کابل ناتهـ kabulnath
|
شــکرالله "شــيون"
دل را به دست باد ســپرديم
دل را به دسـت باد سـپرديم و باد برد وانگه ميان پنجــه خونين نموده خرد
با صد هــزار زوزه بخاك ســيه سپرد دل را به دست باد ســپرديم و باد برد
ويرانگــري كه خـانه به خـانه شــرافگن است فــارغ ز هايهــاي شـــباروزي مــن است
شــاد آن دلي كــه از گــذر باد ايمن است دل را به دست باد ســپرديم و باد برد
هـــر شب جنازه يي از خـانه يي به خـانه يي پيوســته ميرود از زوزه هــــاي باد بس خســته ميرود
دل را به دست باد ســـپرديم و باد... مــرد
***
ســتراســبورگ 18 جــون 2007
*************** |
---|
سال سوم شمارهً ۵٢ جولای 2007