کابل ناتهـ،
|
بشير سخاورز
عيار پرورده ی خود عيار
نوشتن در باره ی كارنامه ی مردی كه
سپهبد فرزانگیست و بيش از نيم سده، "زيت فكر سوخته و چراغ بلاغت افروخته،" نيازمند
پژوهش ژرف و دقيق است، زيرا كه او سالهاست پيرترين شهر دنيا را با عيار ها و شيار
هايش با خود حمل می كند. او مصور كابل است و كابل عشق اوست و چه مرتبه ی ارجناكتر از
اين می توان برای نويسنده يافت.
بی پيرايه و نه به سبب افتخار دوستی كه با اين فرزانه مرد دارم، می گويم كه اگر كسی خواسته باشد، تأريخ سده ی آخر كابل را بنويسد و نگاهی به نوشته های دكتور اكرم عثمان نكرده باشد، بخش مهمی را كه می تواند، سامانمندی سودمند برای نوشته اش بخشد، ناديده گرفته است.
من باور دارم كه انگيزه ی شاد بود برای
هفتاد سالگی اين درخت گشن بيخ و گشن شاخ نمیتواند در ضمن انگيزه ی برای بررسی
كارنامه ی او باشد و به همين سبب می گذارم تا روزی فرا رسد كه كبوتر سعادت بر بام
خاطر نشيند؛ آن روز پنجره را به سوی كابل می گشايم و كابل دكتور اكرم عثمان را از
اين پنجره می نگرم و می دانم كه آن روز آمدنی ست.
21 اپريل/2007 دهلی نو، هندوستان
************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٨ سال سوم مي ۲۰۰۷