میر حسین مهدوی

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ

Deutsch

دروازهً کابل
 

 

 

 

 

بازهم يک تنفس

 

مير حسين مهدوی

 

گاهی سپید، گاه سیاه ، گاه ... سرنوشت

این سوی خط جهنم و آن سو ترک بهشت

 

مردی تمام کودکی خویش را گریست

وقتی که دید مختصر و کهنه است وزشت

 

دیگر تمام می شوم اینجا ، دو روز بعد

درازدحام مسجد و بتخانه و کنشت

 

یک جلد – چون کتاب مقدس – برای خویش

ازچشم های روشن تو می توان نوشت

 

امشب  کمی عجیب ترم، روشن وسپید

شاید دوباره تازه شود رونق بهشت

 

دروازهً کابل