برپرده های شب تو بزن تار قاصدک
!
سرکن حدیث لحظه ی دیدار
قاصـدک!
چون باد ره ببر به عــــــبور
گــذار ها
طی کن حدود فاصله یکبار
قاصــدک!
از شــهر آفــــــــتاب برایـم
چـــراغ آر
روشن نمای نیـمه شـب تار
قاصــدک!
دورم بگرد و باز بگوشم بخوان
بخوان
نامــش هزار مرتبه تکرار
قاصــــدک!
چشمـــم بـراه آمــدنت مـــانده
منـتــظر
آیا شوی به کـــوچه پدیدار
قاصــــدک؟
|