کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

   

میر حسین مهدوی

    

 
همه ی روزگار ما روز مادر است

 

 

یادمان نرود- و چقدر این جمله ی ساده یادمان رفته است/یادمان می رود- که ما را مادر به این جهان آورده است. پیش از اینکه به دنیا بیاییم ماهها همخانه ی جسم مادر بوده ایم -در جسم مادر زندگی می کردیم و غذای ما نیز از تن او تهیه می شد-. مادر ما را به این جهان آورد و بعد از ترانه و تبسم به ما زبان یاد داد. زبان – به گفته ی هایدگر- جهان ماست، ما در جهان زبان زندگی می کنیم. مادر ما را دوبار به دنیا می آورد، اول به این جهان و پس از اندکی در جهان زبانش. ما همه ی عمر خود را در زبان مادر – در جان مادر- زندگی می کنیم. همه چیز ما آدم ها – به قول ژاک لاکان- زبانی است، هیچ چیزی بیرون زبان وجود ندارد. ما در زبان زندگی می کنیم، در زبان مادری، و چنین است که مادر سرنوشت ساز ترین موجود جهان است. بوی مادر، دل انگیز ترین بوی جهان است، اصلا خداوند مهربان همه ی بوی های خوب هستی را از جنس بوی تن و دامن مادر آفریده است. خوی مادر – رابطه ی مادر با فرزندش- شکوهمندترین خوی جهان است. اصلا خداوندی خدا با ما آمیزادگان مادرانه برخورد می کند، رابطه ای که همه چیزش بر اساس قانون مهر و محبت بنا شده است. روی مادر زیبا ترین روی جهان است. کودکی ما با دیدن روی مادر آغاز می شود، نخستین بار چشمان ما به روی ماه مادر می گشاید. مادر چون خلیفه ی مهربان خداوند به آدم خوب دیدن را می آموزد. ما در نخستین نگاه به این جهان مادر را می بینیم و بعد همه چیز این جهان را از چشم او و هماهنگ با موسیقی شیوای چشمان او.


مادر از یکسو نقش خدایی دارد، همانند خدا دست به کار آفرینش می شود، انسانی را از هیچ – از آب بد بوی و کثیف-، به لطف خداوندگار مهربان می آفریند. از سوی دیگر نقش پیامبرانه دارد، انسان را گفتن می آموزد، راه رفتن، کار کردن و زیستن. گویا نقش پیامرانه ی مادر درست پس از ادای نقش آفرینشگرانه و خدایی اش آغاز می شود و اما چنین می نماید که نقش خدایی مادر هیچوقت به پایان نمی رسد و همه ی تلاش های پیامبرگونه اش به نوعی آفرینش است. مادر نخست انسان را می آفریند و بعد انسانیت را، تلاش های پیامبرانه ی مادر تقلای همیشگی او برای آفرینش انسانیت است.
مادر خدایی است که در همین نزدیکی – در خانه ی ما- زندگی می کند و ما او را با همه ی نامهایش می شناسیم، با همه ی اوصاف نیک و شکوهمندانه اش، با همه ی جلوه های جلال و جمالش، با همه ی پیروزی ها و شکست هایش، با همه ی درد و اندوهش، با همه ی توان و ناتوانی اش. مادر پیامبر مهربانی است که ما را نه به کمک آیه های عذاب، بلکه با نشانه های مهرو بخشش به سمت رستگاری رهنمون می شود.


ما آمیزادگان پیش از این که به دنیا بیاییم در جسم مادر خود زندگی می کردیم، در مادر خود، کمی که بزرگتر شدیم،مادر مقیم خانه ی جان ما می شود، مادر در جسم و جان ما زندگی می کند و برای همیشه در آن ساکن می شود. گویا مادر ما را می آفریند تا خانه ی امنی برای زیستن خویش فراهم کرده باشد، آنچنان که خودش خانه ی امنی برای زیستن ماست.
چگونه می شود مادر را در یک روز خلاصه کرد؟ چگونه می شود همه ی این خوبی ها را ، همه ی این زیبایی ها را ، همه ی این مهربانی ها را در یک روز تجلیل کرد؟ همه ی روزگار ما روز مادر است و همه ی زندگی ما باید تجلیل مقام مادر باشد. ما با هر کار خوبی، با هر لبخندی، با هر مهری که می ورزیم و با هر قدم نیکی که بر می داریم به مادر مهربان خود نزدیکتر می شویم و مقام شاهانه ی او را تجلیل می کنیم. ما با هر کار بدی، با هر خشمی، با هر ظلمی که در حق دیگران روا می داریم، یک قدم از مادر مهربان خود دور تر می شویم، یک قدم او را در میان غم هایش تنها می گذاریم. همه ی روگار ما روز مادر است. مادر نقطه ی مرکزی خلقت و مرکز دایره ی وجود ماست، ما هر کدام مادر خود را زندگی می کنیم.
امروز روز مادر است، روزی که قرار است او را به خاطر بیاوریم.اما ما چگونه توانستیم مادر را فراموش کنیم که امروز قرار است بیادش بیاوریم؟ شاید شروع همه ی بدی ها همین فراموشکاری باشد، فراموش کردن مادر.


مباد ما را که چنین زیانکار باشیم. روز مادر – که هرروز و هر لحظه ی زندگی ماست- همیشه و در همه جا مبارک.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۳۵      سال  پـــــــــــــــــــــــــــــــانزدهم             ثور    ۱۳۹۸       هجری  خورشیدی     اول مَی  ۲۰۱۹