سال قبل که تازه ماه رمضان مبارک فرارسیده بود، وقتی مرحوم رحیم مهریارهنرمندمحبوب،همرایم تیلفونیصحبت داشت،برایش گفتم:(یاداورمضانهایی بخیرکه هنرمندان عزیزدرولایات میهن درین ماه مبارک مجرایی میدادندوچه رمضان خوانیهامیشد:
رمضان سی روزیاری میکنه،شکم های پره خالی میکنه)!مهریارباصدای زیبایش آنرابه خوانش گرفت،
طنین آخرین رمضانی مهریارتابه حال بگوشهایم طنین
اندازاست که میگفت:
چندین رمضان آیدوباماگذرد
چندین دگرآیدوبی مــاگذرد
ودرآن آخرین رمضانی خوانی،اشعاری راکه به ماه مبارک درحافظه داشت،خواند:
درعشق توبی سریم سرگشته شده
وزدست امیدماسررشته شــده
مانندیکی شمع به هنگام صبوح
بگداخته وسوخته وکشته شـده
اکنون رمضان دیگرفرارسید،ماهی که هم بسوزدوهم بشوید،به آتش گرسنگی تن ونفس رابسوزاندوبه آب توبه دلهایگناهکاررابشوید.بایدخطاب به خویش بگوییم:ای مسکین بینوا،اگرقدراین نعمت ندانی،هرکجادرجهان ارزشی وشرفی است،درکنارتونهاداند،اسلام عزیزکه افضل ادیان است،دین ماقرآن پرجلال که ازهمه کتابهاعزیزترکتاب ماو،محمد(ص)سرورکاهنات پیامبربرگزیده یی الهی پیامبرور هبرما، کعبه ییمکرمه که شیفترین اماکن،قبله یی ما،ماه رمضان کهشیفترین ماههاست، موسم معاملت توست،ماهی که درآن گناهان آمرزیده میشود،دیوهارانده،درب بهشت گشودهودرهای دوزخ بسته ومسدود میگردد،دعامیکنیم به برکت این ماه رحمت ومغفرت ونجات
ازآتش دوزخ،قلبهایمانرابانورش روشن ومنورسازد،برزندگان مان رحمت،مردگان رامغفرت وتوبه وطاعات وعبادات مان راوسیله یی نجات مان ازآتش دوزخ گرداند.
بااین سرآغازودرین رمضان بدون مهریار،بخاطرنبودآن هنرمندگرانمایه وپرمایه که ازسالهاقبل اوراشناختداشتم،سالهاییکه محصل دانشگاه کابل بودم ودرتابستانهای آن سالهادرحوض هوتل انترکانتنینتال باعزیزانی که به باغ بالامیآمدند،چون محترمان جنرال فاروق خان،داکترصاحب ضیامولایی،سعیدنسیان،مصدق،بریالی مجددی،ذبیح الله سبحانی،امانیار،رحیم مهریار،جوادغازی یاروچنددوست عزیزوگرامی دیگرکه روزهای درازتابستان راکنارهم سپری میکردیم.
به همه حال، دلم میخواهدازآن خاطرات باجملات پرحسرت یاددهانی نمایم،امامیترسم پادرحریمی بگذارم که قلمبه جولان آیدواولادنازنین رحیم مهریاررابیازارم وخانم مهربانش،مشعل ترنم بانوپرستورابیشترنارام بسازم.درحالیکه علاقمندان آوازتونوحه سردادندو دوستانت ازهررسانه یی آواززیبای ترامیشنوند(قصهماووو)ولی باآنهم آخرآدم آدم است وبه قول قهارعاصی شهید:(بیاکه خنده کنیم،سخن زگریه گذشته است ( ادای دین بمقابل یک هنرمندپرمایه ویک دوست گرانمایه ایجاب مینمودکه چیزی بنویسم،ولوکه علاقمندان مطالعه روزبروزبه کاهش است.یادم است آخرین باریکه رحیم مهریارومشعل ترنم
رابعدازسالهاازنزدیک دیدم،چندسال قبل درجشنواره بین المللیکتاب درویاناـ اتریش بودکه من،احمدغوث زلمی وفوزیه جان بکتاش آن محفل بزرگ رانمایشگردانی وگردانندگی میکردیم وآماتورکهن ظاهرهویدا،ستاره غزل رحیم مهریارومشعل ترنم خانم پرستووعزیزهنرمندانی دیگریچون ف عبادی،زهره جویا،زبیربختیار،داودسرخوش،ووحیدعزیزهنرنمایی داشتند.مهریارکه لقب ستاره غزل راکمایی نموده بود،افزون برآن برآن تعدادی تحسین نامه هادرزندگی هنری بدست آورده بود،چندین بارهنرمندشایسته سال انتخاب گردید.شادروان مهریارزمینه های پیشرفت وصعودازنردبان هنررابادقت وپشتکارسپری نمود،زیرابدین نظربودکه عدم ریاضت هنرجووهنرمندراکاهل وایستانگاه میدارد،نه مریدی میابدونه به مرادی میرسد.مهریارعلاقمندانسامبل سنتی،نوع سازونوع ساز بندی راخوب بلدبود.بیش ازپنج
دهه عمرپرباررحیممهریار،مهربودویاری،شفقت ومهربانی اش فراموش ناشدنیست.تعدادآهنگهایکه ازاوبه یادگارمانده،معادل سه برابرسالهای عمرپربارش میباشد.مهریارکه از۱۲سالگی به آوازخوانی شروع نمود،درسال(۱۳۵۹)خورشیدی بابانو پرستوازدواج نمودکه حاصل آن سه دخترویک پسرمیباشدکه در شهرهانورجرمنی زندگی مینمایند. استادعبدالوهاب مددی،درمراسم تشییع جنازه مهریار سخنان نغزوپرمغزی داشتند.به همه حال به خانواده عزیزاوصبرجمیل خوانیم وروح اوراشادمیخواهیم،پس الهااجابت دعای مارادررمضانت طمع داریم.درودبرروان مهریار،استادعبداللیف پاکدل قیومی ودیگرهنرمندان
گرامی وفرهنگیان عزیزکه فعلادرنزدمانبوده وبرحمت حق پیوسته اند. |