کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

پوهاند دکتور سید امیر شاه حسن یار

 
 
 بیستم عقرب ۱۳۸۱
 
 

   

نوشتار جناب نصیر مهرین نویسنده سرشناس کشور زیر عنوان «سوم عقرب را دگرباره بنگریم» مرا واداشت تافصلی درباره عقربِ بیستم را بگشایم، تا قلم  بدستان  دیگر آن را ورق بزنند، زیرا این نوشتار گوشه های از حادثه ۲۰ عقرب ۱۳۸۱ را نا گفته می گذارد.

 

                        پوهاند دکتور سید امیر شاه حسن یار

 

پیشگفتار:

  

 از ۴۸ سال پیش محصلانی که در سوم عقرب۱۳۴۴ در ساحه پل چمچه مست، با پولیس برخورد کردند، دورانی اغاز شد که هر چند ده سال پیش به طول نکشید اما نشانه ی خود را  بر روند تحولات سیاسی کشوربر جای گذاشت و فصلی از تاریخ معاصر افغانستان را رقم زد. اما  این  فصل تا هنوز چندان ورق نخورده است. بنابرین گوشه های زیادی از این حادثه (سوم عقرب) در تاریکی قرار دارند.

  

خوشبختانه در این اواخر جناب نصیرمهرین نویسنده سرشناس کشورمان طی نوشتاری با عنوان«سوم عقرب را دگر باره بنگریم.» در حال ورق زدن این فصل است.

 

اما ،در دهۀ ۸۰ خورشیدی در ۲۰ عقرب ۱۳۸۱ و ۱۳ عقرب ۱۳۸۳ در صحن پوهنتون کابل رخ داد که تا هنوز واکنش  چندانی ایجاد نکرده است. بنابراین نوشته حاضر آغازی است برای قلم بدستان دیگر.

 

چون جامعه دانشگاهی و جامعۀ شهری باهم ارتباط مستقیم دارد. با افزایش روشنفکران شهری  نهضت دانشجویی نیز افزایش می یابد و این رابطه به صورت یک چرخه عمل میکند.

 

 ابتدا به سراغ جامعۀ نو شهر کابل می رویم.

  سوالی که اکنون مطرح می شود این است که ایا گفتمان مشترکی

 بین جامعه دانشگاهی و جامعه شهری شکل گرفته است ؟

 

کابل دیروز و امروز

 

در دهه ۴۰ خورشیدی، کابل، شهری  در اوج یک حرکت روبه جلو، پیشرفت تمدنی، مکان ابستن از درگیری های ایدیالوژی های چپ و راست و جوانان انقلابی بود. شهری که در دهۀ ۴۰ یکی از بهترین نمونه های انتخابات پار لمانی را تجربه کرد. اما کابل دهه ۸۰ شهری که با عقب گرد تمدنی، هرج و مرج اجتماعی، بدون ایدیالوژی های سیاسی به معنای واقعی کلمه و جوانان محافظ کار.

 

دردهۀ ۴۰ ،فضای دانشگاه فضای بر خورد ایدیولوژی ها بود. اما در دهه ۸۰ افراد و شبکه های قومی و قبایلی جای اصول اساسی و ایدیا لوجیکی را گرفته اند. بطور یکه قوم گرایی امروز به ابزار بسیج سیاسی تبدیل شده است.

 

درتمام سه دهه اخیر مهاجرت بود و مهاجرت و بازهم مهاجرت.این مهاجرت باعث شکل گیری جامعه ای گردید که در  فرهنگ ما شیوه زیست ورفتارهای جمعی عناصر از نظر تاریخی ناهمزمان را هم زبان در کابل گرد آورده است.

 

تضادهای پیچیده ی فرهنگ سنتی با توسعه نا متوازن شهری، باعث پیچیده گی هرچه بیشتر جامعه شهری گردیده است. این پیچیده گی با افزایش امداد های خارجی دهۀ هشتاد خورشیدی تشدیدگردیده است.

مهاجرت ها نهایتا به نابودی بخش بزرگی از بافت اجتماعی این شهر منجر شده است. و از بافت جمعیتی دهه ۴۰ باقی نمانده است. به عنوان مثال،  در محله یی که زمانی کاملا قزلباش نشین بود. اکنون به ندرت میتوان یک قزلباش را دید.

در این شهر همه چیز عجیب است، ولی عجیب تر از همه وضع اقتصاد شهر است. این اقتصاد ظرفیت تامین نان مردم را ندارد. اما ظرفیتش برای مافیای اقتصادی پایان ناپذیر است.

تراکم جمعیت، تغییرات ترکیب جمعیتی، هرج و مرج فرهنگی، تضاد های طبقاتی و پسرفت تمدنی از جمله خصوصیاتی است که امروز برجسته تر ازدهه ۴۰ خورشیدی رخ نمایانده وهریک از انها به تنهای که بخش بزرگی از حیات اجتماعی است چهره یک شهر متمدن را سوی یک «روستایی بزرگ» تغییر داده است.

  

  حادثه ۲۰ عقرب ۱۳۸۱

 

حادثه۲۰ عقرب ۱۳۸۱ دقیق تکرار همان حادثه سوم عقرب ۱۳۴۴ بود. بایک تفاوت که این بار تظاهرات  تلفات سنگین تر همراه بود. اما نتیجه آن یکی بود. سرکوب یازده ساله از حادثه ۰۲ عقرب ۱۳۸۱ گذشته است.  انچه مسلم است ان شامگاه بدعتی بود برای نیرو های پولیس که بی شرمانه حریم پوهنتون را پاره کرد. این درحالی است که در بسیاری از کشورها پولیس و سایر نیروهای مسلح حق ورود به دانشگاه را ندارند.

تا هنوز آمار دقیقی از کشته و زخمی آن حادثه۰۲ عقرب۱۳۸۱در دست نیست. اما شمار از رسانه های خارجی و مقامات رسمی به تعداد تلفات پرداخته اند.

     اسوشیتت پرس از قول شیرمحمد یک افسر پلیس تعداد کشته شد گان را چهار نفر گزارش داده است.                  Associated Press,November ۱۲,۲۰۰۲

بی بی سی گزارش میدهد : به گفته مقامات در این تظاهرات در شامگاه دوشنبه ۱۱ نوامبر۲۰۰۲ دوتن ازتظاهر کنندگان کشته شدند. اما دانشجویان از کشته شدن چهار نفر سخن گفته اند(بی بی سی ، ۱۱نوامبر ۲۰۰۲، مطابق ۲۰ عقرب۱۳۸۱)

درگزارش بی بی سی آمده  است: روز سه شنبه ۱۲ نوامبر۲۰۰۲(۲۱ عقرب۱۳۸۱   دانشجویان معترض که تعداد شان به چند صد نفر میرسید در صدد بودند به سوی مرکز شهر راه پیمایی کند ولی صد ها پلیس از حرکت آنان به سوی این نقطه جلو گبری کردند (بی بی سی ،۱۲  نوامبر ۲۰۰۲ مطابق ۲۱ عقرب ۱۳۸۱)

بی بی سی گفته است: در پیام کرزی آمده است که در جریان خشونت شامگاه دوشنبه دانشجویان در کابل یک دانشجوکشته و پنج نفر دیگر ومجروح شده اند.

آقای کرزی با تاسف از کشته و زخمی شدن، تظاهرات انان را به این دلیل که شبانه و بر خلاف و برخلاف ضوابط برگزار شده محکوم کرده است. (بی بی سی ۱۲ نوامیر ۲۰۰۲)

 

شایان ذکر است که محصلان لیلیه پوهنتون در شامگاه ۱۱و ۱۵ جدی ۱۳۶۹ در اعتراض به شرایط بد لیلیه  دست به اعتراضات زدند که به اصطلاح درآن اعتراضات "بینی بزغاله هم خون نشد."

 

در زمان وقوع این حادثه تاج محمد وردک وزیرداخله، دکتور شریف فایز (نام اصلی غلام محمد فایض) وزیر تحصیلات عالی، پوهنوال محمد اکبر پوپل رئیس پوهنتون هلال الدین هلال قو ماندان ژاندارم و پولیس و جنرال بابه جان قوماندان امنیه کابل بوده اند. در حادثه۱۳ عقرب ۱۳۸۳ که حبیب الله محصل فاکولته ادبیات در صحن پوهنون به قتل رسید علی احمد جلالی وزیر داخله بوده است.

اکنون در ارتباط حوادث ۲۰ عقرب ۱۳۸۳ و ۱۳عقرب ۱۳۸۳ یادداشت های محصلان را نیز بخوانید.

                    

           "   به نام خداوند گاری که قلم را آفرید

 

  بااحترام فراوان خدمت داکترسید امیر شاه حسن یار!

 انتخاب و انتصاب جناب عالی را به عنوان  وزیر تحصیلات عالی تبریک میگویم و ارزو مندم که برای ارتقای علم و دانش این مرز وبوم موفق و پایدار باشید.

  این نامه از انسان مهمی نیست که خطاب به وزیر باشد تا تشریفات و چاپلوسی های همیشه را در پی داشته باشد، از محصلی است که یک سال را در دانشگاه کابل سپری کرده و چیزهایی را لازم می بیند که با شما مطرح کند. انتصاب شمارا تبریک میگویم چرا که وزیر سابق خلع و برکنار شد!

     مطمئناً شما تمام تلاش خود را خواهید کرد تا در پنج سال، سیستم تحصیلات عالی را احیا کرده و توسعه بدهید. توجه دقیق و بررسی فعالیت های گذشته  و واقع نگری دور از سیاست استخوان های سخت و نسوج پیر این وزارت و سیستم نمایان میکند.

آقای وزیر!

   زیر ساخت های اجتماعی، فرهنگی و  سیاسی در محیط دانشگاه شکل میگیرند و این جوانان تحصیل کرده اند، که چون خون در رگ های فرتوت مملکت جنگ زده می دوند و اینده را رقم میزنند. متاسفانه مشکل بزرگی که تا کنون جامعه را ضعیف نگه داشته باور وانگاره ی سنتی  کهنه این اقلیم در مورد جوانان و  هر انچه مربوط شان است، می باشد.   در انگاره یی که جوانان را نادان، ضعیف و نا پخته میداند. حتی وزیر گذشته در مصاحبه یی با خبرگزاری صدای افغان در مورد اعتراض های محصلین، جوانان تحصیل کرده را متهم به ناپخته گی سیاسی کرد. وزیری که اجازه نداد تا هنگام انتخابات در دانشگاه بحث در این باره رخ داد بدهد. وزیر که ادعای پختگی سیاسی و دموکراسی را چون مدالی بر سینه میزد ـ چون از غرب امده بود ـ آزادی بیان را زیر پای انداخت و سانسور فکری  ر ا در زادگاه فکر و اندیشه اعمال کرد.

 

این دلایل  مختلف دارد و عمده ترین ان جریانات خارج است. که به درون محیط علم و تحصیل رخنه میکند. تجربه  ساده و نگرش عمیق  اثبات  میکند که محصلین از هر نژاد و زبان، علی رغم این که اختلاف ندارند، بسیار دوستان صمیمی هستند. اما عناصری از خارج از دانشگاه با ایادی شان در درون پوهنتون که گا ه محصل هستند و گاه ـ به طورخطرناکی ـ مسوولین تحصیلات عالی، به اینگونه اختلاف دامن می زنند.

     بررسی عملکرد سه ساله تحصیلات عالی و به خصوص پوهنتون کابل میتواند راهگشای اقدامات شما د ر برنامه هایی اینده شما باشد.

   وزیر مخلوع سابق با بی مسؤولیتی ها و سست عنصری اش، بارها محصلین را به تهدید و انهدام برابر کرد. کشتار حدود ۱۳ نفر از محصلین در دوسال پیش و کشته شدن محصلی دیگر در رمضان امسال ، منع گفتگوی سیاسی در در مورد حساس ترین پدیده مملکت، ایجاد دیکتاتوری مخوف و مرموزدر پوهنتون، پدیدن امدن باندهای مافیایی بین استاد و محصل، خرید و فروش بورسیه های تحصیلی، وضعیت بد لیلیه ها، فقدان سیستم آموزشی معتبر و منظم، رشوت دهی و رشوت ستانی، و دیگر نارسایی ها، همه و همه دستاوردهای وزیر سابق است.

شاید شنیده باشید که در اخیرین روزهای دولت پیشین، واقعه دور از باور در محیط  دانش  اتقاق افتاد که باعث خشم هزاران محصل شد. تنها قتل و کشته شدن یک محصل باعث اعتراض وخشم هراران  بلکه نفس این عمل در دانشگاه و ازاد بودن فضای رعب، وحشت و جنایت بر ایر بی مسوولیتی و بی کفایتی وزارت اعتراض سه روزه ی محصلین روزه دار سبب شد. حتی در روز بعد از کشته شدن محصل حیدری و صحن دانشگاه من خود شاهد که از دوستان از دوستان قاتلین، سوار بر موتر شخصی مسلح به کلاشینکوف به دانشگاه امد و این ثابت میکند که چه ارتباط بین نیروهای امنیتی مسوولین پوهنتون و اوباش بود. دران روزها چیزی که محصلین را به اعترض واداشت گریز مسوولین بود حتی چندین  روز، رئیس پوهنتون بی کفایتی، وزیر مخلوع ۱۴نفر از محصلین را به کشتن داد و ده ها تن را مورد ضرب وشتم ستو دستکیری قرار داد.قوماندان امنیه ولایت، کابل، این محصلین ارام اما معترض را ترو رست ودزدخواند و هیچکس نبود که واقعیت را بگوبد.

     آقای وزیر! همان گونه که محصل افغانی کتاب ندارد، قلم ندارد، تضمین کاری ندارد]صنف ندارد. امننت هم ندارد. تلاش کنید تاحداقل هارا به ما بدهید. به جای این همه  اتهام و محکومیت.!اقای وزیر! ما هنوز کتاب نداریم و از روی (چپترنوت) به مادرس میدهند . تدوین کمتر ازیکصد جلد توسط استاد پوهنتون باکمترین حزینه امان ذیر است. سیستم کریدت  و مدرنیزه کردن تحصیلات عالی می تواند محصلین را در پی داشته باشد.      

      ساختن لیلیه برای اقیلیت ارک درس خوانده افغانستان  مگر چقدر مشکل است. وقتی که ملیاردها دالر به این کشور سرازیر میشود

تا هنوز دیده نشده است که شخصی از بین محصلین مستعد به کشورهای دیگر بورسیه بگیرد. اصلا این واژه در  بین محصلین غریب و ناشناخته است. چراکه بورسیه هم بوده در سطح با لای وزارت حیف و میل وفروخته میشود.

تا هنوز اتحادیه ی مستقل محصلین دور ازدخالت مقامات پوهنتون ووزارت برای مشورت و انتقاد به وجود نیامده است.

     خلاصه این که آقای دکتور حسن یار ده ها  دلیل دیگر وجود دارد که سبب شده تا محصل در محیط دانشگاه ارامش روانی نداشته باشد و بیشتر از ان که این فضای خلاق و پویا باشد. شکننده و سیاست زد، و ریشه های ان در وزارت است  و شاخ و برگش در پوهنتون های اندک سسراسر شور.

     امیدارم که ان چه را شایسته میدانید با درایت و خلاقیت خود انجام داده و فرزندان این مملک را از توفان حوادث دور کرده و پس ازفراغت چون پیغمبر ان دوستی ومهر به سراسر افغانستان گسیل دارید

     بااحترامات بسیار فراوان

سید عاصف حسینی ـ  محصل سال اول علوم اجتماعی پوهنتون کابل "

 

                                                                 (پایان بخش اول)

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۹۲            سال نهــــــــــم                      ثـــــــور/جوزا    ۱۳۹۲                ۱۶ می   ۲۰۱۳