در بزگداشت همزمان از بیست و یک ساله گی ایجاد
رسانهٔ کابل ناتھ و هشتم مارچ، روز جهانی زن
رسانهء اینترنیتی ٰ کابل ناتھ' به بیست و یک ساله گی رسیده است. این رسانه
یکی از شناخته شده ترین رسانه های اجتماعی- فرهنگی کوچیده گان افغانستان به
اروپا و غرب است. چهرهٔ درخشان اجتماعی و فرهنگی این رسانهٔ نهادینه شده
است. انبوهی از نویسنده گان، شاعران و داستاننویسان در شماره های کابل ناتھ
حضور پُر رنگ دارند. این رسانه خود یک مثال یا نمونه موضوعی است که به آن
پرداخته ایم: شرایط محیطی یا شرایط اجتماعی و فرهنگی، بافتها یا زمینه های
نهادی و زنجیره های کُنش.
شرایط محیطی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کابل ناتھ به حضور شماری از فرهنگیان
ما بر میگردد که در سالهای دشوار جنگ قدرت در کشور، پیوسته راهی جز ترک
دیار و آشیانه نداشتند و با آمدن به خارج پشتوانهٔ ارزشمند فرهنگی خود را
با خویشتن آوردند. در این جا، دسترسی به دنیای ایترنیت و احساس کشش به
تولید فرآورده های فرهنگی دست به ایجاد رسانه زدند.
کابل ناتھ در این شرایط اجتماعی نو و با هدف حفظ هویت فرهنگی و تولید فرهنگ
در راستای موقعیت ویژهٔ هنوان و سیکھ های کشور که در برابر یکی از خشنترین
گونه های تبعیض دینی قرار گرفته بودند، به پخش اندیشه ها و گفتمان اجتماعی
گسترده پرداخت. خوشبختانه که شمار زیادی از فرهنگیان ما با هدفهای تاریخی
این رسانه همسو، همگام و همزبان شدند.
بافت یا زمینهٔ نهادی این رسانه آزاد از بافت ساختاری نهاد های فرهنگی یک
کشور یا دولت بوده است. میتوان گفت که همه رسانه های اینترنیتی ما در خارج
چنین موقعیتی داشته اند. سازماندهی و گرداوری منابع تولید فرهنگ، یعنی
نویسنده گان و و آرایش تخنیکی رسانه به یک تجربهٔ نو، مشترک و بدون پاداش
پولی مبدل شد. این ارزش معنوی کابل ناتھ و شمار زیادی از این گونه رسانه ها
خط و مرز هویت آزاد و مستقل آن از رسانه های خبری و اطلاعتی دولتی و خصوصی
بوده است که در ساختار لیبرالی دنیای معاصر به منظور کمایی کردن پول و پخش
سیاستها و تبلیغات ایجاد شده اند.
بافت نهادی این رسانه را شماری از فرهنگیانی سامان بخشیدند که تولید فرهنگی
را نه به مثابهٔ کالای تجارتی، بل که به مثابهٔ تولید گفتمان واقعیتهای
تاریخ و جامعهٔ کشور و تعریف آرمانهای نسل شان میپنداشتند. این امر که در
تولید فرهنگ، چنان که در بحث ما از آغاز تا کنون آمده است، آماده گی منابع
تولید و تولید کننده گان فرهنگ یک مسأله ٔ بنیادی است، ساماندهی تولید
فرهنگ به ابتکار افرادی وابسته است که بافت نهادی تولید فرهنگ را پایه
گذاری میکنند.
بنیانگذار سایت اینترنیتی کابل ناتھ آغازگر ابتکاری بوده است که اکنون در
بیست و یک سال تولید فراورده ها و محتوا های فرهنگی، تداوم خجستهٔ این کار
ارزشمند فرهنگی را بر عهده داشته است. ایشر داس گرامی، در تغییر و تحولات
بیرون ار روال طبیعی خود یک مثال برجسته از این واقعیت است که با تغییر
شرایط محیطی زنجیره یی از کُنشها و دگرگونیهایی پدید می آیند که پیشبینی
آنها ممکن نبوده است. اکنون، نتیجهٔ کار و تلاش بیست و یک سال تولید فرهنگ
که ایشر داس آن را آغاز کرده است برای ما عادی به چشم میخورد، اما اگر با
تجربه یی که اکنون داریم به آغاز این روند نگاه کنیم دیده میشود که این
شخصیت گرانقدر، در ساماندهی و هماهنگی همه منابع برای تولید رسانهٔ کابل
ناتھ کار ارزشمند و سترگی را انجام داده است. این کار بزرگ در دو جنبهٔ
بنیادین یعنی تولید دانش، ادبیات و هم در برجسته سازی موقعیت ویژهٔ هندوان
و سیکھ های افغانستان ارزش تاریخی و ویژه دارد. اگر در زمینهٔ فرهنگ و
ادبیات رسانه های زیادی وجود داشته باشند، در زمینهٔ زنده گی هندوان و سیکھ
های افغانستان نقش رسانهٔ کابل ناتھ همیشه فوق العاده بوده است. این جنبهٔ
کار به یک تحلیل جداگانهٔ ساختاری و محتوایی نیاز دارد که در آن به مضمون
تکامل تاریخی جامعهٔ افغانستان و چگونه گی مسألهٔ فرهنگ مسلط دینی، تبعیض
، استبداد بایست پرداخته شود و از دیدگاه بحث فرهنگی ما دیده شود که چرا
گذار از استبداد دینی به همزیستی برادرانه در آن جامعه پیوسته به یک فاجعهٔ
اجتماعی مبدل شده است. همین بررسی ما را به موضوع " زنجیره های کُنش در
درون بافتهای نهادی " پیوند خواهد داد. اگر به چند بحث پیشین برگردیم، خیلی
کوتاه یاد آوری میکنم که بحث زنجیره های کُنش به رفتار تولیدکننده گان و
مصرف کننده گان فرهنگ و تصمیم های حامیان یک جنبش فرهنگی، ماموران سانسور،
رهبران سیاسی و مذهبی و دیگرانی که بر رفتار تولیدکننده گان فرهنگ و
مخاطبانشان تأثیر دارند، اشاره میکند. کُنشهای نامبرده غالباً در اسناد و
مدارک تاریخی نهفته اند و یا هم آنقدر شخصی و خاص اند که نمیتوان به راحتی
آنها را نظم و سامان داد. باید گفت که زنجیره های کُنش از عوامل بسیار مؤثر
بر فرایند تولید فرهنگ اند: این مفهوم اهمیت عامل، کارگزار و کارگذار
انسانی را به ما یاد آوری میکند. این مفهوم این نکته را متذکر میشود که
ابداعات، ابتکارات و نوآفرینی های فرهنگی به صورت ناگهانی و به یکباره گی
پدید نمی آیند، بل که نتیجهٔ سالها و دهه ها کُنش و فعالیت انسانی اند و به
همین دلیل، جنبشهای فرهنگی دارای تاثیرات دایمی بر جریان تحول خود اند.
مسأله ٔ زنان، فرهنگ و گفتمان تبعیض در برابر
زنان
هم در بزرگداشت از هشتم مارچ، روز جهانی زن، در رابطه با کشوری
که در آن گونه های خشن تبعیض که پیشتر از آن در رابطه با هندوان و سیکھ های
افغانستان یاد آوری شد، از نگاه به فرهنگ، نهادینه شدن و حیات فرآورده های
فرهنگی یک دنیا سخن برای گفتن و نوشتن هست. امروزه، افغانستان به تناسب
باشنده گان آن یکی از برجسته ترین نمونه هایی است که در آن گونه های خشن
تبعیض در برابر زنان فاجعهٔ انسانی و اجتماعی را بار آورده است. گسترهٔ این
فاجعه در میان هر خانواده دیده میشود. ایدئولوژی مسلط دینی و نماد های
سرسخت فرهنگ تغییر نیافتهٔ اجتماعی بر ضد زنان از عوامل این اندیشه ها و
رفتار ها اند. بیشترین بحث های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ما پیرامون همین
موضوع شکل میگیرد و از آنها چنین نتیجه گیری میتوان کرد که گویی این موضوع
تا رستاخیز ادامه خواهد یافت. در گفتمان دینی مسلط، مهمترین معضل اجتماعی
مسأله ٔ زنان است و در واقعیت هم بیشترین و خشن ترین قوانین شریعت اسلامی
هم در زمینهٔ هویت و رفتار و تعریف زنان است. این قوانین و رفتار ها همه
روزه و بیشتر از پیش بازتولید میشوند و از سوی شارحین دینی، از همه زبانهای
موجود در کشور، رفته رفته به یک مسألهٔ ناموسی شده است. بزرگترین عامل
تحمیل تبعیض بر زنان در آن کشور مضمون اسلامی و مردسالار است. در کنار این
مضمون و در رفتار مردم عادی، مسایل فرهنگی مانند ننگ، شرم، هنجار های
اخلاقی و ناموسی به بازتولید این فاجعهٔ تبعیض دامن میزند. این امر
نشاندهندهٔ کنترُل شدید و خشن همه بر رفتار و کردار همه است و روحیهٔ زنده
گی گروهی با هنجار های دینی و ناموسی را بازتاب میدهد. از نگاه و دید مسایل
بنیادی تغییر فرهنگ که در آینده به آن خواهیم پرداخت، چنین انگاشته میشود
که در افغانستان " تغییر شرایط" تحول فرهنگی نه تنها از مسیر و روال طبیعی
خارج شده است، بل که فرهنگ جنگ و پیچیده گیهای منطقه یی در آن گوشهٔ آسیا و
تفاوت کیهانی میان فرهنگ جهانی و فرهنگ محلی و دینی، دگرگونی مثبت فرهنگی
را نابود کرده است.
افغانستان در زمینهٔ تبعیض خشن در برابر زنان، تافتهٔ خیلی جدا بافته یی
نیست. مسالهٔ تبعیض های خشن، به ویژه در برابر زنان یکی از مهمترین و
بزرگترین گونه های تبعیض با پیامد های گستردهٔ غیر انسانی در جهان است. در
همه کشور ها و جوامعی که در آنها ایدئولوژی و هنجار های دینی مسلط اند، به
ویژه کشور های فقیر و تکامل نیافته که در آنها مسألهٔ کار بیرون از خانه
وجود ندارد و غالباً کشور هایی با هنجار های سُنّتی اند، تبعیض و خشونت در
برابر زنان وجود دارد. آمیخته گی گونه های تبعیضِ دینی، اتنیکی، زبانی،
قومی، قبیله یی، هویتی، کار و درآمد و خدمات اجتماعی، در همه کشور ها انواع
تبعیض های خشن را به ویژه در برابر زنان تشدید کرده است. حتّا خشونت های
اقلیمی که به کمبود آب و چراگاه و کشاورزی منجر میشوند، سنگینترین بار و
خشونت را در برابر زنان ایجاد میکند. در کشور های سودان و سودان جنوبی که
منطقه های حفاری نفت محیط زیست مردمان را آگنده از کثافات کرده است و مردان
مجبور به پیشبرد جنگهای ناخواستهٔ خود اند، زنان روزانه کیلومتر های زیادی
برای یافتن آب میپیمایند و در چنین حالتی مورد حمله و تجاوز قرار میگیرند،
هر چند در شهر ها و قریه ها هم مصون نیستند.
در دنیای به اصطلاح پیشرفته و در جهان به اصطلاح متمدن هم بیشتر زنان مورد
تبعیض و تجاوز قرار میگیرند و شکار جنایات سازمان یافته میشوند. دنیای غرب
هم از دیدگاه کار و مزد و هم از لحاظ قرار دادن زنان به مثابهٔ سوژهٔ
تمایلات و خواهشهای جنسی و هم در زمینهٔ تبعیض های جنسیتی جایگاه برتری
نسبت به دیگر کشور ها ندارد.
جهانگردان غرب که به کشور های امریکای لاتین، جنوبشرق آسیا و کشور های
افریقایی سفر میکنند، عاملان خشونت جنسی و سازماندهنده گان قاچاق زنان به
غرب استند. بیشترین دستگاه های ایدئولوژیک دنیای پیشرفته و مدرن، فیلم ها،
کلیپ های موسیقی، فیلم های پورنوگرافیک، لوحه های تبلیغاتی و دنیایی از
محتواهای دنیای مجازی، فیسبوک، یوتیوب، اینستاگرام، نمودار های فرهنگ
سلیبریتی و غیره دارای محتوا های ضد وجاهت و پریستیژ زنان اند. تقابل و
کانتراست این فرهنگ با فرهنگ دینی و سُنّنتی که ظاهرا" به مسألهٔ حفاظت
زنان میپردازند، ارزشهای واقعی فرهنگ انسانی را که به حیثیت و وقار انسان
متوجه اند، از صحنه بیرون کرده است و زنان را به موضوع لذت های زودگذر و
مصرفی مبدل میکند. هر یک از این دو طرف فرهنگ مسلط که هزاران نمونه و مثال
آن وجود دارد، ادعای بر حق بودن خود را دارد در حالی که خود، عوامل تبعیض و
خشونت در برابر زنان و کرامت انسانی آنان اند.
در گفتمان مربوط به دنیای انسانی، از میان برداشتن همه گونه های خشونت،
تبعیض و نابرابری میان انسانها و همه خطر های بالقوه و بالفعلی که زنده گی،
کرامت انسانی و آیندهٔ انسان را تهدید میکند، ارائه میشود.
برای نهادینه شدن این گفتمان، در سطح خاص افغانستان و در سطح عام جهانی،
برای تحقق ارزشهای فرهنگ انسانی و پایداری آن ارزشها همه روزه باید به کار
پرداخت.
بازهم از رسانهٔ ارزشمند کابل ناتھ سپاسگزارم که جایگاه شایستهٔ این گونه
بحث ها و گفتمان ها بوده است. برای همه همکاران این سایت و به ویژه برای
شخصیت فرهنگی کشور جناب ایشر داس گرامی، تندرستی و نیکبختی فراوان آرزومندم
و امیدوارم که همه سالیان زیادی در این نهاد والا با هم باشیم.
[ در شمارهء آینده به بحث تیوریک تولید، انتخاب و نهادینه شدن فرآورده های
فرهنگی خواهم پرداخت]
|