کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

ویس سرور

    

 
آیا حقوق هندوان و سیکهـ های افغانستان با حقوق مسلمانان افغانستان مساویست؟

 

 


برای روشنی موضوع گوشه ی از داستان دوران کودکی یک هموطن را مینویسم.

کودکی در کابل شامل یک مکتب ابتدایه میشود. مکتب را دوست دارد. لباس پاک به تن، لایق، با زبان صاف فارسی و یا پشتو با کودکان سخن میزند، معلمان را احترام میگذارد.
ساعت اول درسی مضمون فارسی است، بخیر سپری میشود ولی در ساعت دوم مضمون دینی شروع میشود.
معلم قرآن کریم به مجرد اینکه داخل صنف میشود، نگاهی به کودک که اسمش کمار است می اندازد و به او میگوید:
"در ساعت قران کریم بیرون دروازه صنف ایستاده شو، یا در حویلی مکتب برو"
کمار کتاب های خود را بر میدارد و با حالت پژمرده در حالیکه همصنفان به او نگاه عجیب میکنند صنف را ترک میگوید، او در کنار دیوار روی حویلی مکتب خاموشانه نشسته به آسمان نگاه میکند.
بعد از مدتی نزدیک کانتین مکتب میرود تا یک روپیه پول خود را چیزی بخرد، ولی صاحب کانتین از کودک هندو مذهب دستلاف اول ( اولین مشتری) را نمیگیرد چون دخل او بی برکت میشود !
کودک چی فکر میکند؟
کودکان دگر راجع به او چی فکر میکنند؟
آیا او بخاطر باور دینی اش، مورد کنایه و تمسخر همصنفی ها خود قرار میگیرد؟
آیا کمار میتواند باور دین خود با افتخار یاد کند؟
آیا پدر کمار از حقوق او دفاع کرده میتواند؟
آیا مکتب از او دفاع میکند؟

کمار در گوشه ی مکتب کودک دیگری را که دستمال نارنجی رنگ در وسط غنچه ی مو هایش پیچیده شده میبیند. او هم در کناری ایستاده به بوت های خاک آلوده خود نگاه میکند. هر دو کودک در دنیای خود، در خیالات کودکی خود، دور از همصنفی های خود به هم نگاهی میکنند ولی باید در انتظار ختم ساعت درس دینی و یا شاید پیشبین تمسخر همصنفی ها باشند.
این مکتب مسلمانان است.
حتی برای کمار و امثالش صنف دگر، مصروفیت دگر وجود ندارد. آنها بیگانه و متفاوت از دیگران پنداشته میشوند و آنرا را احساس میکنند!
ساعت درسی تمام میشود، معلم یکی از شاگردان را از صنف میفرستدد تا بچه ی هندو را صدا کند!

بلی بچه هندو را که اجدادش متولد همان دیار است، انتخار نمیکند، خود را افغان خطاب میکند، برای وطن خدمت میکند و صادقانه مردم را دوست دارد!

این است مثال کوچکی از سر نوشت یک هموطن هندو باور ما در افغانستان!

دور از حقیقت نیست که هزاران بار تحقیر لفظی، هویتی، قانونی، مذهبی بر برادران هندو و سیک روا داشته شده که داستانهای بی پایانی دارد، خصوصا" در حکومت طالبی.

حال گذری به تاریخ:
در افغانستان باستان، قبل از ورد دین اسلام که به زور شمشیر وارد کشور شد ، دین بت پرستی، دین آتش پرستی، دین بودایی ادیان اصلی مردم خراسان (ساحه افغانستان کنونی) بود.
آثار بدست آمده از کابل و ولایات همجوار، تمدن های بزرگی را در افغانستان کنونی و اطراف آن به یاد دارد.
پس هندو باوران کشور قرنهاست همخون من و تو اند.
نسلهای گذشته ما، همه باور های غیر اسلامی داشتند. در دفاع از همین سرزمین ها نسل به نسل جنگیده اند، زندگی کرده ان و تاریخ آفریده اند.
پس چرا هندوان و سیک باوران افعان را، بعضی از گروه های نادان و بیسواد، و از تاریخ بیخبر، بیگانه می پندارند و آنها را حقدار این سرزمین نمیدانند؟

در افغانستان هموطنان هندو باور و سیک ما، باید حقوق مساوی و برابر با هر هموطن مسلمان داشته باشند.


اکر کودک مسلمان حق رفتن به مسجد دارد ، کودک هندو و کودک سیک باور حق رفتن به عبادتگاه خود را داردند.
قانون حقوق بشر حکم میکند که هیچ کس حق ندار باور مذهبی، نژاد، رنگ، فرد دیگری را سبب اذیت و آزار او سازد و حقوق انسانی را از او گیرد.
در کشور های پیشرفته جهان، مذاهب مختلف، باور های گوناگون، رسم و راوج های گوناگون پهلوی هم قرار دارند . هرکه راه خود را بدون کنایه گفتن، تبعیض و آزار به شخص، تعقیب مینماید.
پس خوب است گفت:

شرم باد به دولتی که حقوق انسانی، یک انسان را بخاطر نژاد، دینش پامال میکند( مثال، جرمنی اتلر، ظلم میانمار بر مردم روهنگه)

شرم به فرهنگی که صدای هموطنان هندوان ما را بخاطر باور مذهبی شان خفه سازد و حتی در پارلمان ها، وزرات ها، اردوی ملی، دروازه های کار را در سطح رهبری بروی شان بسته نمایند.

نفرین باد به فرهنگ پوسیده ی که اجازه ندهد هندو باوران و سیک باوران در کشور اجدادی خود حق اجرای مراسم مذهبی اجدادی، مراسم آتشسپاری مرده های خود را آزادانه نداشته باشند . آنهم از حراس مسلمانان افراطی طالب وهابی که تا هنوز از راه تمدن و انسانیت خیلی فاصله دارند.

برای من کودک هندوان وطن و کودک سیک باور وطن عین مقام و حقوق را دارد که یک کودک مسلمان آن سرزمین دارد.

وقت آن است که برای نسل امروز و قانون اساسی کشور : دین و مذهب (احمد، کمار، سنگهـ ) مطرح نه، بلکه دانش، انسانیت، شهروندی و انسان اندیشی آنها مطرح باشد.

افغانستان ملکیت همه اقوام( هر باور ) آن سرزمین است؛ مساویانه و برابر، نه کم و نه زیاد

من به حقوق شهروندی هموطنان هندوان، و سیکهـ خود آنچنان احترام دارم که به حقوق خانواده مسلمان باور خود این احترام و غزت را قایلم

به امید یک آینده برابری، عدالت و دور از تعصب

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۴۶     سال  پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم           میزان/عقرب    ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی      شانزدهم اکتوبر  ۲۰۱۹