همدلان کابل ناتهـ

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در حاشیهء

                 „بازگشت از شوروی“

 

                                             نصیر مهرين

 

باز گشت از شوروی

نویسنده :                         اندره ژید

محل انتشار:                     پاریس

نوبت چاپ:                      دوصد و سی یکم

مترجم فارسی:                  جلال ال احمــــد

چاپ پنجم پایز 1261 خورشیدی

تهران، ایران

 

 

اندره ژید (1871-1951 ع) از نویسنده گان نامدار در سطح جهان است. در سالهای که او به عنوان نویسنده، در دهه پایان سده نزدهم و نیمی از سده بیستم زیست، از پرهیجان ترین و پرتلاطم ترین دوران زنده گی جامعه بشری حساب تواند شد. در آن زمانه امواج پرتکان سیاسی نمی گذاشت که نویسنده گان اندیشه ورز در ساحل آرامش عمر بگذرانند. مکتب ها و اسلوب های متنوع ادبی، با پشتوانه ها و مایه های از اندیشه کی و کارکرد های قلمزنان پیشین، گستره ادبی و دید نویسنده گان را با افق های فراختر آشنا میساخت. جهانیان آثار جنگ تباهی آور بین المللی  را با انده آوری های فراوانی که بر جای نهاده بود لمس میکردند. بیکاری، فقر و بیماری بیداد میکرد. ناتوانی های نظام های حاکم به ویژه با بنیاد های سرمایه دارانه مشهود بود. اندیشه ها و افکار کارل مارکس، اثر جادویی یافته، در هیأت و سیمای مارکسیسم، و با تنوع تفسیرها و تعبیرهای متفاوت که همواره از صاحبنظران در رابطه با مسایل و نیازهای بعدی به عمل میآید، رونق چشمگیر یافته بود. جنیش های کارگری و سوسیالیستی به عنوان تحرکات نیرومند اجتماعی و سیاسی، در کار زار سمت دهی جوامع اورپایی دخالت داشتند.

چنان اوضاع و احوال در چکیده های قلمی و گرایشات فکری و عملی بزرگترین نویسنده گان بازتاب میافت. برخی از آن نویسنده گان در موضع جانبداری ازین جنبش ها قرار میگرفتند. الزام اتخاذ موضع در کنار تهیدستان ستمدیده و در معرض استثمار، مخالفت با جنگ ها، به شهرت افزایی و درجه مقبولیت آنها اثر میگذاشت.

در آنسوی، در روسیه که انقلاب شده بود، و شعار های پرکششی داشت، و بر علاوه در معرض کوشش های نابودگرایانه و شکست آور مخالفین و جهانی به سرمی برد، در میان اندیشمندان و نویسنده گان چهره مجذوب و مظلوم و امیدواری دهنده یافته بود. به گفته جلال ال احمد « روشنفکران اروپا همه چشم به سوی مسکو داشتند و همیشه اطاق خاطره انقلاب اکتبر را در اجاق دل خویش روشن نگه میداشت.»(1)

سبک نگارش هنرمندانه، ابتکاری، دلپذیر و دلکش و وسعت دایره اطلاع از تاریخ و ادب و سیاست، که به مطرح شدن نویسنده گان طراز اول منتج میشد، مسلم است که در موضعگیری های برله و یا علیه شوروی نیز مهم بود. اندره ژید، نویسنده فرانسه، ابعادی از ویژه گی های نویسنده گان نامدار و پذیرفته ها و گرایشات آن زمانه را داشت. اما آنچه به او ویژه گی و خصلت متبارزتر بخشیده بود، ریزبینی و شم دقیق، ژرفنگری، کاریستی از اندوخته ها و معیار های فرهنگی و فکریی بود که به منظور تشخیص حقیقت و واقیعت های جاری بکار می بست. اندره ژید سال ها پیش از آنکه به اتحاد شوروی سفر کند (1936) سفری به کشور های کنگو و چاد از مستعمرات آنوقتهء فرانسه داشت. از روی یاد داشت های سفر، «صحنه سازی ها، خونریزی ها، و حقکشی های کمپنی های بزرگ فرانسوی را در آن ناحیه از افریقا» همراه با محکومیت بیعدالتی و طلب حق و عدالت برای مردمان مستعمرات نگاشت. در مقایسه با سفر وی به اتحاد شوروی، سفر او به کنگو و چاد دارنده اطلاعات پیشین و مدارک لازم بود. اما با آن سفر و دیدار وضع از نزدیک اطیمنان بیشتری حاصل نموده بود. زیرا او نظام فرانسه استعماری و غارتگر را از درون میشاخت. از روابط نهاد های اداری و نظامی و کارکرد های اقتصادی کمپنی های فرانسوی در آنجا مطلع بود. ولی سفر او به شوروی این خصوصیت را داشت که با علاقمندی نظام حاکم بدانجا پس از انقلاب سفر کرد. با این تصور بدآنجا قدم مانده بود که پاره یی از آرزو های مردم شوروی برآورده شده و جامعه در راستای تحقق بقیه آرزو ها سمت مییابد. این انتظار را نیز همراه داشت که جهانیان شوروی را سرمشق رستن از بیعدالتی ها خواهند دانست. جان سخن برای دریافت افکار و محتوی سفر او پس از بازگشت اش از شوروی در نتایج متفاوت و دریافت آگاهی متناقض با تصورات پیشین است. بعباره دیگر ژید تصورات و خوشبینی ها، معیار و محک های از سنجش داشت که با رفتن به شوروی و دیدار واقعیت ها وناپسندیده گی ها از نزدیک؛ قلم اعتراض بدانها را به روی کاغذ آورد. اندره ژید به این هم بسنده نکرده، تصورات پیشین و پذیرفته ها خویش را در بته سنجش و نقد گذاشت. به منظور معرفت بیشتر با او در زمینه یاد شده و آگاهی از کتاب "بازگشت از شوروی" نخست به آن صورت که پیش از مسافرت به شوروی و دفاع یکدنده یی که از کشور داشت می پردازیم.

ژید نوشت «اتحاد جماهیر شوروی در نظرما سرزمینی بود که مدینه فاضله قدما و در آن کم کم داشت صورت واقعی بخود میگرفت. تحقق یافتن مسایل عظیم در آنجا قلوب ما را آکنده از نیاز میساخت. به نظر میرسید که سخت ترین و دشوارترین مسایل در آنجا حل شده است و ما شادمانه درین ماجرا بسر میبردیم که بنام تمام ملل رنجدیده و دردمند با اتحاد شوروی دیگر هنگامی که میخواهد سرزنش ها، نکوهش ها و شیوه های موهن و آزاز دهنده برخی از منتقدین چشم بسته و وفادار به پذیرش بی چون چرا را که به او تاخته بودند، جواب بگوید؛ مینویسد: „... در موقعی که من هنوز اعتقاد داشتم (آری، من هم این ساده گی را داشتم) که متوان در روسیه شوروی جدا از فرهنگ حرف زده با کمال صمیمیت در باره آن بحث کرد. این سخنرانی ها مربوط به زمانی بوده است که من هنوز نمیدانستم که مسایل مربوط به اجتماع شوروی چقدر عقبمانده و چقدر رنج آور است“. (2)

به این ترتیب نویسنده بزرگی از تعویض برداشت های خویش با صراحت و وضاحت و صادقانه گپ میزند و می نویسد که نه تنها آنچه سالها در نظرش صورت واقع از مدینه فاضله را داشت، درست نبوده است بل (چنانکه بعدتر می بینیم) مبنای لغزش های پر مخاطره نیز میوانند شد.

دیداری که ژید از نزدیک پس از رفتن به شوروی با واقعیت ها دارد، جالب و نشاندهنده توفیق انسانی است که میکوشد در دیدار های خویش با اوضاع و احوال صادق باشد. از همین روست که سفر او به شوروی سفر و گذر و عبور معمولی و ساده نیست. او در در دام مهماننوازی ها و نشاندادن جایهای مورد نظر به مهمانان نمی افتد و آنگونه که بسیار معمول است که با غرض تبلیغ یکطرفه مهمانان را طبق میل در جا های چون جاده یکطرفه عبور دهند، غافل نمیشود. او از کوچکترین امکان و زمینه برای دسترسی به هر چیزی که از نظر پنهانش کنند، بهره می گیرد  درین باره خودش چنین می نویسد: «وقتی در کنگو بسر میبردم، وبرای جست و جوی حقایق امور از اتومبیل حکام و فرمانداران جدا میشدم، و با همه ـ هرکسی که در دسترس بود ـ باب مراوده را باز میکردم، کسانی که در آن هنگام مرا درین طرز جست و جوی حقیقت تایید میکردند آیا ازینکه وقتی به شوروی رفته ام، نیز چنین دلهره یی را داشته ام سرزنش خواهند کرد؟. و آیا ازینکه نگذاشته ام در طول این سفر چشمایم از ظواهر امور خیره  شود، مرا به باد ملامت خواهند گرفت.(4)

طرز جست و جوی و نیات بکار برده که ژید برای کشف حقایق در شوروی با استفاده از عنییت های تازه یافته اش بکار برد و با ایجاد شک و ابراز اعتراض و انتقاد انجامید، با معیار های کی نویسنده وارسته و حقیقت جوی معرفی میشود. ژید پس از دریافت اطلاعات جدید، در حالیکه با برداشت ها، تصورات و خوشبینی های پیشین خود فاصله گرفت؛ از اطلاعات، برداشت ها و نیات اعتراض آمیز خود نوشت: «زنده گی کامل روسها را با تمام فقدانهای آن، اشتباهات آن متاسفانه با تمام رنجها و دردهای آن؛ واین ها را به موازات پیروزی ها و مؤفقیت های که به عده یی از مردم اجازه خوشبختی بیشتر میدادند و به عده یی دیگرنوید خوشبختی را، این ها همه را به موازات هم . ویا روشنی بیشتری احساس میکردم... روشنی ها و درخشنده گی های شوروی، مرا به آن سرزمین دلبسته ساخته است ـ به همان اندازه تیره گی ها و ظلمات آن، البته با احساس دردمندانه و غم آوری ـ مرا به آن دیار و به این ملت های وحدت یافته، به این اقلیم جدیدی که آز آینده در آن نشان میتوان یافت، و در عین حال نومیدی های فراوان را میتوان دید که سر از تخم بیروان آورده اند. حتی اینها مرا به اتحاد اتحاد شوروی علاقمند ساخته است.    و افسوس که این ها همه را باید ترک میگفتم و باز می گشتم.

وتازه ازین پس بود که غمی ناشناخته دلم را میفشرد، و مرا درین تردید نهاده بود که در برگشت به پاریس، چه باید بگویم؟ چگونه به سوالاتی که از پیش میدانستم چیست، و احساس شان میکنم، جواب بدهم؟. شاید انتظار دارند که یکجا درباره تمام قضایا قضاوتی کنم و درست نظر خود را بدهم. چطور میتوانم توضیح بدهم که در اتحاد جماهیر شوروی من گاهی چنان گرم ـ از نظر اخلاقی ـ میشدم و گاهی چنان یخ میکردم. آیا بروم و یا از عشق و علاقه خویش به شوروی دم بزنم؟ و اعتراض ها و ایراد ها را پنهان کنم؟ و تایید کنان از آنچه در شوروی دیده ام دروغ بگویم؟ نه ـ کاملا احساس میکنم که با چنین رفتاری در عین حال که به شوروی خدمتی نکرده ام ـ نسبت به هدفی نیز که در شوروی در انظار ما از دم میزده است، خیانت کرده ام. اشتباه بزرگی است اگر کسی بخواهد هریک ازین دو را به صورتی عمیق به دیگری وابسته بداند. چون درینصورت ممکن است مسوؤل آنچه را که در شوروی میگذرد. و ما از همانهاست که شکایت در آمده ایم ـ همان هدف اصلی دانست...» (5)

***

با این وسوسه ها و طرح سوال و تهیه جواب برای خویش بود که ژید تسلیم حقیقت جویی گردید و برداشت های تازه خویش را به نام „ بازگشت از شوروی “ انتشار داد.

درينجا نمونه های را می آوریم که ژید طی انتشار کتابش و یا هنگام پاسخ به معترضین کتاب نوشته است. با آنکه نقل سخنان او تا حدودی طولانی خواهد بود اما به منظور آشنایی با نظریاتش آوردن آنها سودمند تلقی میشود.

ژید میگوید، دولتیان میخواستند به او جا های را نشان بدهند که از پیش آماده شده بود اما او میخواست جاهایی را هم ببیند که چین آماده گی تهیه دیده نشده بود.(6)

وی در خلال این دیدار ها مردمانی را می بیند که جلو مغازه ها چندین ساعت صف کشیده اند. میخواهد بداند که آن مردم چه میکنند؟ و برای مشاهده عینی آرزو دارد خود را در میان انبوه آن انسانها ببیند. از یکی ازین دیدار های خویش چنین تصویری دارد: «همه دنبال هم صف بسته اند. صفی که تا خیابان بعدی ادامه دارد. نزدیک به دویست (دوصد) سیصد نفر هستند که همه آرام و صبور و در حال انتظار. هنوز خیلی زود است و در های مغازه هنوز باز نشده. سه ربع ساعت بعد. از همان جا برمیگشتم، همان جمعیت باز در همان جا صف کشیده بود. تعجب کردم و پرسیدم فایده این زود آمدن و به ا نتظار ایستادن چیست؟ و ازین کار چه استفاده یی می برند؟

ـ چطور چه استفاده یی میبرند؟ فقط به اولی ها چیزی خواهد رسید به آنها که زودتر آمده اند. و بعد اضافه کردند ه «در روزنامه ها اعلام شده که ... نمیدانم چه چیز تازه رسیده است(گمان میکنم در آن روزها به خاطر پشتی بود.) و شاید چهار صد یا پانصد عدد از آن چیز بیشتر نیست، در صورتیکه هشتصد و حتی هزار و پانصد نفر طالب دارد. و مسلمأ هنوز غروب نشده دیگر چیزی از آن باقی نخواهد ماند. احتیاجات بقدری زیاد است که مراجعه کننده گان بقدری فراوان که مدتها دراز تقاضا نسبت به عرضه برتری داشته است و برتری هام خواهد داشت. و مؤفق نشده اند که احتیاجات را به اندازه تکافو برسانند. چند ساعت بعد من هم توانستم خودم را داخل مغازه کنم.» (7)

این مشاهده اندره ژید، بیان واقعیتی بوده است با عمر همیشگی. نه تنها تا آخر عمر شوروی و اضمحلال آن بلکه تداوم آن حال و روزگار مردم شوروی را تا زمانه موجود همرایی کرده است. صف های طولانی برای دریافت نان و گوشت و بسیاری از مواد خوراکهی پیشینه یی در پس مانی های عرضه نسبت به تقاضا و از دست رفتن وقت بیسشتر نیازمندان دارد. از همین روست که میگویند در شوروی، اگر انسان هفتاد سال عمر کرده باشد، سی سال را در انتظار دریافت مواد خوراکی سپری کرده است!.

ژید ازینکه چین مشکلی طرف توجه نموده است ابراز نارضایتی میکند. درباره مورد دیگری که طی سالهای متمادی به منظور تشویشق کارگران شوروی به کاراضافی و یا نام استاخانویچ مبتکر آن شهرت یافت می نویسد:

«در یکی از کازخانه ها ... یک کارگر استاخانویست را به من معرفی کردند که تصویر بسیار بزرگ او را دیده بودم که روی دیواری کوبیده شده بود. و توضیح دادند که او مؤفق شده است در پنج ساعت کار هشت ساعت را بکند. (یا ـ چون درست یادم نمانده است ـ کار پنج روز را در عرض هشت ساعت.) من دل به دریا زدم و پرسیدم آیا در حقیقت نباید گفت که کار پنج ساعت را معمولأ در عرض هشت روز انجام میدهند؟ البته سوال من بسیار بد تلقی شد. ترجیح دادند به جوابی ندهند.» (8)

یکی از اعتراض های جالب ژید برسیاست های دستوری کار هنرمندان است. درین باره می نویسد:

«در اتحاد شوروی یک اثر هنری هزاری هم که زیبا و عالی باشد، اگر طبق دستور نباشد، ملعون و مطرود خواهد بود.... زیبایی در شوروی درست به عنوان یک ارزش بورژوایی مورد توجه قرار میگيرد. و یک هنرمند هزاری هم که نابغه باشد، اگر طبق مقررات کار نکند، نظر همه از او پر میگردد و مطرود میشود آنچه که در شوروی از هنرمند و نویسنده میخواهند این است که همزنگ جماعت باشد. طبق دستور کار کند. و اگر درین مورد ایرادی نبود، از سر هممه مشکلات دیگر به آسانی میـــــتوان گذشت.» (9)

در ادامه همین سخنان از زبان دوست هم صحبتش بنام ... ایکس.  میگوید که «... آثار داستایوسکی دیگر هیچ خواننده یی ندارد. در صورتی که نمیتوان گفت نسل جوان روسیه از او روی برتافته است. و نمی توان گفت که کسی عمدأ در صدد این بوده است که توجه جوانان را از او برگرداند. قضیه فقط ازاینقرار است که افکار همه را به قدر ی خوب ساخته اند که به چیز دیگری به غیر آنچه دستور داده شده است، توجهی نمی کنند.» (10)

مثال دیگری از صحبت های همان ... ایکس... دارد که نقاش، هنرمند، تحصیل کرده و آدم فهمیده یی بوده است. ... ایکس ... در میان صحبت های طولانی با ژید ازین عقیده جانبداری کرده است که :

«آنچه امروز به درد ما میخورد، آثاری است که همه مردم قادر به فهم آن باشد و خیلی هم زود بتوانند معنایش را درک کنند.» (یعنی هنر عامیانه باشد) وی ادامه میدهد که « به این مسأله توجه کنید که هنرمند در مملکت ما قبل از..

(قسمت دوم)

 

دروازهً کابل