مهدی ظفر(1318/1358)
درفهرست نام های زندانیان کودتای نام نهاد ملک خان، مهدی ظفررا نیز داریم . نامی که به گوش های مردمان بسیاری ازکشور ما اشنا است. وقتی او را دستگیر وتوقیف نمودند ، جوانترین شخص زندانیان بود. اودر مکتب استقلال درس میخواند،که شبی نیروهای دولتی به خانۀ پدرش ریختند واورا با خود بردند. خانوادۀ مهدی ظفر که نمی دانستند او را به چی دلیلی توقیف کرده اند، به هر دری سر می زدند تا نشانی ازاوبه دست آورند. پس ازهفت ماه موفق شدند دریابند که مهدی ظفر درزندان دهمزنگ زندانی است. درحالی که از دلیل توقیف او کسی نمی دانست، در واقع روشن بود که ظفربه تهمت ناحقی دستگیرشده است. همینطورنیز بود. او را در چارچوب کودتای نام نهاد ملک خان مانند بقیه هم زنجیرانش به بند کشیده بودند. دسیسه کاران، که برای هرکدام از آن زندانیان مورد و دوسیه یی را در نظر گرفته
بودند، ظاهراً چنان تبلیغ نمودند که به مهدی ظفر، در شبکۀ کودتایی وظیفۀ انتشار خبرکودتا را از طریق رادیو سپرده شده است. اما در واقع انگیزۀ اصلی توقیف او این بوده است که درمکتب استقلال به عنوان چهرۀ فعال ادبی وسخنران مؤثر خوب در خشیده ومطرح شده است. افزون برآن با چهره های مطرح ومؤثرشیعه مانند اسماعیل بلخی و میرعلی اصغرشاع و محمد حسین نهضت روابط وعلایق نیکویی داشت. دامنۀ سرکوب شخصیت های نامبرده که طرف غضب جناح های در بار سلطنتی قرار گرفته بودند، دامن می گسترد، آزادی ظفر را نیزربوده وبه زندانش فگند. او شش سال در زندان ماند. شکنجه ها را متحمل شد و سلول انفرادی رادید. پس ازآزادی از زندان به فاکولتۀ حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه کابل رفت. وآن را به پایان رسانید. به رادیو افغانسنان برگشت ودر آنجا طی سالیان متمادی به نطاقی اخبار فارسی دری که از طرف شام ، ساعت 15/8 شب پخش می شد، پرداخت . اوهمچنان در ترتیب وخوانش
مطالب پروگرام تفریحی برای اطفال به نام " کاکا من جانی " سهم داشت. مدتی مدیر عمومی ا داری رادو کابل بود. و دربرنامۀ " راه حق " نقش مهم داشت .
شام 6 ثور1357 که خبر توقیف و نام چند تن ازرهبران حزب دموکراتیک خلق افغنانستان انتشار یافت، گویندۀ خبرمهدی ظفر بود. گویند که با آن دلیل کینه ها را برعلیه خویش برافروخت وسند اعدام خود را به دست کودتا چیان داد. سرنشینان موتروالگای سفید رنگ مربوط به" اکسا "، ظفررا در سرطان 1358 خورشیدی از منزل اش ربوده وبه جای نامعلومی! بردند که درنتیجه او نیز مانند ده ها هزار دیگر به خیل شهیدان پیوست.
در پیوند با توقیف ظفر هنگام کودتای نام نهاد ملک خان، داکتر حسن ظفر، برادرمهدی ظفر؛ از دیدار پدرش با محمد ظاهرشاه حکایتی را آورده است که جالب است :
" روزی پدرم از گم شدن مهدی ظفر به خشم آمد. مرا با خودش گرفت وبه سوی ارگ شاهی راه افتاد. پدرم که با شاه محمود خان از نزدیک آشنایی داشت ، خود ما را بدون هیچ کدام تلاشی ویا انتظار یا نوبت در کنار پاد شاه یافتیم . پادشاه که مشغول دیدن وپرورش گلهایش در گلخانۀ قصر بود، به پدرم گفت، عمو جان چه خبر. پدرم با خشم گفت نمیدانم درین کشور شما پادشاه هستید یا کس دیگر؟ من به حیث یک افسر نظامی، از شما می پرسم که بگوئید فرزندم مهدی چه گناهی دارد که او را به زندان انداخته اید ؟ پادشاه جواب داد که عموجان حوصله کن وبرای من کمی وقت بده . من کار را تعقیب می کنم . فورا ًبه سردارولی که کنار شاه ایستاده بود، خطاب کرد که برو نزد " آغالالایم " وبگو که ظفر را آزاد کند. اما پس از آن که سردار ولی نزد سردار داؤود خان رفت، داؤود یک سیلی محکم به روی او زده بود، ازآنرودست خالی نزد پادشاه
برگشت ."(1)
(1) آن چه را که پیرامون شهید مهدی ظفر به نشر سپاریدیم، عصارۀ معلوماتی است که فرهنگدوست ارجمند، آقای عابد مدنی، متصدی برنامۀ "چهره های آشنا " از تلویزیون نور- امریکا، دراختیار نگارنده نهاده است . بدینوسیله ازلطف ایشان ابراز سپاس می نمایم .
|