کابل ناتهـ، Kabulnath







































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 

اگــــر به یـــاد بمانـــد

 
 

شادروان پران ناتهـ غنیمت
عکس از سایت روزنه
 
 

از ایشر داس

نام گم خواهد شد،
این چهـره دگرگون خواهد گردید،
آوازم معرفم است،
اگر به یاد بماند. 

 

بیخی به یادم دارم که خانوادهء شادروان پران ناتهـ، در گذر بارانه در همسایگی خانوادهء ما زندگی میکردند. در کوچهء هندوان آن گذر بیشتر از هفتاد خانواده در فضای صمیمیت و روابط نیک همسایه داری در کنار هم می زیستند.

شادروان پران ناتهـ، که از کار بازرگانی نفقهء خانواده را بدست می آورد صبحها از خانه بیرون شده شامگاهان به خانواده اش می پیوست. مردی مردمدار، همواره لبخندی برلب میداشت. گاهی آن لبخند را مایهء امیدواری و تلاش در زندگانی می یافتم و گاهی هم معنایش فهمیده نمیشد.

 

در آن روزگار چنان بود که مراسم عروسی هندوان چند روز را در بر میگرفت و بویژه مراسم که در شبها بجا می آمدند سرور و شادمانی فروان را همراه میداشتند. در شبی که داماد آمده ی رفتن به خانهء عروس میشد، از دیگرشبهای مراسم عروسی، مجلل تر میبود و در همین شب، بزرگان خانواده، نوازنده گان دول و سرنای، باجه خانه و جوانان چوبباز را برای لحظاتی به خموشی دستور میدادند و گردآگرد داماد تازه نفس و آراسته با لباس « شاه » می نشستند و با دل و جان به آوازخوانی پران ناتهـ گوش میدادند.

او گاه با هم لب بودن با دختر رز و زمانی از روی احترام موی سپیدان محفل دوری او را تحمل کرده چنان آهنگهای دلانگیز سرمیداد که از هر سو ستایش و بانکنوت های افغانی بر وی میبارید. به گمانم دههء چهل دهه ی دغدغهء هنری و زندگانی این هنرمند مردمی بود.

 


اعضای باجه خانهء بلدیهء کابل

 

 بایستهء گفتن دارد که بخش عمده ی موسیقی مراسم عروسی هندوان افغان را نواختن دول و سرنای، باجه خانهء بلدیه و دم تلولو تشکیل میداد که با رقص وپاکوبی مردانه و جوببازی جوانان خانواده همراهی میگردید.

نوازنده گان دول سرنای بیشتر اهل خرابات و مهاجرین شمالی و شش کروه یی کابل می بودند که در میان شان خانواده « رحمت خان » شهرت بسزای داشت.
باجه خان بلدیه کابل و دیگر ولایات کشور، کارمندان قراردادی بلدیه می بودند که بعضی هایی شان ریشه در گذر خرابات داشته اند.

نوازنده گان دم تلولو بیشتر از جنوب و سمت آفتاب برآمد سرزمین ما می بودند.

 


دول و سرنای همراه با چوببازی

 

این هیچمدان قلم شکسته در نوجوانی در محافل عروسی هندوان، قوالی « لال مری...» را از شادروان پران ناتهـ، شنیده بود. بسیار جالب می نمود که تنها با همکاری یک طبله نواز و آرمونیه، کار با مهارت و عالی او اهل مجلس را به رقص و پاکوبی فرا میخواند.

 

قوالی « لال میری» که در واقع از ساخته های ( گهرانه لاهور ) پاکستان است، همچو قوالی « من جان خراباتم جانان خراباتم» که ساخته هنری جد مادری استاد هاشم مرحوم و کوه موسیقی استاد سرآهنگ، استاد غلام محمدخان معروف به استاد گامو خان میباشد، شهرت جهانی دارد ولی با این فرق که قوالی افغانی را تنهای تنها سرتاج موسیقی استاد سرآهنگ توانست با همان کیفیت جادویی و خاناقیش اجرا کند، و قوالی پاکستانی را شماری زیاد از هنرمندان آسیایی اجرا کرده اند. چنانکه در دههء هشتاد چندین سال بعد از کار هنری پران ناتهـ، بانو انجلی بنرجی هنرمند سرشناس هندوستان که به دعوت تلویزیون ملی، به افغانستان مسافرت کرده بود، نمونه بسیار خوب این قوالی را در تلویزیون به نمایش گذاشت.

 

میان هندوان کابل در گذشته ها رسم بر آن بود که دوستان بسیار بسیار صمیمی و نزدیک داماد، در شب عروسیش، مبارکنامهء منظوم خویش را با بهترین نمونه نقاشی و خطاطی تقدیم میداشتند که بعضأ چاپ و به خویشاوندن و دوستان پخش هم میشد و به آن « سهرا » میگفتند. بسیار دیده بودم که شادروان پران ناتهـ، بی آنکه آمادگی پیشین داشته باشد، آهنگی بر آن نظم سهرا اجـــرا میکرد که سخت بردلها جنگ میزد و فرمایش بار بار حاضرین را نصیب میرد.

 

گفتنی است که بخش عمده ی نظم های سهرا را جناب کانشی رام مهره متخلص به ( انمول ـ بی بها ) که اهل گذر خرابات بود و جناب پشاوری لال مهرا متخلص به ( دیپک ـ چراغ ) سروده اند.

 

شادروان پران ناتهـ، فراتر از رادیو کابل و محافل خویشاوندان و دوستان، بعضأ در همایش های مذهبی و رسمی در نیایشگاه درگاه پیررتن ناتهـ واقع باغبان کوچه و نیایشگاه آسمایی گلو تر میکرد که بیانگر مقام هنری او هنر دوستی همباورانش میبود.

 

واما واپسین سخن اینکه چرا همزمان با او ویا بعد از درگذشتش فردی از جوانان آوازخوان هندوان کابل، قندهار، و شمالی راهی رادیو کابل و پسانتر رادیو و تلویزیون ملی افغانستان نشدند.!؟

در حالیکه درین اقلیت مذهبی همواره چهره های بسیار خوب آواز خوانی و هنر نوازنده گی بوده و هستند.

 

از آوازخوان موسپید و  بلندمرتبت میتوان ماستر رتن چند بایست نامبرد که از شاگردان استاد شیدا مرحوم است و دست توانا در کلاسیک خوانی و غزلخوانی دارد و تا هنوز بیشتر از دو سی دی آن پیشکش هنردوستان شده است.[چهـــار آهنگ به گونه ام پ 3 در پسمنظر زندگینامهء مختصر او  در شماره چهــــارم سال اول نشراتی کابل ناتهـ، گذاشته ام.]

http://www.kabulnath.de/Schankar%20Dara/Musik/Master%20Ratan%20Chand/06%20Titel%206.mp3

 

جوانانیکه راه آوازخوانی را دنبال می ورزند، برجسته گان چون گل چند کَکر، راجش موهن، سنت رام کهنه را همراه دارند. راجش موهن سی دی بنام آسمایی تقدیم داشته است.

 

شادروان پایی کشن چند لوند، دست توانا در نواختن ستار داشت. استاد چیت رام سانی راهی رادیو و تلویزیون شد. ولی انیل کّکر، لکمی چند و دیگران که طبله نواز و دیگر آلات موسیقی را خوب می نوازنند، فرصت همکاری با رادیو تلویزیون ملی را نصیب نشدند.

 

آیا ستیز با دگراندیشان سد راه ی هنرمندان هندوباور گردیده ویا حرفی دگری در میان بوده هست؟؟

 

چند یادهانی صمیمی

 

-  شاید به همگان معلوم نباشد که در زمان رژیم کمونیستی، نخستین راکت ها که به شهر کابل پرتاب گردیدند، (۱۳٦۳/۱۳٦٤) به شهر کهنهء کابل و درست در کوچه هندوان گذربارانه و گذرعلی رضا خان اصابت کردند که دوازده تن از اهالی شریف منطقه اعم از مسلمان و هندو را شهید و شماری زیاد را زخمی و بی خانمان ساختند.

خانه های پران ناتهـ، ساربان و خانهء پدری صاحب این قلم در جمعی قربانیان این راکت ها بودند. بعضأ گفته میشد که عساکر روس مستقر در بالاحصار، از روی تفنن این فاجعه را سازمان داده بودند.

 

- نام گم جایی.گا، تصنیف است از شاعر، نویسنده، دایکتر و نقدپرداز سرشناس هندوستان سپمورن سنگهـ « گلزار» که در فلم (کناره) با آواز پوهپندر سنگهـ و لتا منگیشکر بروی آهنگی از راهول دیو برمن اجرا شده است.

 

- گهرانه کلمهء هندیست، که در زبان فارسی خانه و خانواده را میرساند، اصطلاحی موسیقی بوده که در هند و پاکستان بکار برد یکسان دارد و در واقع روش یکهء یک ویا چند هنرمند آوازخوان و نوازنده گی را می شناساند که مایه پیگیری دیگران میگردد. گهرانه ی لاهور نظر به نزدیکی جغرافیایی، رهروان زیاد در افغانستان داشته است.

 

 - نخستین بار در کتاب «ما باشنده گان دیرینه این سرزمین» تالیف صاحب این قلم در رابطه با زندگی هنری پران ناتهـ، مطلبی به نشر رسید و این راه نیک را استاد عالیقدر استاد محمد حسین ارمان با نوشته ی [ یادی از پران ناتهـ غنیمت،غنیمتی از خانوادهء هنری افغانها] که در شمارهء هشتم، سال اول نشراتی کابل ناتهـ، بازتاب یافت، ادامه داد. گفتنی است که این نوشته ای با ارزش، در بسیاری از تارنما ها و در هفته نامهء وزین امیــــد، چاپ امریکا نیز نشر شد.

 

و اینک قامت رسای دوست عزیزم، جناب قامت عطازی، افراشته تر می نماید و کار فراگیرتر را در بازتاب کار هایی هنری شادروان پران ناتهـ گام نیک برداشته که از هر باب شایستهء ستایش است. در رابطه با این هنرمند مردمی هرآنچه در اختیار داشتم (عکسها و نوشته ها) خدمت دوست عزیزم پیشکش نمودم. البته نه از روی فخرفروشی و قلمفرسایی، بلکه بنابر حقی بزرگی که شادروان پران ناتهـ از جایگاه هنری و کوچه گی و همباوری برمن دارد، تا از آن همه اندکی ادا کرده باشم.

باور دارم که استادان گرامی استاد خیال، استاد ذلاند، استاد وهاب مددی، جناب ظاهر هویدا و خانم افسانه و دیگران حرف های بسیار دلچسپ و شنیدنی از آن شادروان دارند که امید است دست به قلم و کاغذ ببرند.

 

- جناب زلمی رزمی نوشته ی [ یادی از شادروان پران ناتهـ غنیمت] در شمارهء ۵۵ سال سوم نشراتی کابل ناتهـ، به نشر سپرد و آنگاه دلچسپی خیلی خواننده گان را نصیب شده بود که اکنون بدون ذکر نام کابل ناتهـ، زینت بخش تارنمای وزین روزنه ساخته اند.

 

- درین تارنمای بسیار زیبا، نوشته ی بدون عنوان جناب عبدالصابر جنبش، سراسر از صفحات ۷۸- ۸۱ کتاب « ما باشنده گان ...» این کمترین کاپی کرده و بی آنکه نامی از کتاب ویا مؤلف آن را آورده باشد به نشر سپرده و با این زورمندی در حق این حقیر جفا ورزیده است.

 

ما هندوان افغان با دردرسی و مظلومیت عادت کرده ایم فرق نمیکند که درد، اهانت و دشنام از سوی عامی باشد ویا از اهل فرهنگ و قلم با القاب گوناگون علمی و هنری.

 

این یادداشت به گونه فشرده در سیات وزین روزنه نیز نشر شده است.

 

http://www.rawzana.com/S_pran%20Nath_%20jaded.htm
 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 94          سال پنجم           حمل/ ثـــور    ۱۳۸۸  هجری خورشیدی          اپریل 2009