ببر ک کارمل و همکاران وی با تدویر مظاهرات علیه رزیم شاهی
مانع فعالیت های عرفانی و اقتصادی می شد ودر نشو ونمای کمونیزم ید طولائی
داشت . باید یادآور شد که جلساتی غرض برگزاری مظاهرات همواره در باغهای
پغمان و مازل شان طرح ریزی میشد که مصارف مادی آن از طرف شوروی تمویل
میگردید که بااجرای این امر محمد داود خان هم راضی بود تا رزیم شاهی سرنگون
گردیده و خودش در اریکه قدرت تکیه زند. در آن زمان شاه هیچ قدرتی نداشت و
میدانست که در پشت پرده قدرت دیگری نهفته است که به اصطلاع عوام (آسیابان
مرده و آسیا میچرخد) که با این اساس چرخ دولتی توسط روس ها دور میخورد
بااین وضعیت نابسامان اقارب شاه بفروش املاک خود اقدام نمودند و با انتقال
دارائی شان از کشور زمینه مهاجرت خود را در کشور های دیگر مهیا نمودند
وبعداء ملت بیچاره در چنگال بعضی از وزراء ووالیان – و قضات بیرحم باقی
ماندند چنانچه ملت چون مزرعهء بود و آنها بالای آن چریده گوشت وپوست ملت را
جدا کرده ودر بانک خود ذخیره کردند.
در اواخر سالهای ۱۹۷۰ قوای اجرائیه و قضائیه فج شد حتی وکلای مجالس ملی و
سنا نیز بیشتر روز ها دروزارت خانه ها بواسطه منافع شخصی خود ها مصروف
فعالیت بودند وبعد ازان باز تا ۱۹۸۷ عیسوی رشوه گیری بشکل دیگری تبارز کرد
که عدالت محو شد و ظلم به اوج خود رسید که در نتیجه با مداخله روسیه رزیم
کمونستی استقرا یافت که کشتار و ظلم سردمداران آن دوره بی حد است که محققان
رسالتی را در زمینه به نشر رسانیدند.
یکی دیگر از قراداد های خطرناکی که در عصر محمد داود خان صدراعظم باروس ها
به همکاری برادرش محمد نعیم خان وزیر خارجه بتاریخ ۱۷ جوزای ۱۳۳۸ هجری شمسی
مطابق ۲۹ می ۱۹۵۶ مفاهمه شد عفد قراداد سرک بتون از تورغندی هرات تا قندهار
است در ماه جوزای همین سال بود که رویه عدهء از وکلای مجالس اعیان وشورای
ملی را بخاک خود دعوت می نماید تا حین تصویب همین قراداد مهر سکوت را بر
دهان گذاشته و تصویب آن اقدام نمایند. آنها با پذیرائی های گرم به اجرای
این امر متوصل شدند و بتاسی ازان یکعدهء زیادی از متخصصین شوروی در پروزه
های سرکسازی افغانستان اعزام گردیدند. روزنامه های خارجی از جمله لوموند
روزنامهء فرانسوی مقالهئ مفصلی در همین سال به نشر رسانید که خلاصه ء آن به
شرح ذیل است:
(( روسها مدت بیست وپنج سال است کهدرآرزوی ساختن این سرک بودند تا جهت
استراتجیکی نظامی خود بتوانند وارد هند و خلیج فارس گردند)) این مقاله در
تمام جراید ایران به نشر رسید ولی بعداء حکومت ها آن جراید را از غرفه های
فروش مجلات از بازار ها جمع آوری و ظبط نمودند. وهمچنان روه با ساختن سرک
های دیگر چون سالنگ حیرتان وشیرخان بندر کمر بند اسارت را بیشتر در خاک
افغانستان بستند طوریکه شنیده میشود روس ها در مرحلهئ اول میخواهند قطار
آهن خود را در ولسوالی پلخمری تاشقرقان وبلخ امتداد دهند همچنان روس
بواسطهء اب دریای هیرمند وبراه انداختن مظاهرات روابط مارا با ایران تیره
نمودند که در آن زمان مظاهراتی علیه موسی شفیق صدراعظم راه اندازی شد و در
مظاهرات خود موسی شفیق را اب فروش خطاب میکردند که درراس این مظاهرات
نورمحمد تره کی – حفیظ الله امین - ببرک کارمل و هم قطاران قرارداشتند در
حقیقت موسی شفیق آب را نفروخته بود تره کی و امین بودند که ملت افغانستان
را به روس ها فروخته بودند.
روسها سعی داشتند تا تمام کلید های اقتصادی فرهنگی و نظامی مارا در دست
داشتنه باشند چنانچه هر افری که در قسمت خریداری ماشین الات تخنیکی اعلان
می شد آنها برنده بودند چه افغانستان زیر بار قرض کمر شکن آنها له شده بود
همچنان به وسیلهء وزارت تجارت بیشتر محصولات مارا خریداری کرده یا از خاک
خود به ممالک غربی صادر میکردند که به این اساس تجارت خارجی ما در انحصار
روس ها قرارداشت.در ۱۳ جولای ۱۹۵۸ مطابق ۲۳ سرطان ۱۳۵۷ با عقد قراداد
تفحصات پطرول و جیالوزی باروسیه پای تمام محققین غربی و جهان آزاد و بیطرف
از معادن افغانستان قطع گردید روس ها با تاسیس پایگاه های هوائی در میدان
های هوائی شندند (سبزوار) و بگرام خود را از نگاه نظامی باری آینده ها
تجهیز نمودند. روس ها به زمامداران افغانی اجازه نمی دادند تا با کشور های
غربی تماس بر قرار نمایند اگر کسی به اجرای این امر مبادرت می ورزید مورد
اعتراض قرار می گرفت چنانچه:
محمد داود خان صدراعظم بنا به دعوت جنرال ایزن هاور بتاریخ ۳۱ جوزای ۱۳۳۷
مطابق جون ۱۹۵۸ عازم امریکا شد که عزیمت وی بجانب امریکا روسیه را خشمگین
ساخت داود خان نامهء از از مقامات شوروی چون خروشچف دریافت کرد که درآن
نامه نگاشته شده بود که حکومت شوروی از سفر شما به سوی امپریالیستی راضی
نمی باشد و ملت روسیه همواره به افغانستان مساعدت های نطظامی و تخنیکی مادی
و معنوی وبشری نموده است بناء ارسال این نامه در اصل اعتراضیهء بود علیه
داود خان که اصل متن اعتراضیه در آرشیف وزارت خارجهء افغانستان محفوظ است
که نگارنده هم خلاصهء آنرا از طرف یک تن از مامورین وزارت خارجه معلومات
کسب نمود و همچنان مامور مذکور علاوه می نمود که که دراین سفر دولت امریکا
از مداخله ئ روسها در افغانستان و کمک های غرض الودش روسها را در منطقهء
جنوب غرب آسیا به اطلاع داود خان رسانید و محمد داود خان درآن توجه ننمود
وباآنهم خروشچف با وعدهء قرضهء پانزده ملیون دالری به موعد پنجاه سال
افغانستان را در اسارت نگهداشت
در سال ۱۹۵۸ عیسوی لیونید برزنیف صدر عالی شوروی به کابل آمد و سنگ تهداب
پولیتخنیک را در کابل گذاشت این فاکولته به حیث اولین موسسه تعلیمی و
تربیتی سیستم معارف شوروی در افغانستان پایه گذاری شد ودر این کانون تمام
تئوریهای ما رکسیستی تبلیغ میگردید و بزرگترین پایگاه فرهنگی شوروی در
افغانستان بحساب می آمد . در ادیتوریم این کانون فیلم های متعدی از دگرگونی
های جهان شوروی و حرکت دهقانان و کارگران به نفع کمونیزم به محصلین آگاهی
داده می شد همچنان فیلم های را در مورد رودکی و سلطان محمود غزنوی تهیه
نموده بودند که رودکی را شاعری سوسیالیست و محمود غزنوی را شاهی عیاش
شرابخور و جهان سوز معرفی می نمودند.
صحنهء تمثیل کابل با عقد قرادادی در سال ۱۹۵۹ عیسوی آباد شد و پس از
جانشینی برزنف عوض خوشچف قرادادهای ساختمانی بند نغلو وکانال درونته با
افغانستان بسته شد .
در قسمت سیاست خارجی انزمانیکه روابط پاکستان با هند و چین تیره بود روابط
افغانستان را با هند حسنه نگهداشته و برای تیره شدن مناسبات افغانستان و
پاکستان سعی می نمودند چنانچه با تیره شدن همین روابط داود خان غرض حمله به
پاکستان اعلان سفربری نمو و تمام عساکر احتیاطی را به جنگ فراخواست که در
همان موقع اموال افغانی در خاک پاکستان خراب و تلف شد و ملیون ها دالر تجار
ملی خساره مند شدند. در همین سال بود که محمد داود خان تشکیل احزاب سیاسی
را به محمد ظاهر شاه پیشنهاد نمود و شاه این پیشنهاد را رد نمود و موحد
داود خان هیچ فکر نمی کرد که این شوخی را پسر کاکایش رد می نماید. پس از آن
محمد داود خان استعفا داد به عوض وی دوکتور محمد یوسف خان وزیر معادن و
صنایع را به صفت صدراعظم تعین نمود. با اجرای این امر محصلین پوهنتون به
تحریک محمد داود خان و برادرش محمد نعیم خان با مظاهرات خونین علیه محمد
یوسف خان قیام نمودند که درین مظاهره تعدای از محصلین کشته شدند که آن روز
بنام سوم عقب شمهر بود که این روز همواریه توسط چپی ها در کابل تجلیل می شد
. اقدام شاه پیرامون رد پیشنهاد محمد داود خان و تعین نمودن محمد یوسف خا
به صفت صدراعظم که خلاف توقع روس ها و محمد داود خان بود آتش کینه و حسد را
در دل محمد داود پرورانید و پس ازان او به همکاری ببرک کارمل – تره کی و
سایر همکاران روسها با اجرای مظاهرات به صدراعظم های دیگر چون محمد یوسف –
میوند وال – اعتمادی – دوکتور محمد ظاهر موسی شفیق مجال نداند که هر کدام
اقلاء مدت دو یا سه سال حکموت کنند کار بجائی رسی که خود با همکاری دوستان
با طرح کودتائی رزیم سلطنتی سقوط کرد و پس از سقوط میوند وال هم در ۱۹۷۸
بطور مرموزی کشته شد.
|