم - توركانیكه پیش از میلاد و قبل از اسكندرر در افغانستان كنونی حیات بسر میبردند قرار تحقیقات و پژوهشهای ده تن  از دانشمندان شرقشناس ژرمن در کتاب عصر اوستا در عصر تدوین و سرایش اوستا یعنی زمان ظهور زردشت در خاک کنونی افغانستان و تورکستان طوایف متعدد و تورکان بود وباش داشتند که هونها، اسکتین ها، مساژیت ها و سک ها و قنگ و دیگران از شمار آنان می باشند و توركان مركزی دست كم صد ها سال پیش از میلاد از توركستان شرقی و ختائیستان آمدند. چنانچه قاطبه موًرخین از جمله میر محمد صدیق فرهنگ گفته ما را تآیید مینماید. تورکان مردمی اند كه در تواریخ مختلف آنها را از اولاده یافث فرزند نوح نبی(ع) میدانند .همچنان افراسیاب را ابولآبای توركان گفته اند، مثلیكه گفته ایم كیومرث از تاجیكان است. "گویند تركان از اولاد یافث بن نوح است" ( برهان قاطع" - ترك : نام طائفه ایست در تركستان كه تاتار و مغول و سایر اتراك از آن طائفه اند و زبان ایشان معین است (انجمن آرآ و آنندراج ) - گروهی از اولاد یافث بن نوح ( ناظم الاخبار ) - نام قومیست منسوب به ترك كه مردی بود از فرزندان نوح علیه السلام ) غیاث الغات) -اتراك نقیض تازیك طائفه بزرگی از طوائف انسانی را گویند ) ناظم الاخبار ) – "تورك" نام قومیست به عنوان قوم بدوی نخستین بار در قرن ششم میلادی دیده میشود، در همان قرن تركان دولتی نیرومند و بدوی تآسیس كردند كه از مغلستان و سرحد شمالی چین تا بحر اسود امتداد داشته (توركان - ناظم الاخبار) تورك به معنی معشوق و زیبا هم آمده است.

 

دخت سقلاب شاه نسرین نوش

تـــــــــــــــــــرك  چینی  طراز  رومی  پوش

                                                                                                          "نظامی"           

- تركستان را نیز به طریق مجاز ترك گویند . - یك معنی تورك اسلام باشد. (خلیل احمد حامدی (ترك : رودیست در توركستان كه وارد سیحون میگردد.  (دهخدا و دهخدا از... (ترك : بگفته برخی از نسابان از فرزندان یافث بن نوح و جد اقوام تورانی است و ظاهرآ دو مرد بنام مغول و تاتار كه دو قوم نیز میباشند به همین نام شهرت یافته اند از احفاد وی اند ( ؟ ( - ترك: نام كوهی است در میان توركستان شرقی و جنوبی.    "شاهنشاهی آتیلا نیز كه اصلآ هون یعنی بدون شك ترك بود" ( امپراتوری صحرانوردان - (« فریدون پسر تور مالك ترك و چین گردید بنابر همین روایت است كه او را توران شاه یا پادشاه چین میگفتند. رجوع كنید به كلمه توران بقلم مینورسكی در انسیكلوپیدی اسلام ( حدود العالم صفحه ۶۳ .(ابوریحان البیرونی گوید: « در كابل پادشاهان تورك حكم میراندند كه اصل ایشان را از تبت میگویند و نخستین شاه این سلسله برهتگین بوده است » ( صفحه دوصد پژوهشی واو از بیرونی - . (موًرخین اسلام عمومآ رتبیلان را تورك خوانده اند ، طبری در ذیل حوادث هفتاد و نه هجری مینویسد كه یاران و سپاهیان رتبیل تورك بودند ، ابن اثیر نیز در ذیل حوادث همین سال از رتبیل نام برده و به تورك بودن او و سپاهش اشاره میكند صفحه دوصد یزدانی واواز ابن اثیر - . (در هنگام مسافرت هیوان تسنگ در تخارستان پادشاه تورك بنام "تاردوشاد" حكومت میكرد ، این خان پسر یولدوز و داماد خان كائوشانگ بود این اسامی نیز تورك بودن آنها را تآیید میكند( صفحه دوصد ویك پژوهشی ..... واو از منابع دیگر چون ایران در عهد باستان و وفیات الاعیان و تاریخ سیستان).

   ملوك یزد : « طائفه پنجم از ملوك اطراف ایشان ملوك یزد اند ..... كه اصل آن اتاپكان از ترك است و گویند كه مقدم ایشان تركی بوده نام او عطا خان و در مصر میبود پیش علما و خلفای مصر گفتی نسب من از خانان تركستانست» ( ص ۲۱۰ مجمع الانساب). ملوك هرمز : « و چون روزگار امارت به بهاءالدین ایاز رسید كه تركی بود» ( صفحه ۲۱۳ مجمع الانساب) "و قراقورم اصل تركستان است و تختگاه افراسیاب بود" ( صفحه ۲۳۵ مجمع الانساب)، (ایلخانیان سلاطین ایران از طائفه مغول اند ..... چوپانیان: "ذكر احوال چوپانیان كه نسب امیر چوپان تراكمه بود" (صفحه دوصد وهشتاد مجمع الانساب . (خلخ در آن وقت روابط دوستی با هیتال طخارستان قایم كرده بودند این اتحاد برای خاقان ترك مشكلاتی ایجاد كرد و مشار الیه به تغز غز های مذكور هدایت داد كه بین خلخ و كیماك مقیم شوند» (صفحه یكصد وبیست حدودالعالم) . منهاج سراج درباره نسب توركان آورد: «افراسیاب الترك: در نسب او دو روایت است : یك روایت آنست كه افراسیاب بن بشنگ بن داوشم بن تور بن افریدون . و بروایت دیگر ، افراسیاب بن بشخ بن رستم بن ترك و این شخص آن بود كه جمله نسب تركان بدو كنند ..... جمله چشمه سار های جبال غور كه آن بخراسان و سجستان رفتی انباشته گردانید» ( ص ۱۴۰ - ۱۴۱ حدود العالم ). در سطور بالا دیده شد كه "تور" بحدی در زبان توركی قدیم است كه نمیتوان بدان تاریخ یافت .ازجانب دیگر "تور" مخفف توركی میباشد و توره و توران و تور همه ارتباط مستقیم به توركی دارند.

   در كتاب امپراطوری صحرانوردان رنه گروسه كه علاقه زیاد به تورك ها ندارد، موجودیت و عظمت توركان را چنین در صحنه تمثیل میگذارد: «آنچه یك سده بعد بروی سنگ نوشته اند و بنام" گول تگین" در " كوشوتزایدام" وجود دارد با عباراتی حماسه مانند اعتلآ تركان را به اوج عظمت بدینترتیب وصف میكند (هنگامیكه آسمان كبود در بالا و زمین تیره در پائین آفریده شد بین این دو فرزندان انسان نیز بوجود آمدند. مافوق فرزندان آدم اجداد من بومین خاقان و ایستمی خاقان جای گرفتند، پس از آن بریاست منصوب شدند پادشاهی و تآسیسات ملت تورك را بنیاد نهادند و بسلطنت پرداختند، در چهار گوشه زمین دشمنانی بسیار برایشان پدید آمد ولی با لشكركشی هائیكه كردند، دشمنان را مقهور و شورش بسیاری از ملل را در چهار گوشۀ دنیا خاموش نمودند. آنها در برابر اجداد من سر خود را خم كردند و بزانو درافتادند. اجداد مان ما را مقیم سرزمینی نمودند كه از جلو و مشرق تا جنگل قدرخان "جبال كنگان - خینگان "و از عقب و مغرب تا درهای آهن " ماوراءالنهر" امتداد دارد . بین این دو نقطه دور دست و در تمام این پهن بوم ما تركان چون مالك و صاحب ، سلطنت میكنیم . آنها خاقانهای فرزانه ، خاقان های دلاوری بودند ، سركردگان آنها همه فرزانه و همه دلاور وهمه نجیب بودند و تمام ملت آنها درستكار و نیك كردار بودند » ( ص ۱۶۵ حدود العالم)

   استاد عبدالحی حبیبی موًرخ بزرگ به تآیید گفته های منهاج سراج كه گفته بود : « افراسیاب بن بشنج بن رستم بن ترك » رستم و افراسیاب را از یك فامیل تورك ثابت مینماید، زیرا تحقیق حبیبی از زبان موًرخین متقدم و معتبر میباشد و اینست نوشته استاد حبیبی: یك - تاریخ طبری: افراسیاب بن فشنج بن رستم بن ترك بن شهراسب و یقال بن ارشب بن طوج بن افریدون ، دو - نظر ابوریحان البیرونی : افراسیاب بن بشنك بن اینت بن ریشمین بن ترك بن زین اسب بن ارشب بن طوج، سه - نظر ابن خلدون: افراسیاب بن اشك بن رستم بن ترك، چهار - مسعودی: افراسیاب بن اطوج بن یاسر بن رامی بن آرس بن بورك بن سلسل بن زیسست بن نوح بن سرور بن اطوج بن افریدون. ( صفحه ۱۴۰ طبقات ناصری نوشته و تحقیق حبیبی . (در كتاب " اكبرنامه" علامه شیخ ابولفضل علامی درباره نسب توركان بعداًز نوح نبی چنین می آورد: نوح نبی سه پسر داشت - یافث، حام و سام ..... چین و سقلاب و تركستان را به یافث كرامت كرد . یافث یازده پسر آورد : تورك، چین، سقلاب، منسج یا منسك،كماری یا كیمال، خلج، خزر، روس، سدسان، غز و یارج . ازآنست كه خلج كه به غلجائیها منتهی میشود وی را در جمله اتراك آوردیم ، البته چین و روس از تورك ها جدا میگردند و در توركستان شرقی كه با چین همسرحد میباشد منبع تورك ها سراغ میگردد . درباره فرزند اول یافث می آورند كه: « در آئین او آن بود كه پسر را جزً شمشیری میراث ندهند و تمام خواسته دختر را باشد » ( ص ۵۹ اکبرنامه).

   یكی از دانشمندان ایران دبیر سیاقی از كتاب لغات الترک محمود كاشغری درباره دولت داری توركان چنین میآورد : « از رسول " ص " خدا سبحانه تعالی به روایت شیخ امام زاهد حسین بن خلف بن خلف كاشغری با چند واسطه روایت است كه فرمود : خدای عزوجل میگوید مرا لشكری است كه ایشان را ترك نام داده و مسكن شان را در مشرق زمین قرار داده ام و چون بر قومی خشم گیرم آنان را بر آن قوم مسلط و چیره میگردانم و این فضیلتی است ایشان را برجمله آفریدگان كه نامگذاری ایشان را خود"خدای عزوجل" مباشرت و ولایت كرده است و ایشان را در بلند ترین جایگاه و پاكیزه ترین هوا از كره زمین سكونت داده و آن را از لشكریان خود نامیده است . به اضافه آنچه در خود تركان از زیبائی و خوشرویی و نمكینی و مراعات حرمت پیران و دلیری و فخر دیگر چیز ها هست كه همه استحقاق ستایش و مدح دارند » ( نقل از مجله آشنا جلد چهاردهم صفحه چهل و نه از گفتار شیخ امام زاهد). در بالا گفته آمد كه توركان افغانستان و بعضی حصص دیگر افغانستان از آغاز تاریخ تا اكنون موجود بود و اصیل زادگان همین مرز وبوم هستند كه با تاجیكان تقریبآ یكی شده اند . چنانچه میر محمد صدیق فرهنگ مینویسد : « در شمال هندوكش یك تعداد مردم توركی زبان از سابق موجود بود » ( صفحه شانزده افغانستان در پنج سده اخیر) اما گروه دیگر تورك ها را گفتیم كه منبع و منشآ آنها اصلآ ختای یا توركستان شرقی میباشد كه در زمانهای بسیار پیش یا قبل از میلاد در سرزمینهای كابلستان ، زابلستان ، غزنی ، بامیان ، كاپیسا و كوهدامن حیات بسر میبردند و چنانچه با گواهی تاریخ اینرا میدانیم كه كوشانیان پیش از میلاد مسیح در خاك افغانستان و هندوستان حكم میراندند و آنها از اقوام یوچی و سیتی ویا هونهای سفید بودند كه بقایای شان یفتلی و دیگر شاهان بعداًز آنها می باشند كه یكی از بازمانده های عادی آنها عبارت از تورك های هزاره میباشد.

   پوهاندعبدالحی حبیبی مینویسد : « بقول هیوان تسنگ جهانگرد چینی ( ۶۵۴ - ۲۴ هجری ( رسم الخط مردم كابل و كاپیسا مانند تركان بود » ( ص شش تاریخ افغانستان بعداًز اسلام ) . كتیبه های  اورخون و یینسی به وفرت یافت میشوند و در بسیاری كتب معتبر تاریخ نمونه های خط اویغوری و منگولی مشاهده گردیده است.(( برای امروز طرح بازسازی فرهنگی حكومت منگولیا اینست كه الفبای اویغوری بار دیگر به رسم الخط مغولستان باز گردانیده شود و كار بالای این پروژه جریان دارد – " ویراستار" )).

   در قسمت كار ها و فعالیت ها و خدمات توركان مراجعه شود به كتب تاریخ افغانستان، تاریخ افغانستان و شرق اكثرآ درباره تورك ها میباشد و ضرورت به شرح و بسط درین رساله نمی افتد. رنه گروسه در كتاب امپراتوری صحرانوردان میگوید كه:" بعضی از روئسای این قبایل صاحب هوش و ذكاوت سرشاری میباشند و باید دانست كه تمام این تركان فطرتآ استعداد حكمرانی را دارند » ( ص ۲۷۴ امپراتوری صحرانوردان).

   وقتیكه درباره تاریخ و حكام تورك ها صحبت میشود باید درنظر گرفته شود كه توركها علاوه ازینكه بزور شمشیر در نیم دنیا حكم راندند ، كار های عمرانی و فرهنگی شان مساوی و حتی زیادتر از جهانكشائی آنها میباشد . مثلآ در افغانستان تمام آبدات تاریخی هرات، آثار هده جلال آباد، فندقستان، بغلان، وردك، بامیان، مزار شریف، قندهار، غزنی، آی خانم، طلا تیپهً جوزجان وغیره معماری های تاریخی افغانستان همه و همه خدمات توركان به افغانستان بشمار میآید و در یكی از صفحات رساله هذا نیز این موضوع مقایسه گردید كه از شاهان اقوام دیگر درین سرزمین چیزی به چشم نخورده است.

 

 

در قسمت فرهنگ، ادبیات و هنر:

 

ادامه دارد


فصل سوم
تورکان: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- درقسمت فرهنگ ، ادبيات و هنر. . .
- لاويك ها در حدود سال صد قبل از ميلاد.
- حكومت كوشانيان بزرگ. . . . . . . . . . .
- يفتلي ها. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- فريغونيان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- بانيجور هاي تخارستان و بلخ. . . . . . . .
- شاران غرجستان. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام غزنوي. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- سلجوقيان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- خوارزمشاهيان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام غوري . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام مغولي. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام تيموري ها در افغانستان. . . . . . . . . .
الف : حكام تيموري هرات. . . . . . . . . . . .
ب : حكام ديگر تيموري ها در افغانستان. . . . . .
- ميران و شاهان محلي كه توركي التبار اند. . . . . . .
الف : ميران ميمنه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ب : شاهان درواز. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ج : شاهان متآخر درواز. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
د : ميران بدخشان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
هـ : مير محمد شاه بار اول . . . . . . . . . . . . . . . . .
ز: شاهان شغنان و باميان
- عروق هاي تورك. . . . . . .
فصل چهارم
- توركان هزاره
- تورك هاي ايماق : . . . .
- تورك هاي قزلباش. . . . . .
- كوشاني ها و يفتليان. . . . .

فصل پنجم
- تورکان غلجائي . . . . . . .
- توركان غوري .. . . . . . . . . . . .
- مغولان تورک شده . . . . . . . . . . .
- توركان فرملي . . . . . . . . . . . . . .
- عرب تورك
- سه قسم عرب در افغانستان . . . .

فصل ششم
- بلوچها ، نورستانيها ، پراچي ها ، پشه يي ها ، اورمولي ها و هندو ها. . . - زبانها و اقوام پامير بدخشان
ييدغه يا يودغا: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ..  . .
فصل هفتم
- سيستان .
- بلخ. . . . . . .
- تخارها . . . . .
- فهرست مآخذ. .
 

 

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۹۹            سال نهــــــــــم                      سنبله    ۱۳۹۲                اول سپتمبر   ۲۰۱۳