تذکر:
جنگی که حدود
سه دهه در سری لنکا جریان داشت، گویا پایان یافت. رسانه های گروهی جهان در
هفته های گذشته از پیروزی نیروهای دولت سری لنکا بر ببرهای تامیل آن
کشورخبر دادند.
برای روشنی بیشترمسئله،
یادداشت زیرین را که متکی بر روایات کهن ترین منبع تاریخی جهان یعنی
"راماین" است ترتیب نموده ایم زیرا، حرف هایی در مورد پیشینهء نام کشورسری
لنکای امروزی و قدامت تاریخی آن ،همچنان دربارهء قدیم ترین نام سرزمین
عزیزمان افغانستان، « آریاوند» به گونهء فشرده بیان میدارد. البته درِ بحث
آزاد در موارد یادشده بر روی پژوهشگران عرصهء تاریخ کشور با جبین گشاده
بازست تا با حفظ عفت قلم اندرین باب قلم زنند.
قابل یادآوری
است که، امکان ندارد حتا فشردهء حماسهء راماین را درین مختصر گنجانید. ولی
تلاش گردیده تا با دو مطلب یاد شده در حد ادای حق، پرداخته شود.
لنکا چگونه سری لنکا شد
آنچه در بخش های پیشین گفته آمدیم، در واقع حرف هایی
از پیشینهء تاریخی سری لنکا بودند .فکر میشود که خوانندهء گرامی به وضاحت
دریافته باشد که لنکا کشوری با گذشتهء بسیار باستانی و کهن میباشد و کودکی
نیست که بنابرمقاصد سیاسی سده های پسین، از کنار مادرش جداساخته شده باشد.
سری لنکا درواقع پیرمردیست باوقار، با کوله باری از فراز و فرود زیاد
رویداد های تاریخی.
موقعیت جغرافیایی این کشور جزیره یی که راه بحری آسیای
غربی و جنوبی را از طریق سینهء بحر هموار میسازد، در خور توجه است. مساحت
آن به 65610 کیلومتر مربع میرسد که نظربه احصائیه
سال 2006 اضافه از بیست
میلیون نفر نفوس دارد. بیشترین مردمان آن به زبان « سینالی» که شاخهء از
سانسیکریت است صحبت میکنند ودر برخی حصص آن زبان «تاملی» گوینده داشته مگر
در ادارات دولتی زبان انگلیسی هم کاربرد دارد.
این جزیره مدت درازی، بنام سیلان یا سیلون نیز برزبانها
بوده است.
عده یی از مردم بیاد خواهند آورد که در افغانستان عزیز، بویژه در
کابل برین، بامداد ها و سحرگاهان، کنار رادیو
نشسته از راه امواج رادیو سیلون، گوش به آهنگهای فلمی هند میدادند. بخش
عمدهء نشرات رادیو سیلون را پخش آهنگ های فرمایشی، اعلان فلم های جدید و
گفت وشنود با هنرمندان جهان سینمای هند احتوا مینمود. دو گویندهء مشهور آن
هنگام رادیو سیلون خانم تبسم و آقای امین سیانی بودند که امید است هنوز هم
در زیر چرخ کبود صحت و سلامت باشند.
این کشور، سالهای زیر یوغ استعمار پرتگال شکنجه گردیده و
با نیات نامیمون کمپنی هندشرقی، که نیم قاره هند را آهسته آهسته در گلوی
استعماریش می بلعید، تحت استعمار انگلستان درآمد که یک سال بعد از استقلال
هندوستان، (1948) درفش آزادی برفراز این جزیره نیز برافراشته شد و در جمع
کشورهای مشترک المنافع نیز جای یافت. واما، در مطبوعات جهان، خبرهای ازین
کشور گاه بنام جزیره سیلون و زمانی هم بنام کولمبو به نشر رسیده اند.
لنـــــکای باستانی در سال 1972 به گونهء رسمی تحت نام
(جمهوری سوسیالیستی دموکراتیک سری لنکا) چهره ء نوین سیاسی یافت. بخش عمدهء
باشندگان آن از ملیت « سینگال ها » بوده و منسوبین ملیت « تامل » در اقلیت
هستند. شهر کولمبو پایتخت این کشور است. در افغانستان عزیز چای سبز وسیاه
وارد شده از کولمبو از گذشته ها شهرت چشمگیر داشت همانگونه که در اروپا و
امریکا قهوه ء آن.
مردمانش به باورهای هندو، بودیزم، اسلام و عیسویت دلبستگی
دارند.
این کشورهمگون با هنـــدوستان، بعد از آزادی از تسلط
انگلستان، نظام پارلمانی را برای زندگانی سیاسیش انتخاب کرد. رییس جمهور
صرفأ نقش سمبولیک دارد. آزادی احزاب سیاسی در قانون اساسی تضمین شده بود.
در جهان باری اول، نخستین زن به صفت صدراعظم درین کشور انتخاب شد. این خانم
توانمند و با قدرت گسترده سیاسی سری ماوو بندرا ناکی
Sirimavo
Bandaranaike
بود که برای سه دوره ی پیهم (1960-1965/1970-1975/1976-
تا اوایل 2000) به کرسی صدارت تکیه زده بود. در واقع ترور
شوهرش که رییس حزب صلح و صدراعظم سیلون بود، او را به سیاست تشویق کرد و با
به انتخاب دخترش به صفت رییس جمهور سری لنکا (2000)، از سیاست کنار آمد.
افزون برین وظایف، در سال 1976 رییس سازمان کشورهای غیر منسلک که حالا این سازمان رنگ و رخی
بیرنگ دارد، نیز انتخاب شد. اشتباه نخواهد بود اگر گفته شود که پیشینیان
خانوادهء اونیز سده ها در صدر سیاست سری لنکا قرار داشتند. این بانو سرشناس
به دهم اکتوبر سال 2000 دیده از جهان بست
سخنی در بارهء ببر های تامل
مادامیکه بر پیشینهء جدایی طلبی ویا ستیزگرایی در رابطه با
تامل ها مکث مینماییم، با اندوه و درد بسیار می یابیم که این دشواری هم
ریشه در استعمار انگلیس داشته و دست آورد نفاق افگنی بریتانیا میان مردمان
سری لنکا بوده است.
انگلیس ها هنگام سلطهء خویش براین کشور، با کشت برترشماری
و بالادستی، برای یک بخش، وحدت میان تامل ها و سینگال ها را از هم پاشیدند.
با وصف آنکه تامل ها مردمان سبق خوان و مستعد بودند، دستگاه دولت از پذیرش
حقوق مساوی شهروندی آنها همواره شانه خالی کرده و موانعی را در راه تحصیل و
کاریابی بر ایشان خلق کرد که، این بدبینی و بالادستی ها، سبب شد که
ناهنجاری های جدی بوجود بیایند و شیرازه ء زندگانی با صلح و صفا در آن
کشور بگسلد.
ازینجا بود که جمعی از فعالین سیاسی و اجتماعی تامل ها با
همدلی آقای ويلو پيلالي
پرابها کاران (Velupillai
Prabhakaran)
که به 26
نوامبر سال 1954
در جزیره نمای (Jaffna)
در یک خانوادهء متوسط دیده به جهان گشوده بود، تحت نام جنبش آزادی بخش
تامل، سازمانی را بنیاد گذاشته و جهت ایجاد دولت مستقل، فعالیت های گسترده
سیاسی همراه با تاسیس ارتش منظم چیلکی راه اندازی کردند. تفنگ به دستان این
سازمان هم تحمل وبردباری نداشتند. صلهء رحم نزدشان اهمیت نداشت . اینطور
بود که از آغاز عملیات جداطلبی، کشتنِ سیاستمداران نامور و سرشناس در سرخط
برنامهء شان جاه داشت.
جنبش ببرهای تامل، درواقع در سال 1972 از تشکیلات منظم و
ادارهء نیرومند برخوردار گردید و در 1976 رهبری آن به آقای پرابها کران
محول گردید که نام سازمان را به (جنبش رهایی بخش ببرهای تامل) تبدیل کرد.
هزارها جوان و دوشیزه های هم تبارش صدای او را لبیک گفتنه و راه او را
پیگیری نمودند.
پرابهاکاران، از یک سال به اینسو، از صحنه رسانه
های گروهی دورشده بود و طوری وانمود میگردید که وی از مخفیگاهی رهبری نیرو
هایش را انجام میدهد. این مرد با ارادهء آهنین تا مرز پرستش از جانب
هوادارانش احترام میگردید ولی چهرهء خشماگین وی ترس و هراس را در سری لنکا
و فراتر از آن پخش کرده بود.
وی همواره لباس نظامی برتن میداشت و بروت های درشت سیاه،
چهره ی یک انقلابی و چپی را براو بخشیده بود. این مرد پرخاشگر سرانجام به
تاریخ 18 می 2009 از سوی نیروهای سری لنکا کشته شد و در آنروزها تصاویر
ایلغار نیروی دولتی و پیـــکر بیروح و روان او افتاده برزمین، در برگه های
رسانه های جهانی دیده میشد.
گاه گاهی جنگ های چریکی او از مرز سری لنکا پا به بیرون
گذاشته و کشور همسایه هندوستان، را هم هوشداری هایی میداد .
به پنداربرخی از صاحبنظران، عملیات خشونت آمیز جنبش ببرهای
تامل، پیش از تأسیس و ظهور سازمان تروریستی القاعده آغاز گردیده و از همان
برش زمان مُهر تروریست بودن را بر پیشانی داشت. این جنبش در روند مبارزاتش
هر روز از زیر چتر مبارزه سیاسی بیرون آمده، به روش سازمان کلأ خشم آلود در
راستای حصول هدفش گامزن بود.
ببرهای تامل، هرگز زندان ویا محکمهء مخالفین سیاسی ویا
نظامیان دولت سری لنکا را بنا نکرده بودند، بلکه هرکی با ایشان مخالف
میبود، بیدرنگ کشته میشد. بی آنکه به چون و چـــرای عملکردش بازپرسی صورت
گیرد.
آقای پرابهاکاران، رهبر این جنبش، به طرح ترور (Rajiv
Gandhi) راجیوگاندهی صدراعظم
فقید هندوستان که پسر خانم اندرگاندهی بود، متهم پنداشته شد. روز
21 می
1991بود که
دوشیزه یی از صفوف مبارزین این جنبش در ایالت تامل نادو هندوستان، راجیو را
در آغوش گرفته و خود را رهانید. این ترور، باعث دل آزاری فراوان در حلقه
های سیاسی هندوستان و جهان گردید. همینگونه در اول می سال
1993 آقای (Ranasinghe
Premadasa)
نٌومین صدراعظم و دومین رییس جمهور سری لنکا و به
18 اگست
2005 وزیر
خارجه این کشور آقای (Lakshman
Kadirgamar) قربانیان سرشناس حملات دهشت افگنی این
سازمان بودند.
سرنوشت ناآشکار هزارها پناه جوی ببر های تامل
پیروزی ارتش سری لنکا بر ببرهای تامل، در داخل و بیرون مرز
شادمانی هایی را همراه داشت ولی پناه جویان تامل در اروپا و امریکا با راه
اندازی تظاهرت صلح آمیز و اعتصابات سرد به خیابان ها رو آوردند و توجه
جهانیان را به وضع ناآشکار حال و آیندهء شان جلب کردند.
جنگ جداخواهی ببرهای تامل اضافه از دودهه دوام کرد همراه
با خونریزی، ویرانی و دربدری. شماری از خانواده های تامل نخست به کشور
هندوستان در ایالت تامل نادو مسکن گزیدند که همواره به صفت مهمان ناخوانده
یاد شده اند. آنهاییکه از وضع خوب مالی برخوردار بودند بیرون آمدند و به
کشور های اروپایی و ایالات متحده امریکا پناه جوشدند. گمانزنی های موجود
بود که بنابر عیسوی بودن بخش عمده بیرون آمده گان، محبت و یاری رسانی
سخاوتمدانهء برخی از سازمان های حقوق بشر در اروپا و سازمانهای کمک به پناه
جویان را نصیب خواهند شد . در آغاز بیشترین شان به صفت پناهنده ء سیاسی
مورد پذیرش واقع شدند.
اواخر دههء نود حکومت سویدن از سوی اتحادیه اروپا وظیفه
یافت تا با تفاهم و مذاکرات همه جانبه با دولت سری لنکا راه حل صلح آمیز
مشکل ببرهای تامل را جستجو کند . درین راستا نخستین کوششهای سویدن بارور
نیز بودند. در اثر این تلاش آتش بست دراز مدت میان دولت و ببرهای تامل
تامین و اعلام شد. در پیامد این توافقات که درواقع عمر کوتاهی داشتند، در
شماری از کشور های اروپایی قطع پذیرش پناهندگی سیاسی ببر تامل آغازید و
آنها در موقف عادی فـــراریان جنگ، کمرنگ و بی سرنوشت ماندند.
رییس جمهور سری لنکا در ماه می سال روان هنگام اعلام
پیروزی نهایی بر ببرهای تامل، توضیح کرد که بر مسایل تامل ها و خواسته های
سیاسی شان با جدیت توجه خواهد شد و آنها بدون کدام نگرانی از حمایت دولت
برخوردار خواهند بود، با این هم هنوز عملا چنان پیش زمینه های فراهم نشده و
بر سرنوشت تامل ها یاس نا امیدی همراه با هراس از آینده سایه افگنده است.
سازمان ملل و سازمان های بشری از دولت سری لنکا دادرسی همه
جانبهء مسالهء تامل ها را خواستار شده اند و آماده گی خویش را در جهت
بازسازی مناطق و رفع نیازمندی های آنها ظاهـــر ساخته اند.
این جنگ هراسناک فراوان بیجاشده گان را بوجود آورده است.
نبود مسکن، مکتب، بیمارستان، ذخایر آب آشامیدنی و از همه دردناکتر نبود
اعتماد و همزیستی برادروار میان شهروندان و محیط زیست انباشته از بقایای
کارزار جنگی در هر قدم به چشم بیننده میرسد که بازسازی آن هزینهء بزرگ مالی
و شفافیت ذهن و عملکرد دولت سری لنکا و حوصله مندی مردم را مصرانه چشم براه
است.
قبل از پایان یافتن این سطرها،به حیث انسانی که از
افغانستان آمده وجنگ ومهاجرت وپریشانی آن را دیده ام، آرزوی آن را دارم که
مردمان سری لانکا ورنج گشیدگان تامل در پرتو تامین حق وعدالت ، برادری
وحقوق مساوی شهروندی بدون دست بالاداشتن وبدون تبعیض، بدون اعمال تروریستی،
با وقار زندگی بدور از غم و
اندوه را شروع نمایند.
پایــــــان
واپسین حرفهـــــا:
|