«در ۱۳۲۹ خورشیدی گروهی
از هنرمندان بزرگ هند که در آن نوازندهها و آوازخوانان اشتراک داشتند در
سینمای پامیر کابل برنامه اجرا کردند. استاد سرآهنگ در آن برنامه از
افغانستان نمایندهگی کرد و از سوی ریاست مستقل مطبوعات و شهرداری/شاروالی
کابل، مؤفق به دریافت لقب استادی و مدال طلا گردید.
از آن پس استاد سرآهنگ همه ساله سفر هایی به هند میداشت و در بزرگترین
شهرهای هند کنسرتها و برنامه هایی اجرا کرد. در کنفرانس "آل اندیا
میوزیک" که در کلکته به یادبود استادان بزرگِ وفات یافته برگزار شده بود،
استاد دو مدال طلا -مدال افتخار و مدال هنر-، کپ نقره، تانپوره و تحسین
نامهها دریافت کرد. در موسیقی کلاسیک، اهدای تانپوره به یک آوازخوان برابر
است به اهدای شمشیر به سپهسالار و این یکی از بزرگترین جوایزی است که
استاد سرآهنگ دریافت کرد. استاد دو بار در کنفرانسی با عنوان "صدا رنگ" که
به نام "نعمت خان صدا رنگ" برگزار شده بود اشتراک کرده و یک مدال طلا و یک
تانپوره به دست آورد.
در کنفرانسی دیگر به نام "تان سین" بزرگترین خوانندۀ کلاسیک هند، استاد
سرآهنگ نشان دولتی بنگال را از جانب مقامات رسمی و القاب ماستر، داکتر و
پروفیسور موسیقی را در یک چوکاتی که ۱۲ نشان زمرد داشت، از سوی هیأت با
صلاحیت و اشتراکت کننده گان کنفرانس دریافت کرد. "سنگیت سمیرو" یا کوه بلند
موسیقی لقبی است که استاد سرآهنگ از دانشگاه کلاکندر در چندیگر پنجاب
دریافت کرد. به سال ۱۳۴۹ خورشیدی، استاد سرآهنگ در برنامهای در دانشگاه
اله آباد مؤفق به دریافت بزرگترین مدال و لقب خویش "سنگیت شیرومنی" یا
"سرتاج موسیقی" گردید که این لقب تا هنوز به هیچ آوازخوان دیگر داده نشده
است. این برنامۀ استاد در دو بخش نظری و عملی برگزار شده بود که استاد در
آن به همه پرسش هایی که در مورد تاریخچه و ویژه گیهای موسیقی کلاسیک مطرح
گردید، پاسخ ارایه کرده بود. در کنفرانسی به نام "ساجن میلاپ" یا "هَمایش
دوستان" که در ۱۳۵۷ خورشیدی به نام استاد عاشق علی خان و استاد میا قادر
بخش برگزار شده بود، استاد سرآهنگ به عنوان زندهنگهدارنده و چراغدار سبک
عاشق علی خان، مؤفق به دریافت لقب "بابای موسیقی" گردید. این لقب در یک
سینی نقرهای به دو زبان حکاکی شده و به استاد سرآهنگ اهدا شد. استاد
سرآهنگ در سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۷ میلادی در کنفرانسهای "کل پاکستان میوزیک
کنفرانس" و "جشن بهاران" در لاهور پاکستان مؤفق به دریافت دو مدال طلا
گردید. استاد به سال ۱۳۵۷ خورشیدی برنامهای در بخارای ازبیکستان "ریگستان"
اجرا کرد که آهنگهای او از رادیوهای تاشکند و مسکو نیز پخش گردید. در
پایان این برنامه به استاد یک چپن زری به عنوان "چپن امیر بخارا" اهدا
گردید. استاد سرآهنگ در دوران فعالیتهای هنری خود دو مدال طلا از سوی
رادیو کابل، یک مدال نقره از سوی شهرداری/شاروالی کابل، و جوایز و تحایف
دیگر به شمول سه تانپوره، دو کپ نقره، سیت مکمل ظرف نقرهای، لقب بهترین
کمپوزیتور سال ۱۳۴۸ خورشیدی را نیز دریافت کرد. به نقل از روزنامۀ هیواد،
پنجشنبه ۲۰ جوزای ۱۳۶۱ خورشیدی "افول ستارۀ درخشان موسیقی»
آخرین لقبی را که استاد سرآهنگ از هند و باز هم از دانشگاه اله آباد در
۱۳۶۰ خورشیدی دریافت کرد همانا "شیر موسیقی" بود که استاد در این سفرش موفق
به دریافت دو مدال نیز گردید.
استاد در همه پرسی روزنامۀ انیس سال ۱۳۴۷ خورشیدی لقب هنرمند برگزیدۀ سال
در موسیقی کلاسیک و غزل را نیز دریافت کرد.
برعلاوۀ رسانههای داخلی، رسانههای خارجی و از جمله چند نشریۀ هند، اتحاد
شوروی و پاکستان، بارها در مورد هنر والای استاد سرآهنگ به چاپ دیدگاهها
و پخش برنامهها پرداخته اند.
«استاد در اوایل ۱۳۴۰ خورشیدی با گروهی از هنرمندان به هند رفت و در
شهرهای مختلف کنسرت هایی اجرا کرد که با استقبال زیاد مواجه گشت؛ روزنامۀ
هندوستان تایمز چاپ دهلی در شمارۀ ۱۶ اپریل ۱۹۶۱ در مورد استاد نوشته است:
ستارۀ درخشان هنرمندان افغانستان در برنامۀ دیشب استاد محمد حسین سرآهنگ
بود که راگ کیدار، یک غزل و یک آهنگ پشتو را با مؤفقیت تمام اجرا کرد و طرف
استقبال فراوان قرار گرفت.
به همین گونه وقتی استاد در ۱۳۴۷ خورشیدی به دعوت "هر بلب سنگیت سبها" به
منظور اجرای برنامه به شهرهای مختلف هند سفر کرد، یکی از روزنامههای
معروف انگلیسی مقالهای طولانی در مورد استاد نوشت که در بخشی از آن آمده
است: آن چه را که در ماههای اخیر به عنوان بهترین آهنگهای کلاسیک یاد
میشود، از یک موسیقیدان برون مرزی شنیدیم که از افغانستان آمده است. استاد
محمد حسین سرآهنگ که به دعوت جامعۀ موسیقی "وایل پارتی" تکلیف سفر را
پذیرفته، سه و نیم ساعت پیاپی با آهنگهای فصیح و زیبا مردم را خرسند ساخت.
موسیقی او از همان نوع است که جذابیتِ تکنیک و آزادی را با هم میآمیزد....
او راگها را با قدرت زیاد و حرارت اجرا کرده و آن را با رنگینیهای خالص
موسیقی کلاسیک میآمیزد. از همین سبب به او گوش فرا داده و از غنای رنگارنگ
ترنم او شگفتزده بودیم. بولها را با وضاحت و همگام با کیفیت نغمه
میسرود. موسیقی استاد بسیار شیرین و صدایش بسیار قوی است و میتواند آن را
انعطاف ببخشد. "بلمپت-ویلمپت" او صفا و گسترده و سرگم هایش زنده و روشن
بودند.... به اضافه، هنگامیکه استاد در یکی از سفر هایش دو شب پیاپی در
رادیو جلیندر برنامه اجرا کرد، مطبوعات هند مطالب زیادی در موردش نگاشتند،
از جمله روزنامۀ اندین اکسپرس بمبئی در شمارۀ ۸۳ تاریخ ۲۴ فبروری ۱۹۶۹ تحت
عنوان "استاد سرآهنگ، ستارۀ درخشان افق افغانستان" مینگارد که در این هفته
حلقات هنری هند در مسیر جریانی واقع شدهاند که تأثیر آن تا سالها در
خاطرات مردمی باقی خواهد ماند که به موسیقی کلاسیک هند علاقه دارند.
در یک فستیوال موسیقی که از سوی رادیو سنگیت سملن در دهلی برگزار شده بود
استاد نیز اشتراک داشت. او در دلو ۱۳۵۱ خورشیدی راهی هند شد. در این
فستیوال نیز استاد افتخارات زیادی را به دست آورد که خبر رسمی آن از سوی
ریاست موسیقی برجبوشا و سانسکری به افغانستان فرستاده شد. کا، سی، ای،
براهاسهاتی، مشاور ارشد موسیقی برجبوشا و سانسکری، در نامه ای در مورد
استاد سرآهنگ مینگارد که برای من جای مسرت است تا بیان دارم که استاد محمد
حسین سرآهنگ یکی از موسیقیدانان معروف و پیشتاز است. او این امتیاز را دارد
که موسیقی را از استادان بزرگ موسیقی چون استاد غلام حسین خان و عاشق علی
خان فرا گرفته است. او میتواند که با مهارت هر چه تمامتر نواهای خیال،
تهمری، ترانه، قوالیهای دری و غیره را بسراید.... از وی دعوت به عمل آمد
تا در بخشهای دیگر هند چون اله آباد، اندور، بمبئی، دهلی و پونه کنسرت
هایی بر پا دارد. در همه جا از آهنگهای او استقبال شایان به عمل آمده و
تمام تبصرههای روزنامهها و جراید مملو از کلمات ستایشگرانه در حق وی
میباشد. من پیروزی هر چه بیشتر را در این ساحه برایش خواستارم. به نقل از
روزنامۀ هیواد، پنجشنبه ۲۰ جوزای ۱۳۶۱ خورشیدی، گزارش جانان، نمونه های
ستایش از استاد سرآهنگ در مطبوعات هند؛ نامۀ مشاور فنی براجبوشا در مجلۀ
پشتون ژغ نیز به چاپ رسیده است.»
خانوادۀ استاد:
استاد سرآهنگ از دو بار ازدواج، چهار فرزند دارد. از ازدواج
اولی، استاد الطاف حسین سرآهنگ، فرزند ارشدش و از ازدواج دومی که خانمش
دختر استاد شیدا بود، پسری به نام ذاکر حسین سرآهنگ، و دو دختر دارد.
استاد الطاف حسین سرآهنگ، آوازخوان نام آور کلاسیک و غزل افغانستان، در
واقع شاگرد استاد نیز است. استاد الطاف حسین، مراسم رسمی شاگردی در موسیقی
را نزد استاد امانت علی خان و استاد فتح علی خان به جا آورده و دلیلش هم
این که در موسیقی کلاسیک، خانوادۀ نزدیک و به ویژه پدر، معمولاً گُر شاگرد
را نمیگیرد و گویا "جور استاد به ز مهر پدر" را بیشتر رعایت میکنند. ذاکر
حسین سرآهنگ هم که فرزند نازدانۀ استاد بود، به موسیقی کلاسیک و غزل دسترس
دارد و هم اکنون در مزارشریف به تدریس موسیقی میپردازد.
استاد در فضای خانواده، بسیار صمیمیبود. روزی در زمستان زیر صندلی نشسته و
با پسرش استاد الطاف حسین، استاد شریف غزل و استاد فرید احمدی، قطعه بازی
میکرد. متوجه میشود که پسرش و استاد فرید به همدگر اشاره میکنند و سگرت
میخواهند. چند دقیقه بعد، استاد بلند میشود و میخواهد به بهانهای بیرون
برود. دست در جیب کرده و قوطی سگرت خود را بر سر صندلی گذاشته و از اتاق
بیرون میشود.
استاد، پسرش الطاف حسین را بسیار دوست داشت. وقتی الطاف حسین، چار پنج سال
داشت به تکلیف کلیهها مبتلا شد. داکتر صفر علی از کابل در تداوی او عاجز
آمد. استاد پسرش را به پاکستان برد. در پاکستان داکتر بندوک والی، از
بستهگان خان عبدالغفار خان هم در تداوی او عاجز آمد. استاد، الطاف حسین را
به هند برد و وقتی دید تداویها کارگر نیفتاد به اجمیر شریف و مزار خواجه
نظام الدین اولیا رفت و یک بندش در راگ بهوپالی ساخت:
پار کرو موری نیا/کشتی مرا به ساحل برسان
هند ولی سرکار/ ولی و سرکار هند
هند ولی کی مالک تمهی هو/ولی و مالک هند تو هستی
مجهـ عاجز پر کرم نظر کر/بر منِ عاجز نظری از کرم کن
الطاف حسین بهبود یافت. به کابل برگشتند. سالها به الطاف حسین درس موسیقی
داد و در یکی از مصاحبه هایش با مجلۀ ژوندون گفت که امیدوار است روزی پسرش
جای او را بگیرد. استاد الطاف حسین سرآهنگ در ۲۰۰۳ میلادی در هند لقب سنگیت
کلارتنا Sangeet Kala Ratna و در ۲۰۰۵ میلادی لقب سنگیت سمیرو Sangeet
Sameru یا همانا کوه بلند موسیقی را به دست آوررد.
https://eoi.gov.in/kabul/?pdf۰۳۲۱?۰۰۰
محبت استاد سرآهنگ به الطاف حسین پسرش و تایید هنر او و فروتنی استاد، در
یک پارچۀ مشترک محفلی راگ بهار و راگ باگیشری از خواندن بیت هایی روشن
میشود که استاد پس از شنیدن آواز الطاف حسین میخواند:
ز صد هزار پسر هم چو ماه مصر یکی-چنان شود که چراغ پدر کند روشن
از پدر بهتر بسی فرزند پیدا میشود-در گلستان رو ببین روییده نرگس از پیاز
با این همه در رادیو و تلویزیون کابل توجه چندانی به نشر و ثبت پارچههای
استاد الطاف حسین نمیشد. روزی یکی از شاگردان استاد غلام حسین خان "پدر
بزرگ استاد الطاف حسین" که در دهۀ ۱۳۶۰ خورشیدی مدیر عمومی هنر و ادبیات
تلویزیون شده بود، بدون آن که متوجه باشد استاد الطاف حسین در دفتر اوست؛
به یکی از همکارانش گفت:
- بسیار وختش نتین. پنجاه سال پدرش سر ما سلطنت کد، حاله پنجاه سال دگه از
خودش خلاص نخات شدیم.
وقتی متوجه میشود که استاد الطاف حسین آن جا است، کوشش میکند تا سخنش را
ترمیم کند، اما دیر شده بود.
استاد سرآهنگ به نواسه هایش نیز محبت بسیار داشت. روزی به شوخی در مورد
محبتش به نواسه گفته بود:
- اولاد از محبت زیاد دشمن جانِ آدم اس. نواسه، دشمنِ دشمن میشه؛ دشمنِ
دشمن، دوست میشه. از همی خاطر نواسه هم شیرین اس.
استاد با همه بستهگانش محبت داشت. شریف غزل، خواهرزادهاش، را بسیار گرامی
میداشت. موسیقی را به او آموختاند و در یکی از برنامههای درسی خود در
رادیو او را به آوازخوانی برد و گفت که شریف غزل شاگردش است و در آن برنامه
آواز میخواند. پس از آوازخوانی شریف غزل، استاد در موردش گفت:
- هر کس موسیقی ره خوش داره؛ خوشبخت کسی اس که موسیقی او ره خوش داشته باشه
و شریف را موسیقی میخواهه.
استاد سرآهنگ، خواهرزادهاش، شریف غزل را نیز همچو اولادش پرورید. به گفتۀ
نزدیکترین دوستانش، او را بر سر سینۀ خود بزرگ کرد و شریف غزل نیز تا آخرین
دم حیات، خدمت استاد و مامای خود را به جا آورد.
شریف غزل میگوید که حتا وقتی با استاد به بازار میرفت تا سودای خانه را
بخرند، استاد در راه رفت و برگشت به او پلتههای سرگمها را یاد میداد و
ازو میخواست که آنها را تکرار کند. در خانه به او درس موسیقی میداد و
حتا در بیمارستان، آن گاه که آخرین روز هایش را سپری میکرد، راگ "میگ
رنجنی" را که تا هنوز شریف غزل هم نسروده، به او آموختاند.
ادامه دارد |