کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

مهتاب ساحل

    

 
کابل

 

 

بستر خارزار من کابل، قلب پر انفجار من کابل
گریه و میز کار من کابل، جای خالی یار من کابل

تو خرابات و سازها رفته، از برت سرونازها رفته
مثل آغوش سرد من خسته، شهر بی‌شهریار من کابل

فصل کوچ است و لانه‌ها خالی، باغ‌ها از ترانه‌ها خالی
خفقان است و جاده‌ها خالی، وطن بی‌بهار من کابل

سینه ات را عرب تراشیده، صورتت را اسید پاشیده
شوکت شانه‌هات پابرجاست، دختر همتبار من کابل

مثل آیینه‌ای به دیوارت میخکوبم نموده‌ می‌لرزی
گریه داری که سخت ویرانم! زن همروزگار من کابل
.....
کوه‌های صبور و سنگینت، می‌برند آهوان چشمم را
بر سر شانه‌های مغروری، دلبر با وقار من کابل


مهتاب ساحل

Bild könnte enthalten: Himmel, Vogel, Pflanze, Baum, im Freien und Natur

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۵۴      سال  پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم           دلو/حوت   ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی   شانزدهم فبوری  ۲۰۲۰