نگاهی گذرا به موضعگیری امیر حبیب الله خان"سراج
الملة والدین"
موضوعاتی اند که وقتی درمحورابرازنظر و موضعگیری افراد یک جامعه قرار
بگیرند، در بازشناسی افکار واندیشه های این افراد بسیار کمک کننده اند.
موضوعاتی مانند برخورد یک انسان با کسانی که باورهای دینی او را ندارند،
ویا از قوم وقبیلۀ او نیستند، هنگامی که طرف بحث باشند، معرف سطح فرهنگی و
میزان درک وسویۀ انسان نظر دهنده است. نهادها وساختارهای سیاسی وفرهنگی، و
حکومت ها را نیز می توان از این دریچه نگریست. درجوامع پس مانده از حرکت
تحول وترقی، موضوعات یاد شده نیز چالش زا اند. از اینرو، همواره دست در
گریبان نویسنده، نهادهای مختلف سیاسی، فرهنگی و حکومت ها دارند. این چالش
ها راه حل می طلبند. در راستای ارائۀ نظریات مختلف، گاهی نظریات وطرح هایی
را می یابیم که به دامنۀ چالش های موجود در جامعه می افزایند. و آن هنگامی
است که افراد ویا گروهی خود را در مقایسه با دیگران برتر تلقی نماید. ویا
افکار واندیشه ها وباور هایی را پذیرا باشند ومعتقد، که از تخمۀ برتری جویی
خود و اعمال تبعیض و تحقیر در حق دیگران پر و بال یافته باشند. در همی نجا
یادآوری شود که چنین باورهای غلط وزیانبار، گرچــه بیشتر در کشورهای که پس
مانده اند، به وضاحت مشهود می باشد، اما ویژۀ این جوامع نیست. جوامعیی که
مراحلی از رشدِ اقتصاد، صنعت و فرهنگ ومدنیت را طی کرده اند، نیز در برخی
مواقع، بلای بزرگ تبعیض را شاهد بوده اند. نمونۀ آلمان نازی ها ویا آلمان
هتلری در سدۀ پیشین، برخی ازصرب ها در یوگوسلاویای پیشین، بر بنیاد باورهای
غلط نژاد باورانه، دراوضاع واحوال متفاوت با جوامع پس مانده، اِعمال تبعیضی
نمودند تکاندهنده وبسیار زیانبار.
کشورما که لانۀ دل آزار و ناآرام گونه های مختلف تبعیض ها
است، سطح رشد فرهنگی- انسانیی ، خواستگاه سیاسی ویا انگیزه های مختلف ابراز
نظر کننده گان را در اوضاع واحوال مختلف شاهد بوده است.
من در اینجا پیرامون موضعگیری درقبال هندوها وسکهـ های کشورما، موضع
امیرحبیب الله خان "ضیأالملة والدین" را در نظر گرفته ام. علاقمندان اطلاع
از تاریخ درست و واقعی هموطنان زیرستم هندوها وسکهـ ها را دعوت می نمایم که
به کتاب "ما باشندگان ديرينه ء اين سرزمين"، تألیف نویسندۀ ارجمند
وناشرتارنمای کابل ناتهـ مراجعه نمایند.
شایان یادآوری می دانم که منظور من از موضع امیرحبیب الله خان، این هم است
که چگونه در پهلوی بقیه استفاده های ابزاری از دین اسلام، اِعمال تبعیض
خویش را در برابرهندوهای کشور، به کرسی می نشاند.
از چپ به راست: چودهری لالا رامانند صراف، لالا لکمی داس
صراف، و لالا لال چند صراف در دکانهای صرافی شان سرچوک کابل (نام های این
ها پس از پرسوپال از مویسفیدان هندوباور کابل مشخص شد)
این عکس از تارنمای کابل ناتهـ. معرفی کتاب"درکشور خداداد افغانستان" نوشتۀ
جناب ایشورداس گرفته شده است.
شاید هیچ مؤرخ و آگاه دورۀ آن امیر را نتوان سراغ داشت ( حتا آنانی، که
اعتراض بر امیران پیشینه را به دلیل داشتن ریگ های جهالت آمیز درکفش اجازه
نمی دهند) که منکر تظاهرتقوی فریبندۀ او شود.
سرداری که پدرش امیرعبدالرحمان قهار ومطلق العنان، زمینه های خوشگذرانی و
فساد درونی دربار را فراهم نموده بود، درهمان زمان حاکمیت پدر، چنان به
زنباره گی شهرت داشت که با نشستن در مسند امارت، به نیاز پردۀ ریا کشیدن به
چهره روی آورد. چهرۀ گرفت که گویا در چارچوب اجازۀ دین اسلام، به داشتن
چهار زن بسنده می نماید. برای جلب پشتیبانی قشر طفیلی، زن ستیزی را نیز به
آن نیرنگ افزود. پیام های متعفن دورۀ طالبانی وهم اندیشان آن را اگر دو دهه
پیشتر شنیدیم، همان امیر در آغاز امارت مردم فریبانۀ خویش ابلاغ نمود. در
حالی که در تعیش وخوشگذرانی غرق بود، آن یک اندازه بهره از خوشی های زنده
گی را که برای مردم میسر بود و از ساز و آواز تبسمی بر چهره می نشاندند،
مردود اعلام کرد. به چهار زن بسنده نکرد، قول وقرار خویش را رعایت ننمود،
اما در قبال هندوهای افغانستان دستورهای تبعیض آمیز را وفادار ماند.
در این راستا وبا همان خواستگاه عوامفریبانه، گام تبعیض آمیز وانسان آزاری
را در قلمرو مردمی نهاد که سده ها بود با گونه هایی از ستم می زیستند و
حالا گسترده تر وژرفتر زهر تبعیض را می چشند.
به قول شادروان غبار "امیر امرکرد که هندو ها افغانستان مجبورند دستار زرد
ببندند و زنان شان برقع زرد بپوشند تا ازدیگران متمایز باشند. همچنان برای
مسلمان شدگان شان از ۳۰۰ تا ۶۰۰ روپیۀ نقد ویک دست لباس انعام از طرف دولت
داده شود."
در حالی که مدارک و برگ های رویدادهای دورۀ عبدالرحمان خانی، مورد وجایی را
نشان نداده اند که لباس هندوهای هموطن ما برای بقیۀ مردم، برای امنیت، دین
و نان وآب ایشان مزاحمتی ایجاد نموده باشد. هرگاه لباس آنها، "درمسال" آنها
و یا در کل رفتار آنها مزاحمتی ایجاد می نمود، بدون بازتاب در نشریات آن
وقت نمی ماند. پس مسلم است که مجبورسازی تعدادی از مردم جامعه و آن هم
مردمی که هیچگونه آزار واذیتی را به دیگران نرسانیده اند، در شروع امارت
امیر منافق، بر بنیاد استفادۀ سؤ از عقاید مردم بود، مردمی که استفاده سؤ
از باورهای دینی یا اعتقادات اسلامی ایشان چنان نهادینه شده است که هر قدرت
جوی فریبکار را ملزم می سازد به سوی آن مراجعه نماید.
پس از سطرهای بالا به اوضاع واحوال کنونی نگاه نمائیم. بنگریم که آیا پس از
بیشتر از یک سده، در جامعۀ ما فرهنگ جمعی در چنان سطحی رسیده است که بر
تبعیض شرم آمیز امیر حبیب الله خانی بخروشد و همزمان با آن، خروشگاه پیام
همزیستی انسانی و احترام به دیگر اندیش باشد.
سوکمندانه آنچه را می نگریم، متأثر کننده است. زیرا دامن تبعیض ها نه تنها
جمع نشده است، بلکه در جای های خطرناک تری رسیده است.
ادامه دارد.
|