تألیف: دکتور عنایت الله شهرانی
ویراستار: دكتوراكبرهمت فاريابی
اهتمام: ذبیح الله نذیر شهرانی
سال چاپ: ۱۳۹۰چاپ سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
اهداء:
- به توركان هزاره مبارز و بيگناه كه در قتلگاه های اميرعبدالرحمن شهيد شدند،
- به توركان ، پشتونها و تاجيكاني كه دور از تعصب حيات بسر ميبرند،
- به ارواح شهدای دوره اميرعبدالرحمن و محمد نادرشاه كه هزاران تن شان بی كفن، در خندق ها به صورت دسته جمعی گور شدند،
- به ارواح شهدای دوره حكومت خلق و پرچم كه به گناه وطندوستی و اسلاميت كشته شدند،
- به ارواح شهدائيكه به دوره های حكومت های مجاهدين و طالبان به استعمال و خودخواهی رهبر ها كشته شدند و جنگ هايشان مسلمان با مسلمان بود،
- به ارواح صدها هزار غوراتی و فاريابی كه به دوره محمد ظاهرشاه از گرسنگی جان های شيرين خود را از دست دادند،
- به ارواح پشتونهائي كه به طرفداری حكومت و ضد حكومت افغانستان نادانسته باهم ميجنگند و دوطرفه مي ميرند و خانه هايشان را ماتمسرآ می سازند .
یادداشت ناشر
واژه نژاد که بسیار سالها درمیان غربیان و فرنگیان و به ویژه جرمن های نازی اسباب ریختن خون ملیونها انسان بی گناه را فراهم آورد؛ امروز آنرا بصورت عموم همه دولت ها و ملتها آزاد جهان محکوم میکنند و در دنیای کنونی بجز از کشور های عقب مانده آنهم در میان یکتعداد افراد متعصب و نژاد پرست که در حقیقت به مفهوم نژاد نمی فهمند دیگر درگیتی طرفدار ندارد.
درباره نژاد، که در حقیقت بیانگر ظاهر انسانها مثل رنگ، مو، جمجمه، چشم و سیما.... آنان می باشد دانشمندان می گویند تنها سه نژاد یعنی سفید و سیاه و زرد وجود دارد و نژاد زرد هم مولود اختلاط نژاد های سفید و سیاه است و پیدایش نژاد سفید و سیاه هم به تاثیرات اقلیم و آب وهوای مناطق زیست انسانها در طول زمان بسته گی دارد.
البته آنچه که در مجموعه حاضر در ارتباط به تاریخچۀ اقوام در افغانستان در این ارتباط میخوانید، صرف برای شناسایی بهتر اقوام و قبایل کشور می باشد. اختلافی اگر از نظر رنگ، مو، چشم، جمجمه و سیما و غیره در اقوام این مملکت به مشاهده میرسد، همه به مثابه ایات و نشانیهای الله پاک (ج) برای شناخت بهتر آنان تلقی میگردد، قسمیکه الله پاک میفرماید: یا ایها الناس انا خلقنکم من ذکر او انثی و جعلنکم شعوبا و قبائل لتعارفوان اکرمکم عندالله اتقکم ان الله علیم الخبیر. آیه (13) سورة حجرات
ای مردمان هر آینه آفریدم شما را از یک مرد و یک زن و گردانیدم شما را، جماعت وقبیله ها تا یک دیگر خود را بشناسید، به تحقیق گرامیترین شما نزد من پرهیزگار ترین شما است. هر آینه الله دانا و خبردار است.
کانون فرهنگی قزیل چوپان به سلسله فعالیتهای فرهنگی خویش افتخار دارد که اینک مجموعۀ بسیار ارزنده را در زمینه شناسایی مردم افغانستان به نشر میرساند. امید وار هستیم که این اثر قدمی باشد در راه تحکیم وحدت و برادری مردم کشور ما.
با احترام
کانون فرهنگی قزیل چوپان
مقدمه
دو سال پیشتر جوان دانشمند محترم دكتور همت فاریابی اصالتاً از جانب خود و وكالتاً از طرف جمع كثیری از علاقمندان قضایای مردم افغانستان طی تماس تیلفونی پیشنهاد كردند تا درباره هویت ها، انساب، تاریخ و ارتباطات
مردم افغانستان با یكدیگر مقاله یی را در قید تحریر درآورم .
در آن روزیكه دانشمند ارجمند همت فاریابی برایم تیلفون كرد، اینجانب در صدد تهیه خاكۀ كتاب درباره "حضرت مولانای بلخی" بودم كه به احترام ایشان و دوستان دیگر همه پروگرام ها را كنار گذاشته و یک مقاله نی، بلكه این رساله
را در مدت كم با همه نواقصش به اتمام رسانیدم و امید است تا خوانندگان آنرا به دیده قدر نگریسته و یكجانبه تصور ننمایند، آنچه كه درین رساله آمده سعی شده تا از روی اسناد و شواهد نوشته شود و بدون شواهد و اسناد اصلاً
تحریر و نوشته خاصتاً موضوعات تاریخی به افسانه میماند.
از جانب دیگر من كه از خوردسالی تا اكنون دشمن درجه یك تعصب بودم و میباشم، آنچه را كه نوشته ام، تعصب زبانی، قومی و سمتی درآن شامل نمیباشد و من درهمه چیزیكه نوشته ام بی تردید جوابگوی خواهم بود، مگر اینكه از زبان و اسناد
دیگران گفته باشم، زیراكه بنده نمیتوانم مسئولیت نوشته دیگران را بدوش بگیرم و آنها حق خود را دارند و بخاطر امانت داری، نظریات دانشمندان تاریخ را در هلالین قید كرده ام.
نام شادروان عبدالحی حبیبی مكرراً درین رساله ذكر شده است و اینجانب درباره شرح احوال و آثار شان كتابی نوشته و از طریق مجله" پیمان" آنرا چاپ نمودم. البته پوهاند حبیبی در دانش، لیاقت و تحقیق در جمله دانشمندان طراز اول افغانستان به شمار
میاید و بار بار از ایشان به نیكی یاد كرده ام، اما موضوع مهمی كه درباره ایشان باید ذكر گردد اینست كه ایشان دانسته و عمداً مسایل و موضوعات تاریخی را كه حق یك قوم بوده، آنرا به نفع قوم دیگر مبدل ساخته اند. مثلاً طایفه
یفتلیان، کوشانیان با هزار اسناد و شواهد ثابت شده اند كه از طایفه سیتی "ستی " و یوچی، هون و ختائی میباشند و به نژاد آرین ارتباطی ندارند، چون استاد دانشمند بزرگ میباشند. گاه گاهی اعتراف كامل نموده اند كه آنها از جمله توركان اند، ولی زمانیكه داستان ابدالی ها و كلمات پشتو بلند میگردد، نمیتوانند
خود را كنترول نمایند و فوراً آنها را به ابدالی و بعداً به پشتو ربط میدهند. ارزش كار پوهاند حبیبی در این است كه نظر دانشمندان تاریخ را عیناً میاورند و آنها به صراحت لهجۀ نظریۀ خود را به تورك بودن سلسله های متذكره اظهار میدارند كه البته جنت مکان پوهاند حبیبی امانت ایشان را
منحیث شخصیت فضیلتمند در هلالین میاورند، ولی وقتیكه نوبت نظر خودشان میاید، كاملاً بعضی كلمات را تغییر و حتی تحریف مینمایند، مثلاً ابدالیان را كه ارتباطی به یفتلیان ندارند، میگویند كه ابدالی از بقایای یفتلیان اند،
درحالیكه قاطعانه ثابت گردیده است كه رابطه یی اندرمیان آنها موجود نمیباشد.
دوم در قسمت " لاویك" ها خودشان بار بار میگویند كه نظر علمای متقدم آنست كه ایشان از جمله هون ها و بقایای كوشانی و یفتلی میباشد ولی در قسمت نظریات شخصی شان میاورند كه آنها لاویك نی، بلکه "لویک" میباشند كه در این قسمت
بداخل این متن تبصره گردیده و تردید شده است.
سوم اینكه كلمه " توركی " را متقدمین برخلاف اصول تلفظ آن "تركی" به چهار حرف نوشته اند، استاد تلاش بی ثمر كرده است تا بنام آنها صبغه پشتون بودن بدهد و بناً بعد از حرف "ر" و پیش از حرف " ك" یك حرف
" ه "را افزوده اند تا " تره كی " جلوه كند. درحالیكه خود اعتراف نموده اند كه حرف " ه "
را زیاد كرده اند.
و مثل امثال بالا چندین بار به مشكلات پشتون و پشتو سازی پوهاند حبیبی روبرو شده ام كه با همه احترامیكه به ایشان قایل میباشم نظریات غیرواقعی ایشان را از روی اسناد و دلایل بدون جزئی ترین احساسات قومی و طرف بودن به یكی از
اقوام رد نموده ام.
شادروان میر غلام محمد غبار كه تاریخ نویس برازنده كشور شمرده میشود ولی متأسفانه بنابر دلایل غیر معرف، توجه چندانی به تاریخ دیرین پربار و پرحادثه مردم تورك افغانستان ننموده اند و تنها در كتاب خود بنام "افغانستان در مسیر
تاریخ" نوشته اند كه عنصر تورك بشمول توركمن ها بالغ به یك ملیون میگردند كه البته موضوع در كتاب "تاریخ منظوم" جناب آرین پور رد شده است و ما در قسمت واقعیت های عینی تاریخ توركان با اسناد زیاد درین مجموعه آورده ایم كه خوانندگان به
آن پی خواهند برد.
شادروان میر محمد صدیق فرهنگ در كتاب "افغانستان در پنج قرن اخیر" بسی چیز های ناگفتنی را با جرأت تمام گفته است و در نوشته شان آثاری از تعصب و یكجانبه نگری مشاهده نمیشود، در هر فصل مأخذ معتبر ارائه داشته و بسی از نوشته
هایشان واقعاً قابل تأئید میباشد.
موضوع مهمی كه به نوشته های مورخین تاًثیر دارد، همانا اعتماد نویسنده ها بر مورخین متقدم میباشد.
وقتیكه كتابهای پوهاند حبیبی را با نوشته غبار مقایسه نمودم، دریافتم كه بدون شك مآخذ حبیبی به مراتب از مأخذ غبار زیاد بود و شاید غبار نخواسته همه را بگنجاند. در میان این دو تاریخ نویس، یك موضوع را از نوشته های شان،
علاوه بر موضوعات دیگر مشخص نمودم كه، پوهاند حبیبی تیموریان و بابریان را كه هردو یك فامیل و امیر تیمور ابولابای شان میباشد، نژاد به مغول و اولادۀ چنگیز خان میدادند و مأخذ حبیبی بیگمان كتاب "
اكبرنامه " ابوالفضل علامی میباشد.
در بسی جای ها مغول بودن تیموریان را این نگارنده رد نموده است كه دلایل زیاد درباره شان از روی اسناد آورده شده است. مگر غبار در موضوع چندان نپیچیده ولی حقیقت را برملا نموده است و او میگوید كه تیمور خود را چنگیزی میشمارد
ولی حقیقت آنطور نیست كه او میگوید و او تورك توركستانی است. امیر تیمور كه به قانون چنگیزی "یاسا" عشق میورزید و ارادت و عقیده خاص داشت بناً چنگیز خان را
جد خیالی خود می پنداشت. درحالیكه همه مردم توركستان طائفه - طائفه و نسل و نسب تیمور را میشناسند و تورك شناسان بار بار ثابت ساخته اند كه امیر تیمور تورك و از شهر كش "شهر سبز" توركستان است. از جانب دیگر تیمور شخصی میباشد كه
تمام زعمای پرقدرت چنگیزی را از میان برد و امپراطوری خود را به جایشان از سرحد چین در شرق تا به مسكو درشمال و از تركیه، شام، بغداد، فارس در غرب و جنوب تا هند وسعت و گسترش داد و در توركستان سمرقند را پایتخت نیم دنیای آنروز ساخت.
بابر از كواسه های امیر تیمور از تورك بودن خود بصراحت در "بابرنامه" طی یك رباعی بیان میدارد.
در این رساله همچنان مشكل زیاد در قسمت غوری ها و سوری ها با پوهاند حبیبی داشتم كه خواننده گرامی را حواله به خواندن متن این رساله مینمایم. و در این مقاله علاوه بر ریفرنس و مأخذ زیاد و ذخیره حافظوی بیش از هشتاد كتاب
معتبر و منابع مؤثق استفاده شده كه در ختم این كتاب در فهرست مأخذ مجموعاً ذكر شده است.
دانشمندان گرانقدر چون محمد آصف آهنگ، سراج الدین سراج، غلام سخی سخا، داكتر فیض الله ایماق، استاد محمد وزیراخی كرخی، محمد اسحق ثنا وغیره دوستان با فرستادن بعضی منابع تحقیقی مرا ممنون و مشكور گردانیدند. و حالا چند كلمه
دیگر را به مفهوم مقدمه رساله هذا به خوانندگان عرضه میدارم.
بیشترین توجه درین رساله به اصالت، نفوس و ریشه های توركان شده است و در قسمت تاجیكان كه گفتنی ها زیاد میباشد كتاب علحیده و مستقل درنظر گرفته شده است. معلومات درباره قبایل و طوایف ملیت برادر پشتون درین رساله آورده شده
است ولی چندان كافی نمیباشد و باییست درینباره تحقیقات جداگانه صورت گیرد.
افغانستان یك مملكت كثیرالملیتی میباشد و اگر درباره هریك از آن ملیت ها معلومات دقیق جمع آوری شود، كتاب مستقل نه، بلكه هریك ایجاب یك كتاب ضخیم را مینماید، و اگر درین نوشته درباره یكی از اقوام یا ملیت برادر و برابر با
دیگر ملیت های افغانستان تحریر یافته است، انگیزه آن صرف فرمایش یك عده اهل دانش و قلم میباشد و گواه ما بر بیطرفی و حق نویسی ما همانا آیه متبركه الهی یعنی آیت بیست و دوم از سوره شریفه روم "سی" میباشد كه حق سبحانه و تعالی فرموده است: « و من آیاته خلق السٰموات
و الارض واختلاف السنتكم و الوانكم» ترجمه : از نشانه های خدا خلق آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و رنگهای شماست .
این شرح و بحث ها درباره یك قوم ویا اقوام و ملیت ها فقط برای شناسایی میباشد و نه برای تفوق طلبی و برتری خواهی و برای برتر دانستن یك شخص یا اشخاص از دیگران، باز خداوند(ج) بوضاحت بیان میدارد كه « ان اكرمكم عند
الله ...، به تحقیق در نزد خداوند برترین شما، متقی ترین شما میباشد.
مردمی توجه نگارنده در این رساله به آن زیادتر شده است، از مردمان بسیارعمده ومهم افغانستان میباشند كه در حدود دست كم سه هزار سال تنها در این خطهً باستانی مان حكم راندند و حافظه تاریخ بیاد ندارد كه با آن همه عظمت و قدرت
و شانی كه داشتند برملیت های دیگر ظلم كرده باشند، و آنها بودند كه امپراطوری بزرگ خراسان دیروز و افغانستان امروز را در جهان معرفی نمودند. و تاریخ كهن وجدید بیاد ندارد كه این قوم یا ملت تورك، بازی دست بیگانگان شده باشد و برخلاف دیگران كه با زور بیگانه میایند و با حمایه
آنها بر برادران دیگریكه از ملیت های غیر خودشان میباشند به ستیزه بر خیزند.
نگاه گذرا درباره اقوام
و ملیت های افغانستان
پشتونها كه شاخه های زیادی دارند و كتاب های زیادی اندر باب ملیت پشتون نگاشته شده است. "راورتی" و بعضی مستشرقین دربارۀ پشتونها معلومات زیاد داده اند. در خصوص قبایل و خیل های مختلف پشتون ها "تواریخ خورشید جهان" به نوشته یكی از دانشمندان پشتونهای آنطرف سرحد میباشد كه درباره همه
اقوام مختلف پشتونها معلومات جامع ارائه داشته و بدون تردید كاستی هایی در آن دیده میشود، همچنان یك تحقیق قابل غور در ویدیو توسط یك گروه دانشمندان بزرگ امریكا و دیگران تهیه شده كه نمایانگر معلومات مشخص درباره ملیت برادر
پشتون میباشد. نام فارسی آن فلم تحقیقاتی "تكاپو برای قوم گمشده" و نام انگلیسی آن Quest For the lost tribe " میباشد.
تاجیكان از ملیت های قدیم و مهم افغانستان بمانند پشتونها میباشند كه درین اواخر كتابهای زیادی درباره شان تحریر یافته است. كتاب "تاجیكان" به نوشته بابه جان غفوروف یكی از منابع معتبر درباره تاجیكان میباشد. با آنكه درین
كتاب تأملات وجود دارد.
كیفیت اعجازی كه زبان تاجیكی دارد، بیشتر جامعه افغانستان آنرا می آموزند و در اكثر نقاط افغانستان زبان تفاهم بین ملیت های مختلف میباشد.
توركان كه بخش اعظم این رساله به آنان مربوط میشود، یكی از عمده ترین اقوام افغانستان را تشكیل میدهند و تورك های هزاره شامل این اتنیك میباشند، بناً هرآنچه را كه درباره اقوام تورك درین نوشته آورده شده، مربوط توركان هزاره
نیز میباشد.
در تاریخ دنیا هویت های بسی اقوام از بین رفته و ناگزیر خود ها را به اقوام دیگر ارتباط میدهند، از جانب دیگر یكتعداد مردمان در جهان وجود دارند كه علاقمند به اقوام حاكم ویا صاحب قدرت ویا مشهور میباشند، بناً بخاطر نزدیكی
به آنها خود را منسوب به آن قوم میدانند. همچنان یكتعداد اقوام دیگری هستند كه بنابر تقربات و ارتباطات تنگاتنگ درطول ازمنه تاریخ مثل آنها میشوند و هویت و نسب و نژاد خود را فراموش میكنند. درین رساله در آن باره خاصتاً در
حصه غلجائی های پشتون شده صحبت به عمل آمده است.
یكتعداد حكام بخاطر اكثریت ساختن ویا احاطه و تحت تأثیر آوردن اقوام دیگر فشار ها بر اقوام غیر قوم خود وارد میسازند و امتیازاتی را كه به قوم خود قایل اند، بدیگران قایل نمیشوند، از آن سبب مردم غیر آن قوم مربوط حكام آهسته -
آهسته بخاطر دریافت امتیاز ویا بخاطر ترس، خود را به آن قوم منسوب مینمایند. یك مثال بسیار ارزنده كه هنوز مردان كهنسال هرات و مناطق دیگر افغانستان بیاد دارند اینست كه از ترس وحشت و بیجا سازی مردم هراتیان اصیل از جانب امیر عبدالرحمن خان جمعیت های كثیر و طوایف مختلف حتی نامهای
خود را بگونه نامهای قوم بر سر اقتدار انتخاب كردند. زیرا مردم بیچاره توان تبعید شدن ویا از دست دادن زمین و دارایی خود را نداشتند و ناگزیر باید سازش مینمودند.
دوستان همصنفی های دوره لیسه و متوسطه این نگارنده كه تعداد شان به دو - سه نفر میرسید به اعتراف خود شان از آنجمله بودند و یكی از آن بیچاره ها كه خود را در وقت مجبوریت بنام "پوپل" شهرت داده بود، بوقت تغییر رژیم محمد زایی
نام دیگر داده بود ولی البته نه به آن دلیل شاید به دلایل دیگری آن مظلوم توسط حفیظ الله امین كشته شد.
تغییر دادن هویت های اقوام به كسی ویا شخصی ویا قومی ضرر نمیرساند و هر كس حق تعیین مشخصات خود را دارد، اما در خصوص مطالعات انساب شناسی وغیره مشكلات بار میاورد.
درین رساله درباره فرملیان، ایماقیان، سوریان، غوریان، سیستانیان وغیره گفته ها و نظریات زیاد آمده و سعی نشده است تا به آن اقوام ارجمند نسب سازی وشجره كاری تصنعی انجام داده شود، بلكه جمله گفته ها و همه سخنها از روی اسناد واقعی بوده و از جعلیات و
خیانتكاری دوری گزیده ایم و آنچه را كه در راه حق بوده و حقیقت را بیان میداشته همان را انتخاب نموده ایم. امیدوارم كه دوستان اگر در موضوع مخالفت داشته باشند آزرده نگردند. زیرا این نگارنده طوریكه بیان نمودم نظر به شوق و
علاقه شخصی این رساله را ننوشته ام بلكه فرمایش دوستان اهل قلم بوده است.
از اقوام ارجمند دیگر مملكت افغانستان تا جائیكه امكان داشته تذكراتی بعمل آمده و باید درباره هریك، بلوچان، نورستانیان، پشه ییان، اورموریان، تیلگویان، پراچیان، ارشریان، اشكاشمیان، سنگلیجیان، شغنیان، واخانیان، زیباکیان،
منجیان، یازغلامیان، عربان، هندیان و صاحبان زبانهای یودغا و سریكلی وغیره اقوام كشور تحقیقات گسترده صورت بگیرد و هر كدام بذات خود ارزش بسزا داشته و صاحب غرور ملی میباشند. بناً بخاطر وسعت علم و دانش ونه بخاطر جدا سازی باید نوشته و تحقیقات صورت بگیرد و هریك باید بذات خود مقام و منزلتی
را داشته باشند و اما به معنی دیگر برادری و برابری، وحدت، اسلامیت و هموطنی با داشتن محیط مشترك، فرهنگ، آیین و ثقافت همه ما مردم افغانستان یك وجود و یك برادریم و باید به گفته علامه اقبال تمیز رنگ و بو حرام باشد.
نه افغانـــیم و نه ترك و تتاریم چمن زاریم و از یك نوبهاریم
تمیز رنگ وبو برما حرام است كه ما پرورده یك شاخساریم
كسانیكه تبعیض را در بین برادران هموطن تولید مینمایند، آنها بی خبر از آن هستند كه آینده مردم را خراب میسازند، خودشان لاجرم می میرند و میروند مگر بدبختی و رنجوری مردم بیچاره از یادگار های منحوس آنها بشمار خواهد رفت.
ادامه دارد
فهرست كتاب
مقدمه. . . . .. . . .
نگاه گذرا درباره اقوام و مليت . .
فصل اول
پشتونها: . . . . .
- پشتونها كيها اند؟ . . . . .
- هوتكيان غلجائي نسب . . . . . . . .
- حكومت دراني ها يا سدوزائي ها. . .
- حكام محمد زائي. . . . . . . .
- خدمات نگارنده به زبان و قوم پشتون.
فصل دوم
تاجيکان: . . . . . . . . . . . . . . . .
- دوره صفاريان و سامانيان: . . . . . . .
- شهرياران و حكام تاجيك: . . . . . . . .
- خدمات نگارنده به زبان و قوم تاجيك: .. .
فصل سوم
تورکان: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- درقسمت فرهنگ ، ادبيات و هنر. . .
- لاويك ها در حدود سال صد قبل از ميلاد.
- حكومت كوشانيان بزرگ. . . . . . . . . . .
- يفتلي ها. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- فريغونيان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- بانيجور هاي تخارستان و بلخ. . . . . . . .
- شاران غرجستان. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام غزنوي. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- سلجوقيان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- خوارزمشاهيان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام غوري . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام مغولي. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- حكام تيموري ها در افغانستان. . . . . . . . . .
الف : حكام تيموري هرات. . . . . . . . . . . .
ب : حكام ديگر تيموري ها در افغانستان. . . . . .
- ميران و شاهان محلي كه توركي التبار اند. . . . . . .
الف : ميران ميمنه. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ب : شاهان درواز. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ج : شاهان متآخر درواز. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
د : ميران بدخشان. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
هـ : مير محمد شاه بار اول . . . . . . . . . . . . . . . . .
ز: شاهان شغنان و باميان
- عروق هاي تورك. . . . . . .
فصل چهارم
- توركان هزاره
- تورك هاي ايماق : . . . .
- تورك هاي قزلباش. . . . . .
- كوشاني ها و يفتليان. . . . .
فصل پنجم
- تورکان غلجائي . . . . . . .
- توركان غوري .. . . . . . . . . . . .
- مغولان تورک شده . . . . . . . . . . .
- توركان فرملي . . . . . . . . . . . . . .
- عرب تورك
- سه قسم عرب در افغانستان . . . .
فصل ششم
- بلوچها ، نورستانيها ، پراچي ها ، پشه يي ها ، اورمولي ها و هندو ها. . . - زبانها و اقوام پامير بدخشان
ييدغه يا يودغا: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . .
فصل هفتم
- سيستان .
- بلخ. . . . . . .
- تخارها . . . . .
- فهرست مآخذ. .
|