استاد داکتر لطیف ناظمی از نخبگان و
بزرگان فرهنگ معاصر ماست. از سه دهه به اینطرف که افتخار دوستی و همدلی
با آن فرزانهء روزگار را داشته ام همیشه و در بحرانی ترین روزهای حیات
ما که مصادف به سیاه ترین برههء تاریخ ما میباشد از آن بزرگوار آنقدر
وفا و صفا دیده ام که بیرون از شمار است. ما یک عمر به اصطلاح باهم
کُنده به دوزخ برده ایم! و در گرما و سرمای آن فصلهای آتش وخون هرگز
آئین وفاق و همسویی را از یاد نبرده ایم.
اکنون که استاد داکتر لطیف ناظمی به شصتمین بهار زندگی پربار شان پا
گذاشته اند خود را بختیار میدانم که این « تولد دوباره!» را به او، به
خانوادهء گرامی و کافهء جامعهء روشنفکری ما مبارکباد عرض کنم. باری
هنگامی که استاد ناظمی به افتخار دریافت مدرک دکتورا از یونیورسته
بروکسل بلژیک نایل آمدند در ذکر مجامد شان بی تعارف و مجامله نوشته
بودم:
سی سال پیش همزمان با نخستین روزهای
همدلی ما، استاد ناظمی با احاطهء ای وسیع بر ادبیات فارسی و دیگر شاخه
های هنر و فرهنگ ما، خامهء شیوا و استعداد سرشارش را در گستره های
کارهای رادیویی و مطبوعاتی بکاربرد و بزودی نشان داد که گفتار و پندار
آبروداری از زبان و خامه اش می تراود و قلمزنی بی نیاز از مهر تایید
گواهینامه های رسمیست...
استاد ناظمی سالها ترازودار منصف و
عادل برنامهء ارجمند « ترازوی طلایی » رادیو افغانستان بود و با دقتی
سرشار از صمیمیت و شجاعت، حسن و قبح آثار مطرح روز را از همدیگر جدا
میکرد وخود را به عنوان دقیق ترین و آگاه ترین منتقد هنری و ادبی تثبیت
میکرد.
اکنون که ما شاهد کامیبابی های
روزافزون این آموزگار دقیق النظر می باشیم سزاست که ششمین دههء حیات آن
دانشی مرد کم نظیر را تهنیت بگوییم و عمر دراز و آرامش خاطرش را از
بارگاه آفریدگار جهان آرزو ببریم.
|