برگردیم به فعالیت های دیگر محمد موسی شفیق بعد از برگشت از مصر و امریکا
به کابل .
بلی ! محمد موسی شفیق در حالی که در سال 1342 هجری شمسی به حیث معین
وزارت عدلیه ایفای وظیفه می کرد مسالهء تدوین قانون اساسی روی دست گرفته
شد و در کمیتهء تسوید قانون اساسی، به حیث منشی تعیین گردید که پدرش
مولانا محمد ابراهیم کاموی نیز در کمیته تسوید عضویت داشت که گاهی میان پسر
و پدر مناقشاتی هم در محتوای مواد قانون اساسی صورت مىگرفت .
بعد از این مرحله، محمد موسی شفیق نخست به حیث مشاور وزارت امور خارجه و
بعدا در سپتمبر 1968 م ( سنبله سال 1347 هجری خورشیدی) به حیث سفیر
افغانستان در قاهره مقررشد و اعتماد نامه اش را رسما به تاریخ 27 میزان
1347 هجری خورشیدی، برابر با 19 اکتوبر 1968 م به جمال عبد الناصر رئیس
جمهور مصر تقدیم کرد. در جریان وظیفه در قاهره بود که فرمان تقررش به
تاریخ 9 جون 1971م به حیث وزیر خارجهء افغانستان رسید و این خبر در
مطبوعات مصر بازتاب گسترده ای داشت . برخی روزنامه در قاهره چنین
نوشتند : وزیر امور خارجه افغانستان فردا قاهره را ترک خواهد گفت و در شرح
خبر آمده بود که سفیر افغانستان که به حیث وزیر امور خارجه کشورش تعیین
گردیده است، فردا قاهره را به قصد کابل ترک خواهد کرد.
از جمله روزنامهء « الجمهوریه» به تاریخ 12 جون 1971 م چنین نوشت : « سفیر
أفغانستان یسافر إلی کابول بعد ترشیحه وزیرا للخارجیة» در پایان خبر امده
است که آقای شفیق در اواخر ماه جولای دوباره به قاهره بر مىگردد تا با
مسئولان مصری و دوستانش خدا حافظی کند.
این پیشبینی دقیق مىباشد، زیرا شفیق به تاریخ 6
اگست کابل را به قصد بیروت ترک می گوید و سپس به قاهره می آید و مدت ده
روز را در قاهره راجع به روابط دوجانبه و جدید با مقامات وزارت خارجه
مصر و وداع با دوستانش سپری مىکند و 16 اگست 1971 م 27 اسد 1350 هـ ش
در حالی که آقای احمد کمال علیا وزیر مختار در وزارت خارجهء مصر، او
را در میدان هوایی بین المللی قاهره بدرقه مىکند ، به کابل بر مىگردد
و در صدر صفحات روزنامه های چاپ مصر، به تاریخ 17 اگست 1971 م این خبر
جلب توجه مىکند که : « وزیر خارجیة أفغانستان الجدید غادر القاهرة
أمس» ( وزیر خارجه جدید افغانستان دیروز قاهره را ترک گفت.)
محمد موسی شفیق به مثابه هفتمین سفیر افغانسنان در قاهره و به مثابه
دانش آموختهءاین دیار و آشنا با زبان عربی و دارای شناخت عمیق از مصر و
از مصریان و جهان عرب فعالیت های گسترده ای در قاهره داشت و رابطه و
دوستی او با همه دولتمداران از جمله محمد انور السادات معاون رئیس جمهور
و بعدها رئیس جمهور مصر، محمد حسنین هیکل روزنامه نگار معروف مصری،
کمال الدین رفعت، طه حسین، ابو شادی معاون وزیر خارجه و سایر اعضای بلند
پایه وزارت امورخارجهء مصر به حد اعلای آن رسیده بود و بعدها که به حیث
وزیر امورخارجه در کابینهء داکتر عبد الظاهر، به کابل رفت به حیث رئیس
انجمن دوستی افغانستان و مصر که قبلا مسئولیت آن را وزیر مطبوعات بر عهده
داشت ، مرحوم شفیفق به مثابه وزیر امور خارجه بر عهده گرفت.
یکی از کارهای مهم محمد موسی شفیق در قاهره، زمینه سازی برای بزرگداشت از
صدمین سالگرد ورود سید جمال الدین به مصر است . شفیق در نامه ای
عنوانی آقای محمد توفیق عویضه دبیر کل مجلس اعلای شئون اسلامی در اپریل
1969 م به این موضوع، اشارت مىکند و این پیشنهاد مورد پذیرش مقامات
مصری قرار مىگیرد ، اما از قراین بر می آید که این بزرگداشت تا سال 1976
م که دیگر در آن دروران، محمد موسی شفیق در قدرت نیست، به تعویق می افتد و
در عهد جمهوریت محمد داود خان پوهاند عبدالرحیم نوین وزیر اطلاعات وکلتور
و استاد خلیل الله خلیلی به قاهره تشریف می آورند و به نام صدمین سال
ورود سید جمال الدین افغانی در اسد 1355 هجری خورشیدی (اگست 1976 م )
از سید افغانی، بزرگداشت صورت مىگیرد که اگر در این تاریخ دقت صورت
گیرد، سال یادشده، صدمین سالگرد اخراج سید جمال الدین از مصر است، نه
صدمین سال ورود او به مصر، طوری مرحوم شفیق قصد د اشت از آن تجلیل کند.
زمانی که محمدموسی شفیق در مصر به حیث سفیر ایفای وظیفه مىکند به
تاریخ 28سپتمبر 1970 م جمال عبد الناصر رئیس جمهور مصر و زعیم جهان
عرب، وفات مىکند ، مصر و جهان اسلام در ماتم فرو مىرود . محمد موسی
شفیق طی پیام تعزیت و تسلیت به خالد پسر جمال عبد الناصر تعزیت نامهء
نوجوان 15 سالهء
افغانی را که درسال 1955 م روز ورود جمال عبد الناصر به کابل، تولد شده
است و والدین او اسمش را جمال عبد الناصر لودین گذاشته اند و در دورهء
متوسطهء لیسه نجات مشغول آموزش بوده است، باشنیدن وفات جمال ناصر رئیس
جمهور فقید مصر، تسلیت نامه ای به قاهره می فرستد که موسی شفیق سفیر
افغانستان همراه با تعزیت نامهء خویش، آن را عنوانی خالد پسر جمال عبد
الناصر به خانواده رئیس جمهور فقید مصر ارسال مىدارد ، همچنان موسی
شفیق طی نامه ای به محمد حسنین هکیل وزیر ارشاد ملی مصر به تاریخ 4
اکتوبر 1970 م مىنگارد که از اقتراح آقای توفیق الحکیم نویسنده شهیر
مصری برای برپا داشتن مجسمهء شادروان جمال عبد الناصر که در روزنامهء «
الأهرام » به نشر رسیده بود، اطلاع حاصل کرده است، او پیشنهاد مىنماید تا
این مجسمه از سنگ رخام افغانستان که دارای کیفیت نهایت عالی است ساخته
شود و اجازه مىخواهد تا سنگ رخام افغانی با کمیت زیاد، به منظور
ساختن مجسمهء جمال عبد الناصر از کابل خواسته شود. بدون شک این امر روابط
تنگاتنگ و صممیی میان محمد موسی شفیق و سیاسیون مصری را آفتابی مىکند
.
محمد موسی شفیق همچنان تعزیت نامه های متعددی به این مناسبت، عنوانی شخصیت
بارز و مؤثر مصری چون محمد انور السادات معاون و سرپرست ریاست جمهری مصر،
کمال الدین رفعت وزیر کار و رئیس انجمن دوستی مصر و افغانستان، وجیه اباظه
والی قاهره و دیگران میفرستد و مراتب تعزیت خویش را در جملات نهایت زیبا
و متین که آشنایی ژرف و کامل او را باز بان عربی آشکار مىسازد، تحریر
مىکند ؛ اما اندوهناکترین تعزیت نامه های او، همان تعزیتنامه ایست که به
همسر جمال عبد الناصر فرستاده و در آن یادآور شده است که ملکه حمیرا که
اکنون در ایتالیا به سر مىبرد، او را موظف ساخته تا مراتب تسلیت عمیق او
را به شما تقدیم دارم. این تعریت نامه به زبانی نوشته شده است که بایست
متن عربی آن را در اینجا درج کرد تا خوانندگان به مقام عالی ادبی موسی
شفیق در زبان و ادبیات عرب پی برند. موسی شفیق بعد از بسم الله مىنویسد
:
« سیدتی صاحبة العصمة حرم الرئیس الفقید الخالد ! أقدم لک أخلص إحترامی
وأکرر الیک أصدق التعزیة بالمصاب الفادح الذی نزل بنا جمیعا والذی تحملین
أکبر نصیب فیه بوصفک شریکة حیاته ورفیقة دربه ووالدة أشباله. ثم إننی أتشرف
بافادتک أن صاحبة الجلالة الملکة حمیرا ملکة أفغانستان الموجودة حالیا فی
إیطالیا قد أبرقت إلیّ وکلفتنی أن أقدم إلیک أخلص تعازیها وتأثرها العمیق
بالخطب الجلیل.
وإنه لعسیر علی قلبی أن أنقل إلیک هذه الرسالة المفعمة بالألم و الحزن
والتی تفیض بالدموع الساخنة والحسرات الألیمة وأسأل الله تعالی أن ینزل
سکینته علی قلبک ویلهمک الصبر الجمیل. وإنا لله وإنا إلیه راجعون. وتفضلی
بقبول خالص احترامی.
القاهرة فی 12 شعبان 1390 ق ( 13 اکتوبر 1970م)
محمد موسی شفیق، سفیر أفغانستان بالقاهرة .»
در دوران تصدی سفارت، محمد موسی شفیق زمینهء سفر چندین وزیر و مقامات
عالیرتبهء افغانستان را به قاهره فراهم
مىکند،
از جمله سفر پیر سید احمد گیلانی را به مثابهء رهبر طریقهء تصوفی
قادریه افغانستان به مصر تنظیم مىکند و پیر سید احمد گیلانی به مدت دو
هفته مهمان مقامات مصری مىباشد و با حلقات تصوفی و نهادهای علمی این
دیار، دیدارهای مؤثری انجام .
مىدهد.
قابل یادآوری می داند که محمد موسی شفیق در دوران تصدی سفارت در مصر
فعالیت های فرهنگی ارجناکی داشته و مصاحبه های فراوانی از او در مطبوعات
مصری به چاپ رسیده است. او افزون بر تصدی سفارت افغانستان در مصر، به رئیس
جمهور لبنان و رئیس جمهور سودان نیز اعتماد نامه اش را به مثابهء سفیر غیر
مقیم تقدیم کرده است . از همینرو در برخی نامه ها، خویشتن را سفیر
افغانستنان در مصر و لبنان خوانده است، از جمله در مقدمه ای که بر کتاب «
سفیر الله» در مورد سید جمال الدین افغانی نگاشته؛ در پایان مقدمه اش بر
کتاب یادشده، سفیر افغانستان در قاهره و بیروت امضا کرده است.
مرحوم محمد موسی شفیق طوری که گفتیم در کابینهء مرحوم داکتر عبد الظاهر
به حیث وزیر امورخارجه تعیین مىشود که از 9 جون 1971 تا 12 دسمبر 1972
م، این وظیفه را پیش مىبرد و 18 ماه بعد؛ یعنی 21 قوس 1351 هجری
خورشیدی، محمد ظاهر شاه او را به حیث صدر اعظم تعیین نموده، مامور تشکیل
کابینه مىکند . او افزون برپست صدارت عظمی، پست وزارت امور خارجه را
مثل نخست وزیران قدرتمند کشور، بر عهده دارد و در برج قوس
1351
از پارلمان افغانستان رای اعتماد مىگیرد .
دوران صدرات او در افغانستان، دوران کار و فعالیت به حساب مىرود و
مرحوم محمد موسی شفیق با آگاهی، قدم های استواری در تقویت مناسبات و روابط
و دوستی با کشورهای جهان بر مىدارد، یکی از این گام های مهم و مشهور او،
شاید عقد معاهده با کشور شاهی ایران در مورد آب دریای هلمند باشد .
برای این هدف امیر عباس هویدا صدر اعظم ایران به کابل سفر مىکند و به
تاریخ 23حوت 1351 هجری خورشیدی، معاهدهء یاد شده در کابل به امضا می رسد.
متاسفانه نخست وزیری مرحوم محمد موسی شفیق زیاد دوام نمىکند و با کوتادی
26 سرطان 1352 هجری خورشیدی نظام شاهی سرنگون و جمهوریت اعلان مىگردد و
محمد موسی شفیق زندانی مىشود .
گفته مىشود که او در سال 1354 هجری خورشیدی با ضعیف شدن قدرت کمیتهء
مرکزی در رژیم محمد داودخان و به حاشیه رانده شدن برخی نیروهای چپ از
رژیم، او نیز از زندان رها مىگردد ؛ اما در 7 ثور 1357 هجری خورشیدی
که خلقی ها و پرچمی ها طی یک کودتای خونین به قدرت می رسند، محمد داود و
خانواده اش را سفاکانه قتل عام می کنند و به زندانی کردن نخبه گان
افغانستان نیز دست می یازند که در جمله محمد موسی شفیق صدر اعظم دانشمند
افغانستان نیز شامل است. و قرار روایاتی در نیمه شب های هفتهء نخست بعد از
پیروزی کودتاچیان، محمد موسی شفیق، وفی الله سمیعی و شمار دیگری از نخبگان
افغانستان به شهادت می رسند. إنا لله و إنا إلیه راجعون و افغانستان از
یکی از نخبه ترین شخصیت هایش و از مرد فرهیخته و دانشمندی که هنوز پنجاه
ساله نشده است، محروم مىگردد .
داستان شهادت محمد موسی شفیق را که به قلم یکی از دوستان آن مرحوم،
آقای احسان الله مایار تحت عنوان «یادی از یک رادمرد آزادهء افغانستان،
شهید محمد موسی شفیق» نگاشته شده و به تاریخ 6 دسمیبر 2010 م در پورتال
« افغان جرمن آنلاین» به نشر رسیده است، با هم می خوانیم:
« دو سال قبل یک روز بعد از انتقال جنازه های شهید سردار محمد داود،
سردار محمد نعیم برادرش و متباقی 15 نفر از عزیزانش با چند نفر از دوستان
برای دعا به ارواح پاک شان رفته بودم . در عکس پائین
(
)
دلخراش
ترین و آکنده از غم منظرهء جهان را تا که حال دیده
ام،از میان همین قبرها که در عکس دیده مىشود اجساد مظلومترین مظلومها
که به دست پست ترین انسان های فرومایه، خود فروخته و
وطنفروش
به شهادت رسیده بودند،
انتقال داده شده بود. این زخم عریانی که در خاک دیده
مىشود
از
خیانت و ستمی که بالایش به فرزندان پاک و نجیب افغان، به نام انقلاب
شکوهمند!! مردمی صورت گرفته فریاد
مىزند و داد خواهی مىکند. چون انسان و
بازخواستگر در وطن ما وجود ندارد و در زبان قال شان مهر سکوت جا گرفته،
این قبرهای دهان باز،
وظیفه داد خواهی را بر عهده گرفته تا به زبان حال، عدالت بخواهد.
در بین همین زیر خاک خفتگان ابدی، یکی هم محمد موسی شفیق کاموی است و
مطالب پایین از زبان شخصی که جریان شهادت این رادمرد بزرگ افغان را با شش
نفر دیگر به پسر عمه ام در میان گذاشته، از نظر خوانندگان می گذرانم.
نظر به گفتهء راوی، صبح به ما امر شد تا بعد از ظهر امنیت همین منطقه را
بگیریم. شام همان روز ( تقریبا یک هفته بعد از تدفین دسته جمعی سردار شهید
و اعضای فامیلش) دو عراده موتر والگا و یک عراده سرویس که توسط محافظین
بدرقه مىشد ، در محل رسید و از موتر اول آن نور احمد نور ( حیف از این
نام که بالای چنین شخص دون صفت و فرومایه گذاشته شده) و اسلم وطنجار و سه
نفر دیگر پیاده شدند. این گروه پست و اراذل وظیفه داشتند تا کسانی را که
بعدا معرفی می شوند، محاکمه نمایند. از موتر بعدی محمد موسی شفیق، وفی
الله سمیعی وزیر عدلیه ( مانند موسی شفیق یک شخص با تهذیب و وطن دوست) با
دست های بسته فرو آورده شدند و از موتر سرویس سید وحید عبد الله وزیر
خارجه، جنرال عبد الله روکی، جنرال عبد القدیر خلیق، محد رحیم شاه آغاسی
(ندیم اعلیحضرت محد ظاهر شاه) و رئیس آریانا داماد جنرال رسولی وزیر دفاع
( متاسفانه اسمش را در یادداشتم نیافتم، احتمال دارد محمد رحیم باشد، اما
مقامش آن قدر والا است که باید پیدا شود) دست های بسته پیاده شدند. زیر
روشنی پروجکترها، محاکمه را نور احمد نور از محترم محمد موسی شفیق آغاز
کرد و او ر ا متهم به فروش آب هیرمند نمود. شفیق با متانت جوب داد که من
هیچگاه به وطنم خیانت نکرده ام . معاهدهء آب هیرمند مراحل رسمی خود را
پیموده و از حضور شما که در شورا تشریف داشتید تصویب گردیده و حضور
اعلیحضرت آن را توشیح نموده است. بعد از این گفت و شنود مختصر، امر اعدام
این شخصیت بزرگ افغانستان به اساس تصویب نام نهاد « محکمهء صحرایی» صادر
شد و با آتشباری کلاشینکوف به شهادت رسید . به همین ترتیب این پست فطرتان
یک یک از 6 نفر باقی ماندهء اشخاص وطندوست و مسلمان افغانستان را بیرحمانه
به شهادت رسانیدند که با عجله توسط بلدوزر زیر خاک دفن شدند . روح این
مردان، قربانی خاک افغانستان شد و بدون شک مکان شان بهشت برین است. فکر
مىکنم این جنایت قبیح بین 14- 16 ثور کودتای کثیف کمونیستهای بیخدا صورت
گرفته است.»
)(
بعد از این پیشگفتار نسبتا طویل که غیر ارادی اینقدر به درازا انجامید، من
هم برر وان همه شهیدان افغانستان اتحاف دعا نموده یادآور مىشوم که در
مجامع علمی مصری، بارها از سطح عالی روابط در گذشته میان افغانستان و مصر،
صحبت کرده ام و افزوده ام که افغانستان نخبه ترین شخصیت های خویش را به
حیث سفیر به مصر اعزام داشته است و شاید بار بار محمد موسی شفیق را مثال
آورده باشم؛ شخصیتی که مستقیما از سفارت افغانستان در قاهره، به حیث وزیر
امورخارجه افغانستان تعیین مىگردد و چند ماه بعد به حیث صدراعظم
افغانستان گماریده
مىشود .
برای معرفی همچو شخصیت ها بایست آثار شان را به دست نشر سپرد، در همین
سلسله تصمیم گرفتم تا میراث فکری آن عده از سفیران افغانستان در قاهره را
که از خود، آثار مکتوب و تالیفاتی به یادگار گذاشته اند، به تدریج به نشر
برسانم . چندی قبل کتاب « افغانستان په نولسم پیړی
کښی
» ترجمهء کتاب سودمند «افغانستان در قرن نزده»، اثر شادروان سید قاسم رشتیا
چهارمین سفیر افغانستان در قاهره را به دست چاپ سپردم و قبل از آن چند اثر
علامه سلجوقی را نیر نشر نمودم و در آینده قصد دارم تا آثاری از شادروانان
محمد صادق المجددی نخستین سفیر، مرحوم عبد الهادی داوی دومین سفیر
افغانستان و همچنان آثاری از مرحوم سید شمس الدین مجروح و سایر سفیران
افغاستان در قاهره را به دست نشر بسپارم.
در همین سلسله اینک خورسندم که کتاب « عبقریان او نوری قصی» که نیم قرن
قبل، از طرف مطبعهء دولتی در کابل به چاپ رسیده بود و اکنون به کتاب
نایابی مبدل شده است، برای معرفی مجدد مرحوم محمد موسی شفیق و آگاهی نسل
جوان، در قاهره به نشر مىرسانم .
قبل از پایان یافتن این پیشگفتار، وجیبهء خویش
مىدانم از آقای شاه محمد خان مالک «کتابفروشی شاه محمد » در کابل که
نسخهء اصلی رسالهء «عبقریان» را از کلکسیون شخصی اش ، توسط فرهنگی ارجمند
دکتور عبد الله خاموش هروی، به قاهره فرستاده است و همچنان از آقای لایق
جان خوستی که کتاب را با دقت تایپ دوباره نموده است، صمیمانه ؛ سپاسگزاری
کنم و با اغتنام فرصت
بر روان شهید محمد موسی شفیق و یارانش که مظلومانه از طرف دشمنان مردم
افغانستان به شهادت رسیدند، اتحاف دعا نموده، از بارگاه الهی، جایگاه شان
را، بهشت برین آرزو دارم. بمنه و کرمه.
فضل الرحمن فاضل
سفیر افغانستان در جمهوری عربی مصر
24 اکتوبر 2016 م- قاهره
منابع مورد استفاده در نگارش این پیشگفتار:
1- آرشیف
سفارت افغانستان در قاهره
2-
د ادب
څو
ستوری
از پروفیسور عبد الله بختانی
3- اوسنی لیکوال از عبد الرءوف بینوا
4- پورتال افغان جرمن آنلاین
5- ماهنامهء افغانستان ، چاپ سفارت افغانستان در قاهره شمارهء
نخست، 10 می 1953م
6- روزنامهء الأهرام شمارهء مورخ24 جنوری 1970
7
- روزنامهء « الجمهوریة» 12 جون 1971م
8- روزنامهء الأهرام شمارهء مورخ 17 اگست 1971م
|