کابل ناتهـ، نیلاب سلام، این راه

کابل ناتهـ   kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نیلاب موج سلام

 « این راه » ژافیر نایدو

 
 

 آن گاه که به موسیقی دلنواز گوش فرا میدهیم، هرگز زیبایی، خلوت و خیالی را که با ما قسمت میشوند، در زنجیر های تعلق نمیبندیم.

علاقه به گونه های موسیقی بسته گی به سلیقهء کسان دارد. شاید مرا یکی پسند افتد و تو را دیگری. شاید روح مرا آواز هنرمندانی چون گوگوش، هنگامه و نغمه ـ با زنانه ترین و عاشقانه ترینهای شان ـ در اوج دنیایی که خلاف همهء قاعده ها، ریالیزم را با رومانتیک گره میزنند، به رقص  آورند و تو را دیگران. من این موزایی بودن سلیقه ها را دوست دارم. زنده گی را درست  از همین روی میتوان زیبا نامید که گنجینه یی است از مجموع رنگارنگیها: شادیها، غمها، شکستها، پیروزیها، دلگرمیها، دلسردیها، سازگاریها و ناسازگاریها.

 

 بسیار دلم میخواهد نظرات غیر خودم را در یک فضای سالم بشنوم تا بتوانم پی ببرم که انگیزهء گزینش یک راه دیگر غیر راه من ( انسان دوستی )، برای یک انسان غیر من چه میتواند باشد.

 دلم میخواهد در حوزه ها و  وابسته گیهای گونه گون، مخالفم را قناعت دهم یا او من را.  دلم میخواهد اگر هیچ کدام دیگری را قناعت داده نتوانستیم باز هم پیالهء چای سبز مان را تا به آخر  بنوشیم و دست گرمی بهم بدهیم و بدرود بگوییم تا اگر روزی در جایی با هم برابر میگردیم، هیچ یک مجبور نگردیم تا با گذشتن از کنار هم  یکدیگر مان را نفرین نماییم و یا لبخند زهر آگین نثار هم کنیم ( روی سخن من نه با هذیان گویان است بلکه مخالفان که ادعای منطق دارند). بد ترین نوع ابراز مخالفت از سوی آنانی صورت میگیرد که خود شان را در جامهء دوست جا میزنند و  دریغا میخواهند که سرت را با پنبه ببرند چون در همچون موقعیتها است که دوست نما ها را در آیینهء شفاف به تماشا و قضاوت مینشینی و آنان را مورد اعتماد قرار میدهی و اما به خطا.

 

دلم میخواهد با وجود متفاوت بودن سلیقه ها، دوستیها حفظ گردند. دوستیهایی که نه بر پایهء سیاستها بنا یافته اند بلکه بر مبنای انسانیت.

 

یکی از راههایی که از آن طریق میتوان روح آدمها را به هم  نزدیک ساخت، به پندار من، موسیقی است. همان گونه که به قول گیونتر گراس، به کمک قلم میتوان چیز های از دست رفته را دوباره به دست آورد، به همان گونه، به یاری موسیقی میتوان بر زخمها مرهم نهاد و دقیقه ها را در چنگ خویش در آورد، اندیشه ها را بیان کرد و گامی برداشت برای گسترش اندیشهء انسان دوستی و آزاد اندیشی و این در حالی است که سخت از هم گله مند و به صداقت و شفافیت ضرورتمندیم و کاش تنها این میبود...

 

یکی از هنرمندان که با شنیدن آوازش  به آرامش میرسم و بیشترین اشعار آهنگهایش را نزدیک به اندیشهء خود مییابم، ژافیر نایدو (1) است.

 

ژافیر نایدو، یکی از درخشانترین ستاره های کهکشان موسیقی جاز آلمان در سالهای پسین است.  البوم « از این دنیا نی » ی وی به تیراژ میلیونها به فروش رفت. او به بهترین و مهمترین جایزه ها نایل آمده است. او را به نام « سولی (2)، مذهبی و گندمی » میشناسند.

نایدو در سال 1971 در شهر مانهایم کشور آلمان متولد شده است. مادرش از افریقای جنوبی است و اجداد پدرش از هندوستان. او آواز خوانی را از مکتب و مراکز رسمی کلیسایی آغاز کرده است. مکتب ابتداییه را به پایان رساند و کالج را در رشتهء آشپزی آغاز کرد و پس از چندی کالج را رها کرد و به دعوت یک شرکت تولید نوار در امریکا روانهء آنجا شد. در امریکا، نخستین و بد ترین تجارب را بدست  آورد. از آنجا مایوس به مانهایم بر گشت و در حالی که به آواز خوانی در اینجا و آنجا ادامه داد برای پیشبرد زنده گی به صفت بادیگارد به کار پرداخت. در آن سالها، هنرمند نمونه برای وی، هربرت گرینر مایر (3) بود.

 

زمانی که آهنگ یگانهء  وی زیر تاپهء [ صبرینه سیلتور، 4 ] به نام « آزاد بودن » بیرون داده شد، توجه به سوی مانهایمری جلب شد. در سال 1998 البوم « دیبوت » وی به بازار عرضه شد و از آن زمان نایدو در میان بازار پر ازدحام استعداد ها، استعدادی شد یک سر و گردن بلند تر از دیگران. این البوم مدت یک سال از میان بیست آهنگ عالی جا خالی نکرد. آهنگ « او [مادینه] مرا نمیبیند. » که سهمی در فلم « استریکس علیه سیزار » است، جایزهء پلاتین را به دست  آورد.

تنها مذهبی بودن نایدو در آهنگهایش باعث نشد تا او محبوب و سرشناس شود.

مجلهء مشهور « شتیرن » از وی به نام « طوفان آسمانی » یاد کرد.

در سال 2005 بود که البوم « تلگرام برای ایکس [5] » بیرون داده شد. آهنگ «  این راه[6] » این البوم به صفت یکی از ماندگار ترین آهنگهای موسیقی جاز آلمان رقم خورد. آهنگهای دیگر نایدو چون «مرا به سوی نور هدایت کن.»،

« سطوری از طلا »، « آیا به زنده گی علاقمند هستی؟ »، « تو مانند یک دعا هستی. »، « از عهدهء آنچی که به تنهایی بر نمی آییم.» همچنان از شهرت و محبوبیت فراوان برخوردار شده اند.

نایدو برای ابراز عشقش به موسیقی و مردم راههای گوناگون را بر گزیده است.

 

میدانم که برگردان تصنیف ، شعر و نثر های ادبی دشواریهایی را به همراه دارد. گاهی این دشواریها فرا راهم می آیند و مرا از پرداختن به جزییات باز میدارند و از سلاست متن میکاهند. با حفظ  امانتداری در حالی که مطمینم محتوا و هدف شفاف بیرون داده میشود، آهنگ ماندگار « این راه » را ترجمه و پیشکش شما دوستان مینمایم.

 

 

این راه

 

پس به امتداد جاده رفتم

و جاده به بحر منتهی میشد

آهنگی را که دیشب خواندی

اکنون، در من غوغا میکند

تنها چند گام دیگر من در آنجا میبودم

با کلید این در

 

این راه، راه آسانی نخواهد شد

این راه، راه سنگلاخی و دشوار خواهد شد

با خیلیها موافق نخواهی بود

اما این زنده گی بسیار بیشتر برای پیشکش دارد

 

این تنها چند لحظهء کوتاه بود

برای لحظه یی من  آنجا نبودم

سپس یک گام کوتاه برداشتم

و آنگاه برایم روشن شد

 

این راه، راه آسانی نخواهد شد

این راه، راه سنگلاخی و دشوار خواهد شد

با خیلیها موافق نخواهی بود

اما این زنده گی خیلی بیشتر برای پیشکش دارد

 

کسانی پامالت میکنند

کسانی دوستت میدارند

کسانی خویشتن را فدایت میکنند

کسانی دعایت میکنند

 

بادبانت را باز مکن

آن گاه که باد بحر را خشمگین میسازد

 

 

این راه، راه آسانی نخواهد شد

این راه، راه سنگلاخی و دشوار خواهد شد

با خیلیها موافق نخواهی بود

اما این زنده گی خیلی بیشتر برای پیشکش دارد.

 

 

دسامبر 2007

 

 

اشاره ها

 

  1. Xavier Naidoo

  2.  سول : گونه یی موسیقی جاز که در برابر موسیقی سپید پوستان از سوی سیاه پوستان برای نخستین بار در سالهای 1960 به وجود آمد.

  3. Herbert Grönemayer

  4. Sabrina Seltur

  5. Telegramm für X

  6. Dieser Weg

دروازهً کابل

 

سال سوم                  شمارهً ٦٤   جنوری         سال 2008