بخش سی ونهم
بیست و چهارم اگست سال ۱۹۹۲ میلادی با فامیل وارد المان شدیم در فرودگاه
فرانکفورت خانم کوپر همراه فرزندم، خواهر بزرگ من با شوهرش سید ناصر حسینی
به استقبال ما امده بودند.فر یاد شوق و نگاه های نا باورانه فرزندم خاطره
انگیز بودند عملیات او موفقانه انجام شده و قدرت شنوایی را باز یافته
بود.خانم کوپر ان انسان واقعی مارا به منزلش برد چندشب را انجا بسر بردیم
او تمام امکانات آرامش و آسایش و تفریح را به فرزند من مهیا ساخته بود
بخاطر رفع تنهایی او، یک پسربچه یتیم المانی را ازآسایشگاه به خانه اورده
بود تا برایش هم صحبت و هم بازی باشد . حتی برای بود و باش دایمی ما هم
تمام امکانات را در منزلش مهیا کرده بود.
وقتی به او گفتم با ویزای سیاسی وارد المان شده ام، باورش نمی شد . با انهم
اصرار داشت همه خانواده نزد او بمانیم او زن تاجر پیشه یی بود در بورس
اسهام و اسعار کار میکرد شرکت تجارتی مستقلی را اداره می کرد او میگفت با
امدن پسرم به محیط زندگی او کار و بارش روز بروز رونق گرفته و همه اینها را
از قدم نیک او میدانست. یک هفته بعد خواهرم و دوست قدیم من سیدناصرحسینی به
قصد بردن ما امدند و با اصرارزیاد خانم را قانع ساختتد اجازه دهد چند شبی
هم به شهر کسل نزد انها باشیم. بعد ازگذشتاندن چند شب درخانه خواهربه عزم
اشغال وظیفه جانب شهربن مقرسفارت دولت اسلامی افغانستان براه افتادم سفارت
دریکی از قریه های بیرون شهر بن موقعیت داشت .فقط سکرتر اول سفارت از
کارمندان رژیم سابق باقی مانده بود دیگران به المان و کشور غربی پناهنده
شده بودند سفارت بخاطر عدم پرداخت بلهای اب، برق،تلیفون تلیفون ومحصول
صفایی بیشتر از یکصد و پنجاه هزار مارک قرضدار دولت المان بود هر لحظه
امکان قطع این خدمات وجود داشت. در حساب بانکی سفارت حتی یک فینک هم موجود
نبود معاش خانم سکرتر المانی سفارت بیشتر از شش ماه پرداخت نشده بود. سفارت
فاقد ابزار کار برای انجام امور روز مره بود ارتباط دستگاه تلکس با کابل
قطع بود کمپیوتر، ماشین فکس و ماشین تایپ فارسی وجود نداشت امکانات مالی
برای خرید این وسایل در دست نبود جنگهای خانمان سوز و ویرانگر کابل هم
امکان انتقال بودجه سفارت را نمیداد بنا دست به دامن تجار افغان مقیم
المان شدم با شناخت قبلی که با مرحوم صوفی زاده داشتم با تماس تلیفونی از
او خواستم درصورت امکان با سفارت همکاری کند.
چند روز بعد صوفی زاده چک حاوی هشت هزار مارک را به من فرستاد. از این پول
ابزاری که در بالا نام برده شد از بازار خریداری و کاپی بلهای خرید به
مرحوم صوفی زاده فرستادم تا مطمئن باشد مبلغ امداد شده در راه صواب بمصرف
رسیده با این وضعیت امکان کرایه گرفتن سر پناهی برای خانواده من میسر نبود
دپلومات رژیم قبلی نیز حاضر به هیچ گونه همکاری و رهنمایی نبود باانهم روزی
مرا به نان چاشت به منزلش دعوت کرد. او درمجتمع مسکونی بزرگی نزدیک سفارت
زندگی داشت ضمن صرف غذا باردیگر از او در مورد منازل دپلوماتهای که ترک
وظیفه کرده بودند پرسیدم اما او جواب درستی نداد. با خارج شدن ازمنزلش طوری
که متوجه نشوداز همسایه ها سراغ (Hausmeister ) فرد مسئول حفظ و مراقبت
مجتمع را گرفتم . وقتی موضوعرا درمیان گذاشتم،گفت دو پارتمان درهمین مجتمع
به کرایه دپلوماتهای شما قرارداشت که هردوی ان خالی اند کرایه سه ماهه انها
هم تاحال تادیه نشده. کلید یکی از پارتمانهارا ازاو گرفته، فردایش خانواده
را از منزل خواهرم به منزل جدید انتقال دادم. در همین جریان سید سلمان
گیلانی وزیر سرپرست خارجه به المان امد من ودپلومات رژیم قبلی در هوتل به
دیدنش رفتیم انجایکی از تاجران افغان مقیم لندن حضور داشت بعدا معلوم شد
دپلومات رژیم قبلی این تاجر را که از اشنایان او بوده به منظور انکه سفارش
او را نزد سید سلمان گیلانی بکند از لندن فراخوانده بود. سید سلمان گیلانی
که خودش هیچ تجربه کار دولتی نداشت، مرا نیز ازمجاهدین بی سواد قیاس کرده
توصیه کرد تا تحت نظر و مشوره دپلومات رژیم قبلی کار کنم و از ایشان
بیاموزم .ظرف یک هفته سر وکله مستشار جدید و دو دپلومات دیگر نیز پیدا شد.
مستشار وزیر مختار از تنظبم شیخ اصف محسنی و کارگر سابق چاپ خانه معارف بود
او دونفر از از نزدیکانش را بحیث کارمند محلی با خود اورده بود.سکرتر اول
از مامورین بازنشسته وزارت اطلاعات وفرهنگ و سکرتر سوم برادر زاده
سرپرست وزارت تجارت بود.او هم دو نفر خسر بره هایش را با خودبه المان اورده
بود .
هر روزعده ای مراجعین به سفارت میامدند دپلومات مربوط رژیم داکترنجیب انها
را به دفترش می برد و درب اتاق را از داخل داخل می بست. وقتی در مورد عواید
قنسلی ازاو سوال می شد جوابش منفی بوده میگفت اینها ارباب رجوع نبوده
دوستان شخصی من هستند که به دیدنم می ایند.او مرا نیز در جمله مجاهدین از
کوه پائین امده و بیخبر از همه چیز فکر کرده بود. فردای انروز با موافقت
مستثار دو همکار دیگر میز کار خود را به دفتر دپلومات رژیم قبلی خود را به
دفتر دپلومات رژیم قبلی انتقال و کتاب جدیدی برای ثبت تمدید پاسپورت اختصاص
دادم . او وقتی مرا پشت میز کار در دفترخودش دید بر اشفت و دستور داد دفترش
را ترک کنم منهم با تحکم گفتم از امروز من اینجا با خودت کار میکنم نشنیدی
که وزیرخارجه گفت باید تحت نظر تو کار کنم و از تو بیاموزم؟ در همین اثنا
دو نفر ارباب رجوع وارد دفتر شده گذرنامه های شانرا به او دادند تا تمدید
کند.او اعتبارگذرنامه ها را تمدید و از هر نفر سه صدمارک دریافت کرد قبل از
اینکه دو نفر مراجعین از دفتر بیرون بروند از انها خواستم گذرنامه ها را
جهت راجستر و ثبت کتاب بمن بسپارند .انهاقبول کردند از همکار سابق هم
خواستم پول را جهت تحویل به حساب بانک به سیف بگذارد یا اینکه تا فردا سند
تحویل انرا به سفارت بسپارد.او با پرخاش گویی به دفتر مستشار رفت تا از
مداخله من در امور مربوط به خودش شکایت کند. مستشار مرا بدفترش خواست
چشمدیدخودرا شرح داده گفتم با قبول تمام مسئولیت از امروز از اجراات این
همکار مراقبت می کنم .او از فردای ان روز دیگر به سفارت نیامد و تقاضای
پناهندگی کرد. با بدست گرفتن امور قنسلی درمدت سه ماه یکصد و چهل هزار مارک
عواید قنسلی تحویل بانک گردید.از این پول پرداخت های ضروری مثل کرایه
منازل، معاش سکرتر محلی، محصول تلیفون صرفیه برق، محصول صفایی اجرا
شده بیشترین بدهی های سفارت نیز کارسازی شد اما خانم سکرتر المانی با
دریافت حقوق عقب افتاده با ما خدا حافظی کرد او از ترس تکرار عدم دریافت
معاش نه خواست با سفارت همکار باشد نبود سکرتر محلی مشکلات زیادی متوجه بخش
ارتباطات سفارت با کشور میزبان میساخت اتفاقا یکی NGO های افغانی مقیم شهر
بن از اثر کمبود منابع مالی به فعالیتش خاتمه میداد مسئول NGO ضمن تماس
تلیفونی گفت خانم سکرتر المانی ان اداره حاضر است با معاش کم با سفارت
همکاری کند حتی برای مدتی بدون دریافت مزد کار خواهد کرد.
بدون درنگ این پیشنهاد را پذیرفته ان بانوی محترم را به کار گماشتیم و مشکل
ارتباطات بیرونی سفارت برطرف شد. .بنا به هدایت مرکز میبائیست بیرق جدید
دولت اسلامی ضمن گردهمایی افغان های مهاجر و دعوت مهمانان خارجی بر
فراز ساختمان سفارت به اهتزار در میامد .هم زمان با وصول این حکم تصادفا
دوکتور شمس معین وزارت خارجه نیز در المان حضور داشت که باحضور وتوسط او
این مامول با اشتراک عده ای زیادی ازمهاجرین و مهمانان برا ورده شده ،
سفارت رسما بازگشایی خودش را به کشور میزبان اعلام کرد.
ادامه دارد
|