۲
در بخش پیشتر از تجارب و نتایج موجود تکیه بر بیگانه یاد نمودیم. شایان
یادآوری است که نیاز بازخوانی تجارب در این زمینه که بسیار مهم است،
متأسفانه تا حال با نتایج و بررسی های متفاوت همراه میباشد. اما گمانی بر
جای نتواند بماند که اگر یافته های گوناگون و متفاوت هر کدام طرف بحث و
بررسی قرار بگیرند، گامی به سوی دریافت یگانه از چنان کردها و تجربیات
بازمانده و دیده شده خواهیم داشت.
بر بنیاد این سخن پیشتر گفته شده که مفهوم تکیه به بیگانه با مشخص نمودن
چهره و خواستگاه آن میتواند، پاسخ دقیق به پرسش بالا بدهد، از نظر زمانی،
بنیاد های گونۀ از اتکا را در "دهۀ دیموکراسی" طرف توجه قرار میدهیم.
پس از استعفا سردارمحمد داؤود در سال 1342 خورشیدی، با رویکار آمدن حکومت
دکتور محمد یوسف و چندی بعد نافذ شدن قانون اساسی جدید،(1343 خورشیدی)،
افغانستان بزرگترین تکانه های سیاسی، فرهنگی و روی آوردن بیشترین تعداد و
به ویژه جوانان را به سوی فعالیت های سیاسی گواه است. مشخصات برآمد های
سیاسی دارنده گان کمیت بیشتر در آن سالیان، با وضوح از دلبسته گی ها و روی
آوردن به افکار، اندیشه ها و ادعا های چند کشور دیگر سخن دارند. تعدادی از
فعالان سیاسی دورۀ هفتم شورای ملی، و جوانان بعدی، آن افکار و اندیشه هایی
را پذیرفتند که خاستگاهی از ماسکو داشت و در ایران نمونۀ حزب توده آنرا
پیشتر شکل داده بود. آن اندیشه ها، دارندۀ تاریخ نگری و استراتیژی(رهبرد)
پذیری های سیاسی ماسکو را با خود داشت. خاستگاهی که پذیرنده را به سوی
پذیرش خواستگاه ها سمت داد. تداوم و پیامد زایی هایی را که با خود داشت،
کارکرد هایی را که بار آورد، دقیقاً در راستای چنان ماهیتی بود. کودتای ثور
و تهاجم اتحاد شوروی را بنابر ماهیت چنان علایق میتوان در نظر آورد.
متأسفانه فعالان زنده مانده و جوانان به میانه سالی وپیری رسیدۀ آن تجربه،
حاضر نیستند چنان سیری را ببینند.
در طرف دیگر، شباهت های که میان افغانستان و پیشینۀ چین ترسیم شده بود،
افکار واندیشه هایی تبلیغ شده از سوی چین نیز به عنوان نسخه های طرف توجه
پذیرفته شد. تکیه بر دهقانان، مبارزۀ مسلحانه، راه تصرف شهر ها از طریق
دهات، نمای چهرۀ چنان باورمندی از فعالیت های مبارزاتی یک کشور دیگر بود.
فراموش ما نمی شود که گروه واکنشی علیه دو کمیت بزرگ فعالان سیاسی، باعلم
نمودن اسلام سیاسی، تأثیر پذیرفته از اخوان المسملین مصر و غیره، نمونۀ
تکیه به بیگانه را توضیح میدهد. نتایج بسیار واضح از تکیه بر بیگانه را در
مخالفت با کودتای 26 سرطان، بنیاد نهاد و در نهایت آن، وابسته گی به
پاکستان و رقبای شورویی از میان رفته را آشکار کرد. در رابطه با گونۀ تکیه
آنها بر بیگانه، بعدتر می اید
در اینجا، در پیوند با چنان پذیرفته ها و روی آوردن ها به چند نکته می
پردازم:
1- دسترسی به تجارب و تاریخ مبارزاتی سایر کشورها برای فعالان سیاسی هر
کشوری مفید است. اطلاع ومعرفت از فعالیت های سایر کشورها در بالا رفتن سطم
و سویۀ سیاسی و فرهنگی کمک کننده است. اما پذیرش بی چون چرای ادعا های
بیگانه گان، فرد و یا گروه ها را در چارچوب لزومدید های بیگانه سمت میدهد.
2- ما نمونه های سالم، مثبت و بسیار شکوهمند نشریات و فعالیت های سالهای
1328-1330 را نیز داریم. پیکسوتان آن سالیان، هنگام تحلیل وتجزیۀ اوضاع
غمبارکشور، کسانی نبودند که برداشت ها وطرح های خود را از دیگران کاپی
نموده باشند. نشریات انگار، وطن وندای خلق، محافل فعال آن سالیان در
مناسبات میان هم ، مواردی که با هم اختلاف داشتند، دشمن هم نبودند. نویسنده
گان آنها پیهم نبشته های خود را به نشریات همدیگر به عنوان دوست می
فرستادند. یکی از دلایلش این بود که مبرا از پذیرفته های دیگران بودند و
بالتبع فارغ و آسوده از اینکه در مدار بیگانه در حرکت باشند.
در شمارۀ ماه ثور همین تارنمای گرامی کابل ناتهـ مثالی از نورمحمد تره کی
آورده شد. آن آدم در جریدۀ انگار، با مغز سر خودش می اندیشید و می نوشت. از
مطالباتی گپ می زد که مورد نیاز مردم بود. اما چرخش دیگر و پذیرفتن آنچه که
کرملن می گفت، تکیه بر آن ادعا ها، نور محمد تره کی شوروی ستا، و حرکت
کننده در مدار آن را شکل داد. چنین برداشتی را که از همان انحراف نخستین
وپذیرفتن همه جانبۀ بیگانه ناشی شده است، در مورد فرزندان ونسلی تعمیم دهیم
که پدران شان در سالهای پیش منادی ضدیت با استبداد و طرفدار رعایت حقوق
انسانی بودند، زندان دیدئند، شکنجه شدند ویا اعدام. اما فرزندان آنها چنان
رفتار شکنجه آمیزی را به نمایش نهادند که در تاریخ کشور بی مانند است. در
واقع با پذیرش آن فکر و نظر سیاسی بیگانه، هرکس که مخالف شوروی بود، جایش
زندان و یا اعدامگاه ها شد.
3- در حوزۀ رشد فکری و ذهنی جوانان و در مجموع انسانها، نگریسته می شود که
تکیه دادن ذهن به پذیرش نسخه های یک فرد و یا یک قدرت بیگانه، عقب مانده گی
فکری، ذهنی و کژروی عملی را در قبال دارد. خصلت بسیار مهم انسان، داوری
سالم و بیطرفانه را از او سلب میکند. فردی را وارد کارزار مبارزاتی و
تبلیغی میکند که جامعه اش را نمی شناسد، اما ادای روشنفکری میکند...
ادامه دارد
|