هندوی نازنینم کی می شوی بهاری؟
پنخ بسته ام برایت در برف انتظاری
پیچیده است در من چشم قشنگ، انگار
رقصیده در نگاهت صد دختر مزاری
رقصیده در نگاهت مهتاب پاره پاره
باریده از لبانت گلهای استعاری
من لاله می نویسم در امتداد باران
تو داغ می نویسی یک دشت بی قراری
من سیب می نویسم تو چاقو می نویسی
من قلب می نویسم تو زخم یادگاری
من ساز می نویسم تو سنگ می نویسی
من دشت می نویسم تو آهوی فراری
هندوی نازنینم! ماه و ستاره افشان
در شام سرنوشتم از پیچ و تاب سازی
14/10/2006
هندوی نازنینم 2
|