کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 
 

               رشید بهادری

    

 
در حواشی مقوله، اصطلاح و ضرب المثل

 

 


( قسمت پایانی)


اگر به سرنامه یا عنوان این مقال نگاهی گذرا بیفگنیم کاربرد (در حواشی ... ) به خوبی می فهماند که منظور تنها توضیح و تشریح از مقوله ٬ اصطلاح و ضرب المثل نیست بلکه می خواهیم افزون بر تعریف ٬ کاربرد معقول و به موقع ٬ آنچه از حاشیه ی این سه دستاورد ادبی و فرهنگی قابل فهم به نظر برسد و در تشریح مرام ما سودمند باشد بایست شتافت و کمک گرفت.
برای این که از اصل مطلب به دور نشده باشیم می پردازیم به بحث ما از اصطلاح و یک حکایت دیگر را در حاشیه از اصطلاح (چای را بگذار ٬ آمدم) به بیان میگیریم.
پسری که غرض تحصیلات عالی به آمریکا آمده بود در سال پایانی تحصیل وضع امنیتی کشورش به وخامت کشید و او تصمیم گرفت در آمریکا بماند. پس از مدتی به پدر و مادرش دعوتنامه یی فرستاد تا آن ها هم با وی ملحق شوند ولی در کار بندشی افتاد و چون ماه ها سپری شد هر دو جانب نا امید شدند و هر چند قطع امید کرده بودند ولی از قضا معجزه وار روبراه شد و پدر برای این که پسر را غافل گیر کرده باشد برایش زنگ زد و بدون مقدمه گفت: پسرم چای را بگذار که آمدیم! همین (اصطلاح) به نحوی بهترین طرح ٬ پاسخ و خوش خبری یی بود برای پسر.


از اصطلاح زیاد یادآور شدیم همین قدر بسنده کرده می پردازیم به ضرب المثل:
ضرب المثل از دو کلمه یعنی ضرب (زدن) و مثل (مانند) تشکیل شده که هر دو کلمه ریشه درعربی دارد و منظور از کاربرد آن همانا جابجایی کلمات یا جملاتی است که از قبل در جامعه پذیرفته شده و بهترین استنباط و استنتاج را از آن انتظار داشت به کار گرفت و با ارایه از آن به قناعت طرف پرداخت. این هم نمونه ها:
(بار کج به منزل نمی رسد.) (آب از آب تکان نمی خورد.) (تا جان بتن است جان بکن است.) (صد بار بیندیش یک بار بینداز.) (چربی نشوی که پشک می بردد.) این گونه سروده ها هم کارایی ضرب المثل ها را دارند.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست + درباغ لاله روید ودرشوره زار خس
جو طالع ز خروار هنر به             اگر طالع نباشد با هنر به
اگر از هر دو جانب جاهلانند          اگر زنجیر هم باشد بگسلانند


این هم ضرب المثل دیگر(نه سیخ بسوزد نه کباب) که از برای پرداخت به حاشیه وجه تسمیه آن را به خوانش می گیریم.
از گذشته های دور تا امروز به اصطلاح با (در کشیدن) گوشت در سیخ های مسی یا آهنی کباب پخته می شود ولی یک قرن پیش عده یی دریافتند که اگر به عوض سیخ های معمولی و رایج از شاخچه های تر و نازک درخت انار استفاده شود نتنها کباب خوب پخته می شود بلکه با حرارتی معین از شاخچه ها دود خوشبویی افراز می شود که به ذایقه و طعم کباب می افزاید اما مشکل این جا است که کبابپز باید آنقدر ماهر باشد که نه شاخچه ها و نه کباب هر دو نسوزند. یکی از شهزاده گان دربار که کارش خوردن کباب بود آنهم فقط کباب در شاخچه های انار٬ پیوسته به آن هایی که دست اندر کار بودند داد می زد که با خبر نه سیخ بسوزد نه کباب! چون این ضرب المثل دهن به دهن و سینه به سینه منتقل شد امروز این اندوخته ی ادبی - فرهنگی را در حقیقت بیانی از میانه روی و اعتدال در کارها به کار می گیرند و در ادبیات کاربرد خوبی دارد.

پ ن: بایست اذعان کرد که هر یک از این مقوله های ادبی ٬ اصطلاحات و ضرب المثل های جا افتاده یک کتاب معنا و یک دیوان مطلب را در خود نهفته دارند پس نباید آن ها را دست کم گرفت.


 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل      ۳۷۹          سال هــــــــــــــــفدهم      حوت ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی       اول/هزدهم مارچ  ۲۰۲۱