سخنگوی وزارت دفاع طی یک نشست
خبری مشترک با سخنگوی آیساف در کابل اعلام کرد: "شورشیان وابسته به
گروه طالبان والقاعده در نقاط مختلف کشور در حال فرو پاشی هستند. " بی
تردید شنیدن چنین خبری برای فرد فرد مردم افغانستان مژده ونوید مسرت
بخشی است.
ولی با در نظر داشت اینکه
هم اکنون در چندین منطقه کشور در گیری های شدیدی میان طالبان و نیروهای
ناتو و اردوی ملی در جریان است و هم در گذشته ادعا هایی از همین قماش
به گوش رسیده است، اما پیش از اینکه صدق یا کذب آن به اثبات برسد،
تروریست ها توانسته اند با یک عملیات انتحاری خونین و یا انفجار
وحشتناک واکنش نشان دهند و صد خانواده را داغدار سازند، تا حضورسهمگین
و نا میمون خودرا بنمایانند وادعای دولت و متحدان خارجیاش را تکذیب
نمایند. این بار نیر پس از چند ساعتی که از ادعای سخنگوی دولت و آیساف
می گذشت یک عملیات انتحاری در هوتل سرینا کابل در همسایگی قصر ریاست
جمهوری تعداد دیگری از هموطنان بیگناه مارا به کام مرگ فرستاد، که
تعداد دقیق تلفات آن طبق معمول اعلام نشده است.
ولی سخنگوی
طالبان جریان حادثه ونیز اسم کسی را که در این عملیات خودرا به کشتن
داده است (فاروق ) اعلام نموده است. آیا ادعایی که ممکن است برای چند
لحظه تعدادی را روحیه بدهد، عده ای را خوشحال سازد، ولی در عوض تعدادی
از هموطنان ما را به خاک وخون بکشد و خانواده هایی را بی سرنوشت و
داغدار، بر سفره اندوه نشاند، چقدر با بی دقتی و بیمسوولیتی توام
میباشد. آن هم در حالیکه تجربههای قبلی بارها به مثابه هشدار پیش
روی ما وجود داشته باشد. این کار بازی کردن با جان مردم است که نه
سخنگوی وزارت دفاع بلکه دولت افغانستان که مبنای سیاست هایش را بر ادعا
ها وتصورات و پندار های بی اساس گذاشته است و فرماندهان خارجی که تعلق
خاطری به مردم افغانستان ندارند می باشند.
راستی اگر طالبان در حال از هم پاشیدن هستند، اعلام آمادگی برای
فرستادن نیروهای سه هزارنفری تازه نفس و تجهیزات بیشتر وبالا تر از آن
تغییر استراتژی نظامی و... برای چیست؟ چرا آقای دز براون وزیر دفاع
بریتانیا در بیداری کامل وهشیاری و بلوغ عقل و جسم میگوید: "سربازان
کشورش ممکن است برای چند دهه دیگر(؟) در افغانستان حضور داشته باشند."
قطعا آقای براون دچار سوء تفاهمی که در افغانستان، مقامهای بلند رتبه
را گریبانگیر میشود نشده است، زیرا قبلا یکی دیگر از مقامهای کشور
دوست پیش بینی کرده بود که عساکر بریتانیایی ممکن است برای سه دهه دیگر
از مهمان نوازی افغانهای همیشه مهمان نواز بهره مند باشند. از طرفی
گمان نمیرود عساکر بریتانیایی برای شمولیت در مدارسی که محترم وزیر
معارف وعده باز گشایی آنرا داده است در افغانستان بمانند، زیرا آن
مدارس هنوز افتتاح نشده اند.
بنا براین چاره ای نداریم جز اینکه به نافهمی خود در فهم گفته بزرگان
اعتراف نماییم واین اندرز بزرگان را آویزه گوش قرار دهیم که اگر شه روز
را گوید شب است این / بباید گفت اینک ماه و پروین؛ تا مبادا به نفرین
آن بزرگان دچار شویم وبه جرم کبر وحق نشناسی وعدم احترام بزرگان باز هم
دچارآفت طالبان گردیم. طالبان در حال فروپاشی هر روز از مردم ما قربانی
میگیرند، ولی هنوز معلوم نیست فروپاشی آنان چه زمانی پایان می یابد.
اگر حداقل میدانستیم و میتوانستیم پیشبینی کنیم که انتظار خاتمه
یابی این گروه دهشتافگن تاکی ادامه خواهد یافت، موجبی برای تسلی ودست
کم فریب خود مییافتیم ودر انتطاری بی فرجام و پایان نا پزیر که خود
دردی است مضاعف به زیستن و تحمل کردن، مجبور نمیبودیم.
اما شاید درد بزرگتر ما این باشد که بزرگان ما نیز بی
خبر تر از ما باشند و خود نیز ندانند به کجا میروند و ما را به کجا
میبرند؟ یا ناگزیرند همان را بگویندکه از مابهتران می خواهند؟ به امید
آنکه از روی تصادف شاید یکی از آن گفته ها راست برآید و مایه سرخ رویی
و سر افرازی همگان گردد که اگر هم نشد و اوضاع بر همین روال به پیش
رفت، وبه فحوای "نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان. " دیگر موجبی
برای نگرانی نخواهد بود.
|