کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

بخش های پیشین

 

 

 

بلوچها، نورستانیها، پراچی ها،
پشه­یی ها و هندو ها


 

فصل هفتم

سیستان

بلخ

 

 
 

   

  پوهاند پروفیسر دکتر عنایت الله شهرانی

    

 
تاریخچهء اقوام در افغانستان

 

 

تخارها
 

 

توخار ها قومی از اقوام تورک بوده و در جمله عروق تورک ها بشمار می آیند، هم چنان تخار (توخار) نام یکی از خوانین قدیم تورک می باشد. تخار، فرخار و بخارا، طوریکه گفته آمد در حقیقت با آنکه از اقوام تورک می باشند. ولی بزبان اویغوری این ها سه معبد مشهور بودند به اسمای مذکور که به آنها نسبت داده شده است، بعد ها در تلفظات آن خصوصاً در مفرس، شکل کنونی را گرفته اند ورنه " توخار، فورخار و بوخار" بودند.
در متن کتاب از طائفه تورک توخار یاد دهانی ها زیاد کردیم و گفتیم که تخار یکی از مراکز عمده و مهم تورک نشین می باشد و در سطور پائین از زبان بزرگان تاریخ نیز توخاری ها را تورک و زبان توخاری را که توخاری تورکی می باشد تثبیت نمودیم.
هم چنان زبان توخاری را در جمله زبان های آلتایی و یا آلتائیک آورده اند. و اینست یک اندازه معلومات از زبان مؤرخین در خصوص توخارها.
در کتاب "تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان" چنین مفاد بدست می آید:" اینکه تخاری ها و یوچی های بزرگ هردو قوم واحدی بودند شک نمیتوان کرد (...) نظیر این اختلاف اسم طبقات نزد قبایل تورک به وفور تمام دیده می شود (....) بنابران از مجموعه گفته ها چنین بر می آید که آسیانی، آسیی یاتی و یوچی همه و همه کوشش هایی هستند، برای ذکر اسم گروه از تخاری ها که حکومت را در دست داشته اند و ظاهر چنین است. تلفظ این اسم بسیار مشکل بوده است"(ص۹۵)
چون گفته آمد که یوچی ها و تخارها هردو یک قوم می باشند، در کتاب "تمدن ایران"
چنین می خوانیم:
" یوچی ها دسته ای از تورکان آسیای میانه بودند که از فشار هون ها ساکنان شانرا ترک گفته و بسوی مغرب رانده شدند. و با رسیدن به مغرب به نوبه خود پادشاهی یونانی و باختری بدرون هند راندند. درین هنگام است که می بینیم سکاها در شمال در نگیانا مستقر شده و با ولایات مز بور نام "سکستانه". اکنون (سجستان، سیستان) آورده اند.(ص۱۲۲)
در کتاب امپراتوری صحرا نوردان آمده است:
" نام یوچی ها با این شکل و حالت از نویسندگان چینی و با رسم الخط آنها بما رسیده است ( آقای گوستا و هالون معتقد است که در لغت چینی فعلی یک تلفظ قدیمی " Zgudja "زگوجا نهفته است و آن همان اسم "سیت" میباشد که به آشوری اشکازی میگفتند ( Ashkuzai )".
ولی مدت هاست که بسیاری از خاورشناسان پیشنهاد میکنند که اینها را باید با "تخارها" یک دانست. مؤرخین یونانی تخارها را بخوبی می شناخته اند، زیرا در قرن دوم قبل از میلاد آنها از تورکستان مهاجرت کردند و به باختران رفتند و از این گذشته همان مؤرخین یونانی این یوچی ها را با تخارها و سیت "سکاها" یکی میدانند و این اسامی را نماینده یک ملت منتهی در دو دوران مختلف قلمداد میکنند (...) از طرف دیگر استرابون بین مللیکه باختران را از یونانیان گرفتند نام ملتی را بنام "تخار" ذکر میکنند و این نکته وقتی از طرف استرایون ذکر می شود که در همان موقع مؤرخین چینی هجرت یوچی ها و رسیدن آنها را به سرحدات تا هیا (باختران) اعلام میدادند. این اطلاعیکه از منابع مختلف یک نوع موازات تشکیل داده است به نظر دلیل موجه ایست برای تائید نظر آنهائیکه یوچی ها را که سالنامه نویسان چینی نوشته اند همان تخارهای بدانند که مؤرخین یونانی معرفی کرده اند" در حدود العالم آمده، "تخارستان ناحیتی است (...) و جای تورکان خلج می باشد و از این ناحیت اسب خیزد و گوسفند و غله بسیار و میوه های گوناگون" جواهر لعل نهرو در کتاب خود به ترجمه محمود تفضلی درباره سکاها چنین یادآور می شود:
"سکاها یکی از قبایل تورک های صحرا گرد بوده اند و آنها بوسیله یک قبیله وایل بزرگی دیگر که کوشان ها نام داشتند از سرزمین ها به چراگاهای خودشان رانده شده بودند .... ما مردم شمالی هند به همان اندازه ای که اولادهای آریایی هستیم، از اولادان آن قبایل نیز بشمار می آئیم مخصوصاً مردم دلبر و خوش سیمای راجپوت و اهالی جسور و پرطاقت کاتیا واد، اولاد و اعقاب مستقیم آن مردمان (سکاها) میباشند: کوشانی ها اصلاً از نژاد مغول می باشند.
در کتاب تاریخ ایران گولد شمیت می آورد که:
"scythem درینجا گویا نخستین اثر ظهور قوم تورک نژاد در صحنه تاریخ بدست آمده باشد زیرا از کار تاسیس برادر پادشاهیکه طبق گفته کورتیوس در کتاب هفتم بخش هفتم بر سکاهای آنطرف سیر دریا فرمان میراند. ممکن است همان قارداشی تورکی یعنی "برادرش" باشد که لفظ "داش" می آید و "تاش" صورت قدیمی تر آن بشمار می آید" و در سطور بالا به صراحت فهمیده می شود، که یوچی ها، تورک و سکاها و یا مردم سجستان و یا سیستان با آنها هم قبیله و هم نژاد اند.
مرحوم ملک الشعرا بهار که مرد بزرگ و حق نویس می باشد، کتاب "اعتماد السلطنه" را که یک تاریخ بسیار موثق است، به صدق و حقیقت آن تائید میدارد و میگوید که اعتماد السلطنه یگانه کسی است که زیر تاثیر حکام نرفته و آنچه که حقیقت داشته نوشته است. و ما در کتاب اعتماد السلطنه این جمله را میخوانیم: " اشکانیان ایرانی نبوده بلکه تورانی اند" و البته گفته های اعتماد السلطنه را علمای تاریخ معاصر قاطعانه تائید مینمایند.
در صفحه شش کتاب "قوم کهن ..." به نوشته رقیه بهزادی در صفحه ۱۶۲ چنین مفهوم بدست می آوریم که :
" ابوریحان بیرونی آنها کوشانی" بازماندگان یک قبیله تورک بنام شاهیا واصل آن را تبتی میداند و میگوید که نخستین فرد این قوم Barhtain برهت توکین، وی یاد آور می شود که جامه های بسبک تورکان می پوشیدند و قبای کوتاه از جلو باز بوده به تن میکردند و کلاهی بر سر می نهادند چکمه بر پا داشتند " .

خدماتی را كه مؤلف این رساله به زبان پشتو
و پشتونها انجام داده ام:

۱. دپشتو امثال و حكم - این كتاب شامل سه هزار مثَل پشتو میباشد كه در تقویه بنیاد فرهنگ پشتو كمك نموده است، این كتاب در سال ۱۳۵۴ هجری در مطبعه بیهقی به چاپ رسیده و درین اواخر چاپ دوم آن نیز صورت گرفته است.
۲. مقالات درباره شخصیت عالی پشتونها شاد روان استاد هاشم زمانی از فرزند زعیم ملی مشرقی میرزمان خان. استاد زمانی نویسنده كتب زیاد و شاعر نامدار هم بود .
۳. مقالات درباره لطیف جان بابی هنرمند، شاعر ونویسنده بیش از بیست اثر.
سه مقاله مطول درباره استاد مغفور عبدالغفور برشنای محمدزائی كه شاعر، نویسنده، نقاش و موسیقیدان بود.
۴. معرفی استاد محمد همایون اعتمادی میناتوركار زبده از اهل محمدزائی ها .
۵. رسالهً كوچك دربارهً "سردار بیدل شناس عبدالعزیز حیرت محمد زائی"
۶. كتاب مستقل درباره "شرح احوال و آثار استاد عبدالحی حبیبی" كه در سلسله مجله پیمان به نشر رسیده است.
۷. چندین مقاله دیگر درباره هنرمندان پشتون تبار تحریر و به چاپ رسانیده شده است كه ضرورت به تذكر هركدام احساس نمی شود.
این بود مجملی در خصوص قوم پشتون افغانستان از نظر شخصی با درنظرداشت احترام به همه خاصتا بمردم بینوا و بی وسیله پشتون هاییكه در گوشه های وطن بی خبر از دنیا بحالت ابتر حیات بسر میبرند.
درین زمانیكه قرن بیست ویكم بشمار میرود، یكعده تندروان پشتون كه قدرت حكومتی بدست شان افتیده ویا اینكه نفوذ و قدرتی دارند به اثر نشان دادن تعصب های افراطی و تفوق طلبی های بیجا، مردم شریف پشتون ها را از نظر غیر پشتونها بد معرفی داشته اند ، درحالیكه مردم عادی و جامعه غریب پشتون دائم در فكر پیدا كردن لقمه نانی و بخورنمیری میباشند همچنانیكه جوامع بینوا ، فقیر و مسكین غیرپشتون به همان گونه در تلاش یك زندگی بخور نمیر هستند.
امید است همه افراطیون پشتون و غیر پشتون از كارها و فعالیت های بی جای تعصب كه خلاف فرایض اسلامی و انسانی میباشد دست بردارند و در فكر یك پیكر بودن جمله مردم افغانستان باشند.








شمه ای از كارهاییكه در خصوص ادبیات تاجیكی
انجام داده ام بقرار ذیل میباشد :

۱. یك كتاب دو جلده"گوراوغلی" را تهیه و ترتیب نمودم كه به ادبیات خالص و كهن تاجیكی بدخشان است . و در حقیقت ادبیات شفائی تاجیك را با داستانهای قهرمانی توركستان گوراوغلی زنده میسازد.
۲. كتاب ضرب المثل های دری افغانستان" را كه تقریبآ چهل و چند سال پیش در مدت ده سال تكمیل كرده بودم اولآ بنام "امثال و حكم دری" و بعداً بنام بالا هفت بار در مطبوعات برونمرزی بشمول ایران و درونمرزی بچاپ رسید. تعداد امثال جمعآوری شده نزدیك به ده هزار ضرب المثل میباشد .و كاریكه درینباره انجام داده ام بی نظیر میباشد و زبان تاجیكی را یكبار دیگر جان تازه بخشیده ام ، اگر كسانیكه بعداًز من در زمینه مینویسند یقینآ تقلیدی است و نقلی زیرا اولتر از همه من آن كار را انجام داده ام.
۳. دوكتاب دیگر در باره دوبیتی های تاجیكی گردآوری و نوشته ام، یكی بنام "فلك های كهسار" كه در مجله آریانا نشریه انجمن تاریخ سلسلتآ به چاپ رسید و بعضی از آن توسط عبدالحق واله به زبان انگلیسی ترجمه ودرانجمن مذكور به چاپ رسانیده شد . جلد بعدی دوبیتی ها را بنام "دوبیتی های تاجیكی" مكمل ساختم ویكی از دستگاه های فرهنگی ایران آنرا در اسلام آباد به چاپ رسانید و چاپ دوم آن انشاالله عنقریب در تهران به چاپ خواهد رسید.
۴. فرهنگ تاجیكی" فرهنگیست كه قسمت اول آن چندین سال بصورت مسلسل در مجله "ادب" دانشگاه كابل بچاپ رسید و در ایران هم شهرت خوبی را كسب كرد، و در یک جلد در کابل به نشر رسیده است.
۵. بزم تاجیك" اصلآ ره آورد سفر تاجیكستان در سال ۱۹۹۲ م میباشد ، ولی بداخل آن از بزرگان فرهنگیان و دیگر خواص و طبعیت مردم تاجیك سخن گفته شده است ، و ضرورت بیك تجدید نظر دارد.
۶. حكیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی ، از قهرمانان اول زبان تاجیكی و خودش نیز از نسل تاجیك میباشد كه نوشته كوچك بیست و چهار صفحه یی استاد بزرگ سخن خلیل الله خلیلی را درباره اش وسعت داده، درباره خود ناصر خسرو و درباره تاجیكان بدخشان شرح و بسط زیاد علاوه نمودم و آن كتاب در یونورسیتی دهلی به چاپ رسید.
۷. بكمك تاجیكان بشتابیم" كتاب دیگریست كه از طریق جریده كاروان نوشته و به چاپ رسانیدم. و این زمانی بود كه وضع اقتصادی و سیاسی تاجیكستان بحالت بد مشاهده میشد و استاد شكرالله كهگدای رئیس جریده كاروان میخواست كسی درباره مردم تاجیك های تاجیكستان معلومات بدهد چون نوشته اینجانب طولانی بود بنآ بشكل یك رساله بزرگ تهیه گردید.( ۱۹۹۵ - ۱۹۹۶ م).
۸. كتاب ضخیم دیگر بنام "شاه محمد ولیخان دروازی وكیل السلطنت اعلیحضرت امان الله خان غازی "را تحریر داشتم كه درسال ۲۰۰۷ م به پاكستان به طبع رسید. شاه محمد ولیخان دروازی ، كه زادگاه او درواز بدخشان است و دروازیان بصورت عموم مردم تاجیك زبان میباشند . سوابق محمد ولی خان دروازی كه در حقیقت وکالت سلطنت افغانستان را نه سال برای امان الله خان انجام داد ، بعداًز سامانیان اولین تاجیكی بود ، شهریاری فوق العاده عالی را انجام داده است و البته طوریكه به سوابق فامیلی او نگاهی صورت گرفت اصلآ از احفاد شاهان بلخ و نژادآ به تورك و مغول ارتباط میگیرد به این شكل: ندر محمد خان پادشاه بلخ فرزند دین محمد خان است كه تاریخ بحرالاسرار را محمود كتابدار بنام او مصدر و بخواهش او نگاشته است . ندر محمد خان دو فرزند بنامهای سبحانقلی خان و عبدالعزیز خان داشته و سبحانقلی خان دارای فرزندانی بنام اسكندرقلی خان و عبدالله خان بوده و محمد مقیم خان نواسه اوست.( معلومات از كتاب " بخش بلخ، تاریخ بحرالاسرار فی مناقب الاخبار، تحشیه و تعلیق مایل هروی، كابل ۱۳۶۰ هجری ) و مقیم خان نیز از پادشاهان مهم بلخ میباشد كه تاریخ مقیم خانی بنام او یكی كتب تاریخی معتبر افغانستان میباشد. از اسكندر قلی خان كه در سطر بالا ذكرش بعمل آمد، اولاده او جمله شاهان متآخر درواز میباشند كه آخرین شخص مهم آن فامیل شاه محمد ولیخان دروازی بدخشی است ، "رجوع شود به كتاب مذكور:
۹. مقالات زیاد به معرفی شخصیت های بزرگ درباره ناصر خسرو، استاد خلیلی، استاد رودكی پدر شعر تاجیكی دری یا زبان درباریان، درباره شاه عبدالله یمگی بدخشی عالم بزرگ تاجیك، جمشید شعله چاه آبی، عارف چاه آبی، محمد هاشم واسوخت و ده های دیگر كه هریك ثبت تاریخ میباشد.
۱۰. اشتراك و سهم گرفتن در مجلس جهانی"تاجیكان جهان متحد شوید" به شهر دوشنبه ۱۹۹۲ م كه از فعالین اول جلسه بشمار میرفتم و بیانیه های بسیار طولانی درباره نفوذ تاجیكان و تاجیكی در نیم قاره هند را در جلسات، رادیو های تاجیكستان و تلویزیون آن كشور انجام دادم. گفته ها و اعمال بالا كمترین خدمت به جامعه تاجیك بوده كه هنوز هم نوشته های زیادی را زیر پلان دارم و تاجاییكه به تاجیكستان سفر كردم و در افغانستان زندگی كرده ام تا اكنون كسی نتوانسته كه برابر من در میان تاجیكان درباره تاجیك و زبان تاجیكی خدمات زیاد فرهنگی نموده باشد. جای بسیار تآسف بود كه شخصی بنام میرزائی از درواز این عاجز را متهم به تعصب داشتن كرد و جوابش را در سایت آریائی ادا كردم .بمجردیكه یك شخص عادت تنگنظری را بخود گرفت همینكه هركس درباره حقایق قوم و نژاد خود را بدون مبالغه بیان كند، آنرا متهم به تفوق طلبی و تعصب داشتن میسازد زیرا از بسكه بدبینی ها وجود دارد ظرفیت شنیدن واقعی تاریخ را ندارد . اما اگر همان اشخاص ویا شخص فرضآ تاجیك باشد و كارهای فرهنگی بالائی مرا بخواند هرگز مرا متهم به تفوق طلبی یا تعصب نمی نماید. مگر تا اكنون شنیده ام كه توركی، تورك هزاره ای یا پشتونی در زمینه مرا متهم به متعصب بودن بنمایند با اینكه آنها تاجیك نمیباشند .


فهرست مآخذ:

۱. اکبرنامه، علامه ابولفضل علامی، کتاب پیلشینگ هاوس، دهلی
۲. مجمع الانساب، شبانکاره ای، تهران ۱۳۶۳ هجری شمسی
۳. زین الاخبار(تاریخ گردیزی) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تصحیح استاد حبیبی تهران ۱۳۶۳ هجری شمسی
۴. افغانستان، لوی دوپری، نیوجرسی ۱۹۷۳
۵. تاریخ و زبان در افغانستان مایل هروی، تهران ۱۳۷۱هـ ش
۶. اخبار آل برمک محمد بن حسین بن عمر هروی، بکوشش مایل هروی، کابل ۱۳۶۱ هـ ش
۷. خراسان، م غبار، کابل ۱۹۹۸م
۸. بخارا، ریچارد فرای، ترجمه محمودی ایران ۱۳۶۵هـ ش
۹. مفاخر بلخ، مولوی محمد حنیف، حنیف بلخی، پشاور، ۱۳۷۹ هـ ش
۱۰. بخش بلخ(تاریخ بحرالاسرار) محمود بن امیر ولی کتابدار ،به تصحیح ، تعلیق مایل هروی کابل ۱۳۶۰
۱۱. چگونگی اتیلای نظام قبیله سالاری، پوهاند جلال الدین صدیقی، کابل ۱۳۶۲ هـ ش
۱۲. مجلات آریانا برون مرزی، مدیر مسؤل پوهاند رهین سویدن....
۱۳. نظام اجتماعی مغول، ولادیمیرتسف، ترجمه شیرین بیانی، شرکت انتشارات علمی فرهنگی ایران ۱۳۶۵ هـ ش
۱۴. تاریخ افغانستان بعد از اسلام، عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۷هـ ش
۱۵. امپراتوری صحرانوردان، رنه گروسه، ترجمه عبدالحسین میکده، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ایران۱۳۶۸هـ ش
۱۶. فضایل بلخ، عبدالله حسین حسین بلخی ،تصحیح و تحشیه پوهاندعبدالحی حبیبی، بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۰هـ ش
۱۷. تورکان افغانستان، برهان الدین نامق، ناچاپ
۱۸. حدود العالم، مقدمه بار تولد،حواشی مینورسکی،ترجمه میر حسین شاه، کابل۱۳۴۲هـ ش
۱۹. کابل قدیم محمد آصف آهنگ، پشاور۱۳۸۴هـ ش
۲۰. طبقات ناصری، منهاج سراج، تعلیق و تحشیه پوهاندعبدالحی حبیبی، تهران۱۳۶۶هـ ش
۲۱. ترکستان نامه، جلد اول و دوم، نویسنده بار تولد مترجم کریم کشاورز، ایران۱۳۶۶هـ ش
۲۲. تواریخ خورشید جهان، شیر محمد خان صاحب گنداپور ابراهیم زایی، پاکستان ۱۳۱۱هـ ش
۲۳. غزنویان متاخر، ادموند باسورث، مترجم عبدالوهاب فنایی، کابل ۱۳۶۷هجری
۲۴. افغانستان در پنج قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ،پشاور۱۳۶۷هجری
- در تاریکی های سرخ، خلیل احمد حامدی، لاهور،۱۳۶۰(۱۹۸۱)
۲۵. افغانستان در مسیر تاریخ، میر غلام محمد غبار، تهران
۲۶. سیاست و اقتصاد عصر صفوی، محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران ۱۳۵۷هـ ش
۲۷. تاریخ ملی هزاره، تیمور خانوف، مترجم عزیز طغیان، چاپخانه اسماعلیان، ۱۳۷۲هجری
۲۸. هزاره ها و هزارستان، میتلند، مترجم محمد اکرم گیزابی چاپ فروردین ۱۳۷۶هجری
۲۹. پژوهش در تاریخ هزاره ها، حسین علی یزدانی(حاج کاظم) چاپ دوم، مشهد مقدس، ۱۳۷۲ هجری
۳۰. اشک خراسان، داکتر سید مخدوم رهین، سرطان ۱۳۶۱هـ ش
۳۱. هزاره کیست، عنایت الله شهرانی، آریانا برون مرزی ۱۳۸۲هجری، سویدن
۳۲. منم تیمور جهانکشا، مارسل بریون، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران ۱۳۶۴هجری
۳۳. کتاب سلطان نامه، تالیف سر دفتر مورخان محمد عباس شیروانی، ایران چاپ سنگی
۳۴. تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمه میرزاذکی علی آبادی، ایران۱۳۶۷هجری
۳۵. سراج التواریخ، فیض محمد کاتب هزاره، کابل ۱۳۳۱هجری
۳۶. تاریخ احمد شاهی، محمود الحسینی المنشی ابن ابراهیم الجامی، ناشریوسف نظری، کلن۲۰۰۲م
۳۷. فرهنگ غیاث الغات
۳۸. فرهنگ برهان قاطع
۳۹. فرهنگ عمید
۴۰. فرهنگ دهخدا
۴۱. پرملیان، پوهاند محمد محسن فرملی، پشاور۱۹۹۸م
۴۲. تاریخ غزنویان، کلیفورد ادموند باسورث، ترجمه انوشه، تهران(۲۵۳۶تاریخ دوره شاهی ایرانیها)
۴۳. تاریخ بدخشان، میرزاسنگ محمد بدخشی، تصحیح و تحشیه داکتر منوچهر ستوده، چاپخانه میهن ایران ۱۳۶۷هجری
۴۴. خراسان بزرگ، داکتر احمد رنجبر، تهران ۱۳۶۳هجری
۴۵. افغانستان تاریخی، پروفیسور حسین یمین، پشاور۱۳۸۰خورشیدی
۴۶. اوستا، داکتر عبد الاحمد جاوید، سویدن ۱۹۹۹م
۴۷. حیات و اوقات سلطان محمود غزنوی، داکتر محمد ناظم، پشاور۱۳۷۶هجری
۴۸. تاریخ علمای بلخ جلد اول
۴۹. تاجیکان پیرامون اتنوگیز، یوسف شاه یعقوب شاه، دوشنبه ۱۹۹۲م
۵۰. تاجیکان، بابه خان غفوروف، دوشنبه ۱۹۹۷م
۵۱. سلطنت افغانها در هند، اقتدار حسین صدیقی، مترجم امین، پشاور۱۹۹۰م
۵۲. تاجیکان در مسیر تاریخ، میرزا شکور زاده، چاپخانه شرکت نیرو ایران ۱۳۷۳خورشیدی
۵۳. شعرای بلخ، ابوالاسفار علی محمد بلخی، پشاور
۵۴. جغرافیای تاریخی افغانستان، پوهاند عبدالحی حبیبی، پشاور ۱۳۷۶ هـ ش
۵۵. ترکستان در تاریخ، اراز محمد سارلی، تهران، ۱۳۶۴هـ ش
۵۶. خواجه رشید الدین فضل الله، جامع التواریخ، تهران چاپخانه کیهان ۱۳۳۸هجری
۵۷. تاریخ سیاسی و نظامی دودمان غوری، مهدی روشن ضمیر، ایران انتشارات دانشگاه ملی
۵۸. خاطرات دودمان تورک، ابوالاسفار محمد علی بلخی، پشاور۱۳۸۶م
۵۹. اورته آسیا تاریخی، سید مبشر سلیمان کاسانی، الطائف،۱۴۱۵ الهجری
۶۰. مرزهای همزیستی زبانها، عنایت الله شهرانی، نیویارک ۱۹۹۷م
۶۱. مختصر المنقول در تاریخ هزاره و مغول، علامه محمد افضل بن وطن داد ارزگانی، چاپخانه فروردین
۶۲. نخستین کتاب درباره جنبش مشروطه خواهی در افغانستان، پروفیسور سید سعدالدین هاشمی، ایران ۲۰۰۴م
۶۳. جنبش مشروطه خواهی در افغانستان، پروفیسور سید سعد الدین هاشمی، سویدن۱۳۸۰هجری
۶۴. شگوفایی هرات در عصر تیموریان، داکتر عبدالحکیم طبیبی، پشاور۱۹۸۵م
۶۵. تاریخ میمنه، جانتن لی، مترجم عبدالوهاب فنایی، کابل ۱۳۶۹هجری
۶۶. شاه محمد ولی خان دروازی، عنایت الله شهرانی، پشاور۱۳۸۵هجری
۶۷. تاریخ قطغن و بدخشان، برهان الدین کشککی، به تصحیح داکتر منوچهر ستوده، ایران ۱۳۶۷هجری
۶۸. تاریخ بدخشان، میرزا سنگ محمد ارگوچی بدخشی، نسخه قلمی
۶۹. پسمنظر تاریخی سلاطین دهلی، پروفیسور داکتر قیام الدین راعی، مجله آریانا برون مرزی، سال دوم، شماره سوم، سویدن ۱۹۹۹م
۷۰. داکتر عنایت الله شهرانی، آریانا برون مرزی، سال اول، شماره سوم، سویدن ۱۹۹۹م
۷۱. کوچ و بلوچ، پروفیسور داکتر احمد جاوید، آریانای برون مرزی، سال ششم، شماره سوم و چهارم، ۱۳۸۳شمسی
۷۲. خلجیها یا غلجایی ها، داکتر احمد جاوید، آریانای برون مرزی، سال ششم، شماره دوم سویدن ۱۳۸۳شمسی
۷۳. شرقی تورکستان تاریخی، محمد امین بوغرا، انقره۱۹۸۹م (بزبان اویغوری)
۷۴. شورش کابل، منشی عبدالکریم
۷۵. پته خزانه فی المیزان، قلندر مومند، مترجم داکتر عبدالاحد وفا معصومی ۱۹۸۸م چاپ اول بزبان پشتو، واقع در پشاور
۷۶. تاریخ بیهقی، خواجه ابوالفضل بیهقی، به تصحیح داکترعلی اکبرفیاض، کابل ۱۳۶۴هـ ش
۷۷. تاریخ جهان آرآ، قاضی احمد غفاری قزوینی، از نشرات حافظ، تهران ۱۳۴۳هـ ش
۷۸. میراث ایران، سال اول شماره سوم، نیوجرسی، ۱۳۷۵هـ ش
۷۹. جنبش مشروطیت در افغانستان ، عبدالحی حبیبی، پشاور۱۳۶۴هـ ش
۸۰. بابرنامه و همایون نامه، تصنیف بابرشاه و گلبدن بیگم
۸۱. همکاری های دکتور فیض الله ایماق، آصف آهنگ، غلام سخی سخا، اسحاق ثنا و سراج الدین سراج
۸۲. ۱۹۷۱، The great Moghuls, Bambey Gascoigne, London
۸۳. تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، نویسنده الفرید قین گتش شمید، ترجمه کیکاوس جهانداری.
۸۴. تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۳ هـ ش
۸۵. ایران و تمدن ایرانی، نویسنده کلمان هوار، ترجمه حسن انوشه. تهران
۸۶. نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لال نهرو، ترجمه محمود تفضلی
۸۷. قوم کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، رقیه بهزادی
 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۱۲       سال دهم           حوت/حمل             ۱۳۹۲/۱۳۹۳  خورشیدی      شانزدهم مارچ ۲۰۱۴