هندوان و سیکهـ های افغانستان بیپناه اند
یادآوری:
مطابق طرحی که در زمینۀ بررسی وضعیت هندوها وسکهـ ها جامعۀ ما درنظر است،
در این شماره باید وضعیت زمان حاکمیت شاه امان الله خان انتشار می یافت.
اما به دلیل اندک مشکل تخنیکی آن قسمت در شمارۀ بعدی به نشرمی رسد. دراین
شماره اندک قسمتی انتشارمی یابد که زیرعنوان "بازتاب ها، توجه وبی توجهی
رسانه ها به موضوع" در نظرگرفته شده است. شایان یادآوری است که گزارش پایان
از روز نامۀ اطلاعات روز کابل، گرفته شده بود. واین روزنامه در زمینۀ اشاره
به حق تلفی ها از صراحت لهجۀ صادقانه بهره مند است.
اطلاعات روز: تبعیض گسترده تعداد زیاد آنها را وادار به
فرار کرده است و آنهایی که باقی ماندهاند، از این که جامعهی آنها روزی
از بین خواهد رفت، هراس دارند. خارجیها شاید به سادگی دستار (لنگی) سیکها
که معمولا رنگهای متنوع و لبههای جمع دارند و آنهایی را که افغانهای
مسلمان به سر میکنند و معمولا سیاه وسفید اند و انتهای آن را به طرف پایین
آویزان میکنند، تفکیک نکنند. اما این تفاوت لطیف و کوچک، آتش تبعیض را
علیه سیکهای افغان شعلهور ساخته است و آنها در ادامهی این روند،
بیدرنگ فرار میکنند. دایا سِنگ انجان ۴۹ ساله، که یک سیکهـ افغانی است و
بعد از کشته شدن همسایهاش از کابل به هند فرار کرده است، میگوید:
«هرکسی تفاوت بین دستارها را میفهمد. ما واقعا ایستادگی میکنیم، من
مطئنم که بهزودی سیکهای باقیمانده در افغانستان ناپدید خواهند شد، دوام
آوردن در آن جا ناممکن شده است». در مورد این که سیکها چه وقت به
افغانستان آمده اند، معلومات دقیقی در دسترس نیست. بعضیها آغاز ورود
آنها به افغانستان را ۲۰۰ سال پیش میدانند. تعداد هندوان و سیکهـ ها در
۱۹۹۰ به پنجاه هزار نفر میرسید، که اکثریت آنها مصروف تجارت بودند و در
شهرهای جلال آباد، قندهار، کابل و غزنی سکونت گزیده بودند. اوتار سنگ
خالصه، رییس معبد (گردواره) سیکها که در کارتهی پروان موقعیت دارد،
میگوید: «چنددهه جنگ، بیثباتی و ناامنی سبب مهاجرتهای دستهجمعی
سیکها شده است، که در کل افغانستان فقط ۳۷۲ خانوادهی سیک باقی مانده است.
از هشت معبدی که زمانی در افغانستان فعالیت داشتند، این تنها معبدی است که
باقی مانده است».
در جریان
جنگهای داخلی در اواسط ۱۹۹۰، معبدهایی که به صورت محکم ساخته شده بودند،
محل مناسبی برای جنگسالاران بود تا در آن اقامت گزیده و بر یکدیگر آتش
گشایند، که در نتیجه هشت معبد و یک مکتب که گفته میشود روزی هزار سیک در
آن مشغول تحصیل بودند، نابود شدند. در زمان حکومت طالبان، هندوان و
سیکهـ ها باید تکههای زردرنگ میپوشیدند و باید پرچمهای زردرنگ را بر
فراز خانهها و دکانهای شان به اهتزار در میآوردند، که این کار یادآور
محرومیتها ومظلومیتهای یهودیها در زمان حکومت نازیها بود. این در حالی
است که اقلیتپذیری دینی–مذهبی در جملهی اهداف ایالات متحدهی آمریکا و
هم پیمانانش بعد از سرنگونی حکومت طالبان بوده است، که آنها در حدود یک
درصد جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند.
اما هنوان و سیکهـ ها میگویند که در عمل، دولت ضعیف
آقای کرزی کمتر با تعصبات اکثریتهای قومی در برابر اقلیتهای
قومیمقابله کرده است، که این امر مهاجمان را بیشتر جسور ساخته است. سرقت
و دزدی اموال سیکها، تحقیر و تف انداختن بر آنها در جادهها، دستور دادن
به دور انداختن دستار (لنگی) و تلاش به تصرف زمین سیکها، مهمترین جرایمی
است که بر این اقلیتهای مذهبی در افغانستان اعمال میشوند. با وجود به
رسمیت شناختن آزادی دین (عقیده) توسط قانون اساسی (حد اقل از نظر
تیوریکی) و با وجود این که سیکها نسلها است که در افغانستان زندگی
میکنند، آنها میگویند که بارها از سوی اکثریت مسلمان در افغانستان با
عباراتی از قبیل «به خانهی تان برگردید!» و امثال آن، تحقیر شدهاند.
بسیاریها رفتار با مردههای سیکها را نمونهی دیگری از اعمال تعصب در
برابر این اقلیت مذهبی میدانند. سوختاندن جسد اموات که یک اصل در باور
هندوان و سیکها است، در ولسوالی شرقی قلاچه در کابل، بیش از قرنها است که
انجام میشود. در سالهای اخیر، وقتی سیکها خواستهاند جسد شان را
بسوزانند، با انواع خشونتها از قبیل لت و کوب، سنگباران و… از انجام این
مراسم منع شدهاند.
مردم آنها را بارها کافران بتپرست خطاب کرده وبه دلیل این
که برگزاری مراسم مذهبی آنها با بوی همراه است، تقبیح شدهاند. اسلام
سوزاندن جسد مرده را توهین به مقدسات میداند. بسیاری از سیکها میگویند
که آنها مرتب خواستار توجه دولت در این زمینه شدهاند. انارکلی هنریار،
نمایندهی سیکها در پارلمان افغانستان گفت: «در یکدههی گذشته، دولت ده
مکان مختلف را برای برگزاری مراسم (سوزاندن جسد مردهها) و خاکسپاری اموات
هندوان و سیکها تعیین کرده است؛ اما مردم محل پیوسته برای آنها
مشکلآفرینی میکنند. با وجود صدور فرمان از سوی رییس جمهور کرزی، وضعیت
هنوز تغییر نکرده است».
رییس جمهور کرزی در ماه می در دهلی جدید گفت که هندوان و
سیکها بخش ارزشمندی از جامعهی افغانستان است؛ اما وی از این که بسیاری
ازهندوان و سیکها افغانستان را ترک کردهاند، ابراز تأسف کرد و گفت، ما
برای برگرداندن هندوها و سیکهـ ها به افغانستان نهایت تلاش مان را خواهیم
کرد. تا دههی ۱۹۷۰ که جنگ، رکود و نبردهای داخلی آغاز شد، سیکها،
یهودیها و سایر اقلیتها از رفاه نسبی برخوردار بودند. سیکها میگویند که
تعداد زیادی از خانوادههای مسلمان نیز با مشکلات زیاد مواجه بودهاند.
آنها فشار زیادی را مبنی بر تلاشها برای تغییر مذهب، آدمربایی و… متحمل
شده و به آنها مصئونیت سیاسی داده نشده و از حرکت به سوی شگوفایی باز
داشتهاند.
پریتپال سنگ، یک سیک افغانیالاصل که فعلا در انگلیس زندگی
میکند و اسناد زیادی را در مورد مشکلات سیکها در افغانستان جمعآوری کرده
است، میگوید که برادر او قبل از این که افغانستان را در سال ۱۹۹۲ ترک کند،
ربوده شده بود. وی میگوید: «من به برادرم نگاه کردم، بسیار تکان دهنده
بود. آنها (آدمرباها) پول زیادی درخواست کرده بودند و ما این مبلغ را
پرداخت نتوانستیم و آنها برادرم را کشتند». با اینکه وضعیت بدتر شده است،
تعداد قابل توجهی از سیکها به کشور بر گشتهاند. آنها اطراف آخرین
گردوارهی (معبد) خود را، دیوارهای بلند گرفتهاند، تا از سنگ انداختن
عابران در داخل آن جلوگیری کنند و مراسم (سوزاندن جسد مرده) را در داخل آن
برگزار میکنند». خالصه میگوید که با وجود ملاقاتهای مکرر با آقای کرزی،
هیچچیزی تغییر نکرده است و معمولا ملاقاتهای آنها با مقامهای دولتی و
سیاستمداران به تقاضای پول از سوی این مقامها میانجامد. وی میگوید که
«به شکل باورنکردنیای فساد وجود دارد، طالبان به مراتب بهتر از این
حکومت بود». آنها اولا ویزای پاکستان و هند را به دست آورده و بعد از توقف
اندک در این کشورها، به شکل غیرقانونی به غرب پناهنده میشوند.
پارامجیت سنگ، رییس یک انجمن هندی که در دهلی جدید
با سیکهای افغان کمک میکند، میگوید: «باوجودی که دریافت اقامت
کوتاهمدت در پاکستان و هند آسان است؛ اما دریافت تابعیت در این کشورها یک
کابوس است». این که «سیکیسم» در هند بوجود آمده، هیچکمکی به آنها
نمیکند؛ با وجودی که نخستوزیر هند (من موهن سینگ) یک سیک است.
پارامجیت سینگ میگوید که بسیاری از سیکهای افغان در منطقهی «لیمبو» در
هند زندگی میکند و به عنوان خارجیها، قادر به خرید زمین و کار نیستند؛
سفر آنها محدود است و کودکان شان بیوطن به دینا میآیند. دیان سینگ، یک
سیک افغانی که ۶۴ سال دارد و از ۱۹۸۹ تا به حال در دهلی جدید زندگی میکند،
میگوید که با وجود مشکلات در افغانستان، وی احساس غربت میکند. وی گفت:
«همین دیشب معبد کابل را در عالم رؤیا دیدم، تنها ترس است که مرا دور
نگهداشته است».
....................................................................................................................................................
دهم اســـد سال سیزده صدو نود و دو
روزنامه اطلاعات روز
|