خلیلزاد رئیس جمهور آینده افغانستان؟
گر
با الهام از امیدواری خویش، برای جامعه یی که مدتها شاهد مصیبت زایی
وآشیانه پرورش انواع ناهنجاری ها بوده است، دریچهً بهبودنگری را بگشاییم،
وبپذیریم که آبادانی را در افق های وعده ها میابیم، باید در نفس این وعده
ها و ظرفیت کنونی وتاریخی مجریان آن بیندیشیم. ناگزیر این تأمل را در دل
دیدار با وضع کنونی مطرح کنیم. زیرا از نتایج باز اندیشدگی در ادعا های
متعدد، و از جمله یکی هم این پرسش سر بر میاورد، که آیا میان منافع مردم و
وطن با منافع رهبردی آنانی که ادعا دارند وضع افغانستان راعوض میکنند، مرزی
مشخص شده است؟ در جامعه ما، که منظورم بیشتر درینجا جامعه سیاسی اندیش آن
است هنوز چنان شعوری جا نگرفته است که بدانند:
فریب تربیت
باغبان مخور ای گل
که آب میدهد
اما گلاب میــــخواهد
درپی آن پرسش
چگونه میتوان این برداشت را نداشت که برای مردم یک جامعه مصیبت آمیزو در
بعد ادامه مصیبت هایش، عمق فاجعه است که دیگران روی منافع خودشان آنجا قدم
بگذارند وبرخی از عناصر درسیمای ظاهری بومی مانده، که پرزه ماشین اهداف آن
ها شده اند، بامسخ هویت خویش زمزمه بهبود اوضاع میکنند ؟
وقتی هم می
بینند که دستگاه مورد نظر نتوانسته است کاری را از پیش ببرد، چهره انسانی
را نشان میدهند که بزودی خواهد آمد واداره امور را مستقیما بدست خواهد
گرفت. منظورم زمزمه ریاست جمهوری خلیلزاد برای دولت جمهوری اسلامی
افغانسنان است.
هنگامی که
زلمی خلیلزاد فردی که سالها بعنوان تبعه امریکا درین سمت ها نیز کارکرده
است :
مشاور امور
افغانستان، عضو شورای امنیت ملی امریکا، سفیر امریکا درکابل، سفیر امریکا
در ملل متحد ؛ در پاسخ این سوال که آیا قصد ونیت انتخاب شدن برای ریاست
جمهوری افغانستان را دارد ؟، نمی گوید، نه ! نمی گوید که من تبعه یک کشور
دیگر هستم ؛ امابرخلاف دروازه انتخاب کردن وانتخاب شدن خود را باز میگذارد،
میندیشیم که آیا این کشور به قحط الرجال مواجه شده است ؟ واگر کار گشودن
گره مشکلات افغانستان دردست خلیلزادباشد، مگر ایشان تام الاختیار امور
تهداب گذاری این همه بی نظمی ونابسامانی نبوده اند ؟. گویا مرزهای تشخیص
منافع را مغشوش یافته اند.
درینجا تنها
این زمزمه آمدن او تأثر بار نیست. زیرا مصیبت نداشتن شعور سیاسی برای تشخیص
خود وبیگانه ومنافع خود بیگانه عجب در هم وبرهم شده است. یک بعد دیگری هم
این جا آزار دهنده است : از دست رفتن انرژی واستعدادها وفرار دادن مغز ها
ودیدن عملیهً شست وشوی مغزی. وبالاخره دیدن روی منطق زور که میشود با آن هر
کاری را انجام دهند. ازینرو دور ااز احتمال نیست که خلیلزاد را نیز
بفرستند تارئیس جمهوردولت اسلامی افغانستان شود.
اما زمینه اش
به تنهایی در وجود منطق زور گویی نیروی قدرت مند خلاصه نمی شود. بازهم طرف
دیگرش را در درون جامعهً خویش میابیم . در نبود تحرکی که مژده ابادانی
بدهد. وچهره ها ونمادهای دارنده چنان مهری را واردمیدان کند. ازین رو شخصی
که در برنامه گذاری های متعدد چندین ساله پسین وتوهم پیشین نسبت به طالبان
اشتباهات وبار آوری های جبران ناپذیری را مرتکب شده است، به خرابی بیشتر
شادان میشود ؛ وکسی نیست به او بگوید که :
چون نکردی
خرابی آبادان
بخرابی چه میـشوی شادان
وضع
دردمندانه ما بکجارسیده است که امروز یک امریکایی چنین منظوری را منتفی نمی
داند. بعید بنظر نمی رسد که چون موارد دیگر، در آینده روی انتخاب اتباع
بقیه کشورها نیز درمقام ریاست جمهوری چانه زنی های بعمل آید.
ادامه دارد.... |