بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ماهمه محصلینیم، شورشی نیستیم.
مظاهره آرام روزشنبه، همانند دیگر تجمعات محصلین تنها اعتراضی بود بر وضع امنیتی محیط مقدس پوهنتون که با تهاجم نیروهای پولیس خاتمه یافت. نیروهای پولیس بالت و کوب محصلین روزه دار به سوی ایشان بار دیگر رو حیه جنگ طلبی خویش رابر قشر بی بضاعت ولی متفکر جامعه نشان داد. مصاحبه قوماندان«بابه جان» قوماندان امنیت ولایت کابل با رادیو بی بی سی روز شنبه، سیاست گذاری و شیوه بر خورد این افراد را تشریح کرد. بابه جان صریحا محصلین معترض را که به ارامی در میدان دهمزنگ نشسته بودند، اشوبگر، دزد و غارتگر اموال مردم معرفی کرد. وهم چون گذشته، از ان برداشت سیاسی نمود. او تصریح کرد که این واقعه وقتی رخ میدهد که نتیجه انتخابات اعلان شده است و این فعالیتی ار سوی گروه های مخالف دولت میباشد
شاید بابه جان با بزرگ جلوه دادن مظاهره ی ارام محصلین کار خود را بسیار ارزشمند جلوه دهد و از سویی به اتهام زدن به محصلین که کتابهای شان به روی سرکها ریخته بود، تهاجم نیرو های پولیس را توجیه کند.
رسانه های گروهی خارجی و داخلی و نماینده حقوق بشر که در صحنه حضور داشتند، شاهد بودند که حتی یک شیشه از املاک شخصی و یادولتی در طول مبارزه نشکست و هیچ نا امنی از سوی محصلین برای مردم ایجاد نشد. درحالی که نیروهای پولیس هنگامیکه به سوی محصلین فیر کردند، در پشت کمربند ایجاد شده توسط محصلین شهروندان زن، مردو کودک حضور داشتند.
در هر دو بار، تهاجم از سوی نیروی های صورت گرفت و در بار اول وقتی که اطفائیه برای متفرق کردن محصلین از آب استفاده کرد با واکنش طبیعی محصلین معترض رو به رو نشد.
در تهاجم دوم که ساعت 15:12در میدان دهمزنگ صورت گرفت،محصلین ازنیروهای پولیس در خواست کردند که به جای ممانعت، آنها را تا وزارت داخله همراهی کنند و امنیت شان را تامین. محصلین منتظر مقامات امنیتی وزارت داخله برای جواب دهی بودند.در همان هنگام که پولیس به محصلین بی دفاع منتظر هجوم اورد،آقای جلالی در قصر گل خانه دست به سینه به پیشواز «پرویز مشرف» ایستاده بودند. جناب وزیر به خواهش هزاران محصل پاسخ نگفت که جای بسیار تاسف دارد.
بابه جان در قسمتی از مصاحبه اش با رادیو بی بی سی ادعا کرد که اینها محصل نبودند و شورشیان و مخالف دولت هستند در این رابطه باید گفته شود ناظران مطبوعاتی شاهد بودند که محصلین کمر بندی را ایجاد کرده بودند تا از ورود افراد غیر محصل به درون اجتماع جلوگیری شود.حتی وسایط نقلیه نیز از سرکهای فرعی به سرک اصلی واردشده نمی توانست. همچنین بارها از سوی محصلین ماده اول و دوم قطعنامه گفته شد: که این این یک حرکت خود جوش است و هیچگونه اهداف سیاسی و حزبی ندارد. این اقدام محصلین نباید برداشت سیاسی از سوی هیچ کس صورت بگیرد.
متاسفانه بابه جان، این گفته هارا ناشنیده گرفته و برای اقدام خشونت بار خود، توجیه تراش می کند. آقای بابه جان متاسفانه در خیالات خود خود همانند دیگران، هران کس را که منتقد و معترض ببیند، القاعده، تروریست و آشوبگر می پندارد و از اتهام زدن ابایی نمیکند به خصوص به قشری که به جز قلم و کتاب چیزی ندارد. اتهامات وتهاجم و لت و کوب پولیس این باور را پر رنگ تر کرد که هنوز فرهنگ خشونت و تفنگ سالاری در جای بدنه حکومت وجامعه وجود دارد.
بر همین مبنا ما محصلین پوهنتون کابل،علی رغم خواست های قبلی ما که در بیانیه روز شنبه اعلان شده، خواستار اتهام جرم توسط اقای بابه جان هستیم.بابه جان باید ثابت کند که انانی که در روزشنبه در میدان دهمزنگ مورد لت و کوب توسط آقای بابه جان هستیم. باید ثابت کند که انانی که در روز شنبه درمیدان دهمزنک مورد لت کوب توسط اسلحه قرار گرفته و راهی شفاخانه گردیده و تعداد زیادی از آنها دستگیر شدند، کاملا اشوبگر بودند و اموال و دوکان های مردم را چور کردند. در غیر اثبات ان ما از وی به مقامات قضایی شکایت می کنیم و خواستار محکمه وی و تحت قانون می باشیم .
ولله اعلم به کل شی
ما امنیت نداریم
قطعنامه محصلین پوهنتون کابل در رابطه با هتک حرمت محیط علم و تحصیل
در نخستین روز جشن رئیس جمهور،در زمانی که شادی در ارگ جریان دارد، در دانشگاه کابل محصلی به قتل میرسد. محصلی که قدم به محیط علم و دانش گذارده بودتا همانند هزاران جوان دیگر در ارامش تحصیل کند، وجود باندٍ مافیای که در قدرت های نا مشروع خارج پوهنتون به درون پوهنتون ریشه دوانده بود، پس از تهدید وضرب وشتم های مکررمحصلین سر انجام دست به جنایت زدند و با شکستن حرمت مقدس محیط درس و دانشگاه، خون یک محصل راریختند. جای بسیار تعجب است که علی رغم خبردهی معقول از تهدید های قاتلین به مقامات امنیتی و ریاست پوهنتون، هبچگونه اقدامی صورت نگرفت. این چندمین فقره از جنایات مخوف میباشد. که در سال تحصیلی جاری در پوهنتون اتفاق افتاد و رئیس پوهنتون ازان بی اطلاع است. قاتلین با موترشخصی پس از گذشتن از موانع در مرکز تحصیلی پایتخت،
باجسارت کامل و اطمینان خاطر محصلی را درصنف درسی اش به قتل رساندند و هیچ ممانعتی از سوی پولیس صورت نگرفت. محصلین و دانشجویان پوهنتون کابل، بااحترام به قانون اساسی،حقوق بشر و حرمت درس و تحصیل، ودر نظر داشت شرایط خاص امنیتی کشور، خواستار جواب دهی مقام امنیتی کشر«وزیر داخله» وزیر تحصیلات عالی و ریاست پوهنتون در این رابطه هستند.
سخنان روز پنجشنبه مقامات پوهنتون بسیار مضحک غیر قابل تحمل، دور از منطق و تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت بود. دانشجویان و محصلین دانشگاه تا ایجاد تضمین توسط مقامات دولتی، به اعتراض خود ادامه میدهند. بر همین مبدا تمامی مواد قطع نامه ذیل را تایید کرده و خواستار رسیده گی به ان هستند.
۱ ـ این حرکت کاملا خود جوش و برای دفاع از حقوق از دست رفته ی محصلین و هتک حرمت محیط مقدس صورت گرفته است و هیچگونه اهداف سیاسی وحزبی ندارد.
۲ـ ازاین اقدام و هتک حرمت محیط درس، نباید بر داشت سیاسی از سوی هیچ کس صورت بگیرد
۳ ـ محصلین خواستار دستور مستقیم رئیس جمهور برای ایجاد یک تیم بررسی این جنایت هولناک با نظارت جمعی محصلین می باشند.
۴ ـ عاملین جنایت باید بدون در نظر داشت موقف سیاسی، و امنیتی شان در اسرع وقت بازداشت و محکمه شوند.
۵ـ مقامات امنیتی کشور، به خصوص پولیس پوهنتون باید صریحا در این رابطه جواب بدهد.
۶ ـ رئیس پوهنتون باید جواب قانع کننده در رابطه با بی مسوولیتی و عدم توجه اش به تهدیدات و جنایات صورت گرفته بدهد.(درغیر ان باید عزل و محکمه شود)
۷ ـ محیط پوهنتون، محیطی مقدس و علمی است. بنابر این پولیس پوهنتون باید از ورود افراد غیر محصل و اسلحه سرد و گرم توسط هر فرد، جلوگیری کند.(حتی مقامات امنیتی)
۸ ـ محصلین خواستار توجه جدی آقای کرزی در نخستین روزهای انتخابش، به عنوان رئیس جمهوری به اوضاع اسفناک محصلین کشور هستیم و محصلین در داخل و خارج از محصلین پو هنتون باید مصوونیت داشته و تامین امنیت شوند.
۹ ـ چندنسخه ازین قطعنامه به مقامات دولتی،سازمان های بین المللی«یونسکو،یوناما، کمیسیون دفاع از حقوق بشر رسانه های گروهی خارجی و داخلی و...»ارسال شده است.
دردهۀ بحران، چرا محصلان خاموش ماندند؟
بیش از یک دهه است که محصلان پو هنتون کابل در برابر مسایل حاد ملی چون تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، غصب زمین های عامه،بی عدالتی ها در توزیع امدادهای خارجی،کشته شدن مردمان غیر نظامی و بیکاری تحصیلکرده ها در یک سکوت دانشجوی به سر میبرند سکون دانشجو یعنی نبود جنبش قدرتمند،که شاهدعملکرد داورانه باشیم. سوالی که می تواند برای یک شخص تحصیلکرده مطرح باشد. این است که محصلان پوهنتون کابل که در دهه 40 نقش بسیار بارزی در تحولات اجتماعی داشتند چرا اکنون در حاشیه تحولات قرار دارند؟ چه عاملی یا عواملی در این شریط تاثیر گذارباشد؟آیا محصلان مقصر اند.؟یا جامعه شهری نقش تاریخی خود را بخوبی ایفا نمیکند؟
جواب بخشی از این سوالات را باید به سه عامل زیر جست و جو کرد. .
۱ ـ فاصله دانشگاه تا جامعه:
عوامل گوناگونی در فاصله های اجتماعی در خود جامعه شهری وفا صله های اجتماعی در خود دانشگاه دخیل است که بعضی از انها ریشه تاریخی دارد و بخشی ددیگر نتیجه ای جنگ ها، مهارت ها و موجودیت جامعه جهانی است.
بحران اعتماد بین محصلان از یکسوی باعث گردیده تا فضای دانشگاهی و جامعه شهری ازدیگر سو باعث گردیده تا فضای دانشگا ازیک فضای نخبه پرور سیاسی به یک فضای خنثی شکل پیدا کند.
یکی از مشکلات جامعه دانشگاهی قوم زدگی است و به همه چیز با عینک قومی دیده میشود و این نوع دید نه تنها در بین شمار زیادی از محصلا ن بلکه در میان استادان واداره چی ها به فراوانی مشاهده شده است.
از دیگرسو محصلان هم باورهای اجتماعی را در محیط دانشکاه مراعات می کنند و این خود فاصله بین دانشگاه و جامعه را فرا ختر ساخته است. به عنوان نمونه می توان از تجلیل روز عشاق( والینتین) و هم روز شوخی و یا مزاح April Foul که به روز احمق ها و یا احمق ساختن معروف است، یادکرد.
پوهنتون امروز با پوهنتون چهار دهه قبل قابل مقایسه نیست.پوهنتون دردهه چهل از اعتبار بین المللی بر خوردار بود و بیش از سه صد محصل از کشور های چین، کانادا، ایالات متحد امریکا، کشور های و ایران در فاکولته های طیب، فارمسی،حقوق، ادبیات و انجنیری درس میخواندند. به عنوان مثال من در ماه مارچ۱۹۹۳ یک سفر رسمی در چین داشتم و مهماندار ما در وزارت خارجه چین یک دانش آموخته فاکولته ادبیات ما بود.
پوهنتون کابل براساس رتبه بندی های دانشگاه های جهان مقام صفر را دارد. پرزیدنت حامد کرزی هم در «سیمینارهای راه اصلاح نظام تعلیمی و تحصیلی افغانستان» که به تاریخسه سرطان۱۳۹۱ دایرگردیده بود گفته است: نظام تحصیلی افغانستان که نسبت به کشور های منطقه ۹ سال عقب مانده است.
کابل هم در میان فرهنگ شرق و غرب گم است. نظام اجتماعی کابل پس از سقوط طالبان به شکل انقلابی تحول گردید و برخی ارزشهای که مناسب با فضا اجتماعی کابل بودند، جایگاه خود را به ارزشهای دیگری واگذار کرده اند. که متناسب با شأن فرهنگی و تاریخی کابل نیست. پژوهش های جامعه شناسی درباره جمعیت نوکابل به ندرت انجام میشود و از این روی یکی از مهمترین عرصه های زندگی اجتماعی کابل دریک دهه اخیرنا شناخته مانده است.
جامعه پژوهشی ، تحقیقاتی واکادمیک کابل با فقرتیوری و نظریه نیز درگیراست. و توسل به نظریه های که بر داده های DATA خارجی ها تدوین شده اند نیز فرهنگی و نظریه جامعه شناسی کابل را جبران نمی کند.
۲ ـ سرکوب
جنبش دانشجوی به دلیل سرکوب گسترده محصلان در عقرب ۱۳۸۱،
نتوانستنه است به یک موقعیت مناسب یا جدیدتری نشسته،به آنچه از قبل داشته دسترسی پیدا کنند و همین امر باتوجه به سرکوب شدید، باعث میشود که در حال توقف قرار میگیرد .البته این توقف به معنی سکوت دایمی محصلان نیست. فارغ از حرکات و تظاهرات محدود و پراکنده نمیتوان گفت که جریان قدرتمند دانشجویی مانند دهه 40 خورشیدی وجود دارد.
جنبش دانشجویی هنوزهم میتواند با باز تعریف نقش خود به عنوان بزرگترین جامعه مدنی بابرگزیدن راه نو در شرایط پیچیدۀ امروز پیشگام مطالبات مردم باشد. اگر قرار بر مسیر تازه باشد نیاز است تا علاوه بر انتقادی به گذشته چاره ای برای آینده جست . محصلان از این حق بر خوردار اند که در صحنه اجتماعی حضور پیدا کردند و نظام سیاسی را به تغییر و اصلاح فرا خواندند، اولین گام اعتماد سازی بین جامعه دانشگاهی و جامع، اعتماد سازی بین مطالبه دانشگائی و جامعه شهری است، اگر جامعه دانشگاهی در درون جامعه خود اعتمادسازی نه کند مورد اعتماد جامعه ای قرار نخواهد گرفت. گام دوم تشکیل اتحادیه محصلان است.
درحالی که اتحادیه محصلان در جوامع برخوردار از دموکراسی بخش مهمی از جامعه مدنی را تشکیل میدهد. تاسیس اتحادیه محصلان به معنای سیاسی شدن این اتحادیه نیست.محصلان برای دفاع از منافع صنفی خود به تاسیس اتحادیه محصلان روی می آورند.
حکومت هم در طی یازده سال اخیر تلاش کرده است تا محصلان را از ورود تحولات اجتماعی به دورنگه دارند. تکرار پرزیدنت کرزی از پرهیز محصلان از سیاست و اعلام داکتر شریف فایز و داکتر اعظم دادفر بر ممنوع کردن فعالیت ها در دانشگاه ها تلاشی در این راستا بوده است.
«هرنوع فعالیت های سیاسی و گروهی در داخل دانشگاه ممنوع است.» این عنوان بخشی از تعهد نامه ای است که هیچ دانشجویی بدون امضا و پذیرفتن آن حق شمولیت در دانشگاه های افغانستان را ندارد، (ماندگار۱۰ حمل ۱۳۹۲ف30 مارچ2و13)
این تعهد نامه خلاف حقوق سیاسی محصلان است.زیرا محصلان حق دارند در کنار ماموریت اصلی خود که علم اموزی است، به عنوان اتباع این کشور در مسایل اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه خوود نقش داشته باشند.
۳ـ راحت طلبی:
محصلان دهه ۸۰ نسبت به محصلان دهه 40 بسیار خوش پوش تر همراتربا مود های روز جهانی شده اند و شریط امروز انها اصلا با سالهای پایانی دهه های40 و50 خورشیدی قابل مقایسه نیست.
سبک زندگی که مورد توجه محصلان است عبارتند از مود لباس و مودل های موهای مشخص، در عین حال پرو گرامهای رسانه های طرفدار غرب چون میلیونر و ستاره افغان محصلان را بسیار مصروف ساخته است.
افزایش قابل توجه استفاده از کلاهای پیک دار، پطلون های کاوبای، تی شرت ها،کرمیچ نایکی و مفلرهای گردن. دختران نیز باپطلون چسب، ارایش غلیظ پیراهن های مورد روزواتوکشیده ودستمال های رنگین ان ها جا و انجه قدم می زنند. رفتن به دستوررانت ها و گلوب های انتر نتی به یکی از خوشگذرانی و تفریحات ثابت محصلان تبدیل شده اند.
اما این رفتار ها توسط مردم کابل«غرب زدگی»خوانده میشود
سخن پایانی
محصلان کنونی پوهنتون کابل، با وضعیت های گوناگون از جمله فقر فرهنگی و فلسفی، فقر تفکر انقلابی، وابستگی به جریان های قومی تجمل پرستی،شیفتگی به پول و قدرت نمی توانند وظیفه دانشجویی خود را در چنین شرایط حساس تاریخی انجام هند. اما امروز گروه کوچگی از محصلان وجود دارند که پابند قید و شرط قومی یا تنظیمی نمی باشند به عقیده من نتایج آن سالها بعد نمایان خواهد شد. (پایان)
تامپا ـ فلوریدا
ایالات متحده امریکا
۱۰ حمل ۱۳۹۲ |