کابل ناتهـ، Kabulnath

 
 
 
 
 
طرزی و سراج الاخبار
 
 
بشیر سخاورز
 
 

 

زنگو گرافی

 

يكی از شگرد های بسيار مهم در ساختار ظاهری سراج الاخبار استفاده از زنگو گرافی است. لويی دوپری (افغانستان 19180 ميلادی) مينگارد كه امير افغانستان تنها به دليلى طرفدار تجدد و تمدن در افغانستان بود كه استفاده از تجدد و تمدن به سود فرد خودش می باشد. امير سخت به پديده های زيبای دنيا دلداده بود. به طور نمونه از سير و سياحت و شكار بسيار لذت ميبرد٬ كثرت ازدواج هم به سبب همين لذت بردن بيش از حد بود. او لباس های  اروپايی بر تن می كرد و ا ين لباس ها او را طوری جلوه ميداد كه انگار پادشاه آلمان و يا اطريش است. امير بند برق جبل سراج را به سببی اجازهٴ اعمار داد٬ تا قصر شاهی بی برق نباشد. او امر اعمار جاده ها را به سببی داد تا موتر حاملش كه از بهترين موتر های دنيا بود، به آسانی از يك جا به جای ديگر برود. امير افغانستان قطاری از بهترين موتر های جهان را داشت.  او تجمل را جز مهم پادشاهی مي دانست و چنين می انديشيد كه اروپاييان٬ به خصوص انگليس ها را بايست نشان داد كه امير افغانستان از تجمل در ميان ارسطوكرات ها خوب آگاه است. برای همين منظور امير افغانستان لباس زيبا مي پوشيد ٬ زن هايش را هم امر ميكرد تا لباس خوب به سياق اروپايی بپوشند٬ در سفر ها سوار بهترين موتر ها مي شد و هنگام شكار اسبی را بر ميگزيد كه در بسا ممالك همتا نداشت و بعد ميپرداخت به كار عكاسی كه يكی از سرگرمی های بسيار مهم برای او شمرده مي شد. از او عكس های خوبی باقی مانده كه درميان گرد آورندگان خصوصی جايگاه خاص خود را دارند و برگه اى از تأريخ افغانستان آنروز به شمار می آيند. امير افغانستان از طرزی خواسته بود تا اين عكس ها از طريق زنگوگرافی به نشر سپرده شوند. طرزی هم برای آنكه امير را راضی نگهدارد به كار نشر اين عكس ها ميپرداخت و سراج الاخبار آگنده از عكس های امير است٬ هنگامی كه به سير و سياحت٬ شكار٬ سوار بر اسب٬ سوار بر فيل٬ و يا سوار بر كاديلاك   بوده و يا گاهی با درباريان كنار رودی كه منظرهٴ قشنگی دارد نشسته است. طرزی با اين كار امير را سخت از خودش راضی نگهداشته بود٬ در حاليكه با زرنگی نشان ميداد٬ در كشوری كه معارف٬ علم٬ دانش و حتا  آزادی كامل نيست٬  امير افغانستان به زنبارگی٬ عياشی و شكار مشغول است. طرزی بعد از اينكه صفحهٴ اول سراج الاخبار را با عكس امير درهنگام شكار تزيين بخشيده بود٬ پراداكس به كار ميبرد و به طور هنرمندانه اى بی آنكه امير را برنجاند به انتقاد امير ميپرداخت. به طور نمونه او در آغاز مقالاتش  مي گفت كه سراج الملته والدين از پشتيبانان سر سخت معارف است و بعد از چند سطر مي نوشت كه در افغانستان تا كنون هيچ نوع معارفی وجود ندارد. يا زمان ديگر جسارت قابل توجه نشان مي داد كه ميتوان گفت بازی كردن با جانش بوده٬ زيرا كه زبان اين انتقاد ها مستقيم بود. او باری نوشته بود كه تعدد ازدواج برای مرد كار در خور ستايش نيست٬ در حالكيه آگاه بود امير چندين زن مشروع و نا مشروع  دارد. بهر حال زنگوگرافی به طور غير مستقيم معرف سرشت طرزی و امير بود. امير با درخشش در عكس هايی كه تجمل را نشان ميداد در واقع به ريش خودش مي خنديد٬ در حاليكه ظاهر شدن طرزی در عكس ها٬ حساب شده بود٬ يعنی عكس طرزی را در حالی می بينيم كه او مشغول تدريس يكی از شهزادگان است. اين پراداكس به خوبی می نماياند كه طرزی سياستمدار ورزيده اى بوده. 

بهر حال زنگوگرافی هنگامهٴ بزرگی برپا كرده بود كه نه تنها افراد نزديك به دربار مي خواستند عكس های شان در سراج الاخبار چاپ شود بلكه ديگر نخبگان به ويژه شاعران٬ نيز آرزو داشتند تا عكس شان را در سراج الاخبار ببينند. مستغنی از نخستين شاعران افغانستان است كه عكسی از او داريم. شعر  يكی از شاعران  در مورد زنگوگرافی٬ در صفحهٴ 5 ، شمارۀ ٬2 سال دوم ٬  برابر با 20 ميزان  1291 خورشيدی آمده است:

 

زينگوگراف گويد با  يک نشانه خالی

پابند دار يارب اين شاه ملک افغان

در عصر پادشاهی من آمدم به کابل

کش نيست مثل ومانند درعدل وعلم و عرفان

 

در شماره های سال های آخر شاهد عكس هايی در سراج الاخبار هستيم كه نشاندهندهٴ آثار باستانی و عمارات تأريخی افغانستان است و در ضمن برای اينكه مردم افغانستان توانسته باشند عكس شهر های پيشرفته را ببينند٬ عكس هايی از كشور هايی چون آلمان٬ جاپان و تركيه هم چاپ شده است. طرزی با اين كارش مردم افغانستان را از گذشتهٴ خوب آگاه مي سازد و در ضمن با نشر عكس های ممالك پيشرفته نشان مي دهد كه كشور خودش تا چه حدی عقب مانده است.

 

واکنش در برابر نشر سراج الاخبار

 

 

واکنش در برابر نشر سراج الاخبار از چند جهت ناشی می شود که می توان آن واکنش ها را از اين قرار بر شمرد:

واکنش امير حبيب الله خان سراج الملته والدين

واکنش در باريان

واکنش روحانيون

واکنش استعمار

واکنش روشنفکرانِ خواهان تجدد

برای آنکه بتوان تأثير سراج الاخبار را برگروه های مختلف و شخص امير حبيب الله به بررسی گرفت، لازم می افتد تا واکنش های آن ها را تا جايی که مقدور است از نظر گذراند و تصوير شايسته اى که بتواند انعکاس دهندۀ خواست امير و ديگر مردمان باشد، ارئه داد.

واکنش امير حبيب الله خان

حبيب الله خان فرزند امير مستبدی چون عبد الرحمان خان است٬ اميری كه از دادن آزادی و حق به مردم نهايت هراس داشت و گمان می برد که در صورت دادنِ حق و آزادی به مردم، سؤ استفاده از آزادی امکان پذير خواهد شد و در نتيجه مردمانِ خود عنان را موقع مى دهد که تسلط امير را بر امور به گونۀ ديگری توجيه کنند و خود خواهان خود اراديت فردی شوند که سر انجام باعث ضعف دولت گردد. امير عبدالرحمان خان تقريباً تمام عمر خود را در مبارزه برای کسب قدرت گذشتاند وگاهی جبراً با دشمن مردمش يعنی انگليس ها از مدارا کار گرفت که بتواند اين دشمن را در تمرکز دادن قدرت خود استفاده کند. انگليس ها هم چون اميری مطابق ميل خود يافته بودند، امير را در برنامه های تمرکز قدرت (Centralisation) به جای روند مناسب غرب كه (Decentralisation) است، تقويت کردند. امير عبدالرحمان خان متأسفانه نشريات وحتا نويسندگان را پيش زمينه برای تضعيف قدرت خود می ديد و برای همين منظور تلاش های نسبی که در وقت امير شير علی خان برای ايجاد نشريات صورت گرفت، در زمان امير عبدالرحمان خان از حرکت ايستاد.

امير حبيب الله خان در زمان حيات پدر، از واكنش عبدالرحمان در برابر نشريات آگاه بود و نظر لطفی برای پديد آمدنِ نشريه اى که ممکن منجر به تضعيف قدرت او شود، نداشت. اما در اثر اصرار و سماجت محمود بيگ طرزی که خُسر دو فرزندِ امير حبيب الله يعنی شهزاده عنايت الله و شهزاده امان الله بود، با بی ميلی به نشر سراج الاخبار تن داد، مشروط بر اينکه نشريه توسط درباريان نظارت شود تا دشمنان امير نتوانند آرا و افکار خود را در آن انعکاس دهند. نخستين شمارۀ سراج الاخبار که کيفيت چاپی بدی دارد، به مديريت دو تن از معتمدين دربار، اقبال چاپ می يابد. از موقف اين دو تن در دربار برمی آيد که بی گمان شخص امير و يا مشاورش آنها را انتخاب کرده است. نخست نگران (صاحب امتياز) يکی از درباريانِ صاحب صلاحيت و شخص معتمد امير "ايشک آقاسی ملکی حضور اعليحضرت همايونی، علی احمد خان" و سردبير يا سر محرر محمود طرزی است. اين نشريه در "اداره خانۀ مطبعه" چاپ مي شد كه در واقع ماشين خانۀ دارالسلطنه است و شهزاده عنايت الله خان فرزند ارشد امير رياست آن را به عهده دارد.  اما نبايد تصور کرد که امير حبيب الله خان بعد از اجازه دادن  نشر سراج الاخبار، اين توانايی را از خود سلب کرده بود که اگر روزی از آن نا راضی باشد، اين يگانه چراغ معرفت کشور را خاموش نسازد.

سراج الاخبار هر چند که غذايی است تهيه شده در مطبخ دربار و باز توسط آشپزانی که از نزديکان امير هستند و جز دربارند، امکان آن را دارد که روزی طعم آن مقبول طبع امير نيفتد و امير آشپزانش را از کار برکنار سازد و حکم صادر کند که مطبخ شاهی را با چنين غذای ناگوار، آلوده نسازند. اين غذا می توانست حرام و حتا مسموم کننده تعبير شود و برای جلوگيری از آلودگی و مسموم شدن غذا، امير جواسيسی داشت که قبل از آنکه غذا را از مطبخ بيرون آورند، اين جواسيس آن را بچشد و بعد اجازه دهند تا امير از اين مائده مستفيض گردد.

خوشبختانه محمود طرزی مرد آگاه و زرنگی است که می داند چه گونه پايش را از گليمش فراتر گذارد و هم خشم امير حبيب الله خان را بر نه انگيزد. او می داند که امير افغانستان سخت مشتاق تمجيد و تعريف است و هم نهايت تلاش ميورزد تا ظاهرش آراسته باشد٬ تا آراستگی اش را مردم ستايش کنند. طرزی با هنر نيرنگ در مقاله هايش نخست از امير تعريف و تمجيد می کند و هم با استفاده از زنگوگرافی عکس های جالبی از امير چاپ می کند که امير را در لباس غربی که بيشتر به لباس شاهان اروپايی و حتا بهتر از آنها است، نشان می دهد تا امير را راضی نگهداشته باشد، اما بعد در بطن مقالاتش مردانِ کثير الازدواج را که اميرهم شامل آن ها است، به باد انتقاد می گيرد و خلاف استعمار می نويسد. در کشوری که سياست خارجی آن زير نظارت انگليس است و امير آن به هيچ وجه راضی نيست که به سبب نشر مقالتی و يا بالا کردن صدای مخالفت، روابط حسنۀ خود را با دوستان انگليسی اش بر هم زند و موجب خوشنودی عده اى از ماجراجويانی گردد که آنها نه تنها از انگليس نفرت دارند بلکه امير را هم به چشم خوب نمی بينند و او را عاملِ عقب ماندگی افغانستان می دانند٬ انتقاد طرزی از امير و انگليس هنرمندانه بود.

طرزی سياستمدار است؛ مردی که می داند چه گونه با هنرمندی بر امير مستبدی با توسن انتقاد بتازد  که موجب غضب او نشود و نه تنها موجب غضب او بلكه، امير به تداوم حيات سراج الاخبار موافقت نشان دهد  تا طرزی اين چراغ معرفت را به تاريکترين گوشه های افغانستان ببرد تا در پرتو روشنايی، مردم آلودگی های استعمار و زشتی های عقب ماندگی را ببينند. از سوی ديگر بايد گفت که علت اساسی مخالفت امير حبيب الله همان هراسی است که از پدر به فرزند به ميراث آمده بود و حبيب الله چون عبدالرحمان گمان می برد که نشر سراج الاخبار باعث تضعيف قدرتش خواهد شد، اما با ادامۀ نشر سراج الاخبار دگرگونى در تمرکز قدرت حبيب الله به وجود نيامد و حتا تاريخ گواه است که در زمان او آشوب هاى کمی به تناسب امارت عبدالرحمان خان رُخ داد.

با مرفوع  شدنِ هراس امير در می يابيم که چند سالی بعد از آغاز نشر سراج الاخبار، امير افغانستان در حمايت از آن بر می خيزد و نشريه را برای بهره برداری فردی استفاده می کند. به طور نمونه راپور های مکرری از نويسندگان سراج الاخبار داريم که شاه ترقی پرور افغانستان اعمار بند و يا دستگاه برق را امر فرموده است.

سراج الاخبار سبب شورشِ مردمان قبايلی و يا روحانيون نشد و امير شاد بود که چاپ اين نشريه خلاف آنچه پدر و مشاورينش فکر می کردند به تضعيف اقتدار نه انجاميد٬ غافل از اينکه اين نشريه در انسجام گروهی از روشنفکران پرداخت که به طور مخفی به فعاليت شروع کردند. اين گروه انجمن های مخفی تأسيس و شب نامه پخش ميکردند. مرام اين جماعت را هر چندی که نمی شود در ضديت با ادامۀ امارت دانست، اما به يقين می توان گفت که ضد استعمار انگليس و خواهان ترقی و تجدد بود؛ درد سرهايی که امير مي توانست بدون آنها بسر برد.

 

واکنش درباريان

 

برای آنکه بتوانيم واکنش درباريان را در برابر نشر سراج الاخبار مورد كاوش قرار دهيم، ايجاب می کند نخست شخصيت های با نفوذ، آنانيکه به امير نزديک اند، روانکاوی شوند، زيرا اين شخصيت ها، نه ديگران، در دوام و يا عدم  سراج الاخبار، نقش عمده داشته اند. اين شخصيت های کليدی را می توان نام برد:

 

- سردار عنايت الله خان، فرزند ارشد امير

- سردار امان الله خان، فرزند سوم امير

- سردار نصر الله خان، برادر امير

- سردار محمود بيگ طرزی، خُسر سردار عنايت الله خان و سردار امان الله خان

لازم نيست سرشت طرزی را مورد بررسی قرار داد، زيرا که او خواهان استقلال افغانستان و رسيدنِ اين کشور به مدارج تمدن و ترقى بود و نيت او که بايد نشريه اى برای انعکاس خواست آزادی خواهان و تجدد پسندان باشد، کاملاً روشن است و او خود کسی است که امير را واميدارد تا چنين نشريه ای چاپ شود.

نصر الله خان برادر امير هم از دشمنان سرسخت انگليس هاست. او مانند ديگر استقلال طلبان جسور کشور، بی هراس از انگليس ها در هر موقعی تنفرش را بر عليه استعمار آشکار می سازد و می توان گفت که برای بر آورده شدنِ اين مأمول، با محمود بيگ طرزی همنواست، اما اين همنوايی تنها در همين محدودۀ استقلال خواهی باقی می ماند، زيرا که نصر الله خان برخلاف طرزی که خواهان تجدد است، از تجدد هراس دارد و آن را زادۀ افکار غرب می شمارد و چون شخص متدين و حتا متعصب است، از تمام مظاهر غرب به شمول تمدن و ترقی بيزار است و اين خود می رساند که حسن نظری برای نشر سراج الاخبار نداشته و با محمود طرزی موافق نبوده و اهميت نميداده که سراج الاخبار وسيله اى است برای تنوير افکار عامۀ افغانستان٬ زيرا که نصر الله خان تنها به اصول و قوانين مدارس الاسلامی معتقد بود. می توان انعكاس عدم علاقۀ نصر الله خان را در خود سراج الاخبار ديد.  از وی بر عکسِ ديگر اعضای خانوادۀ امير، فقط يک و يا دو عکس در نشريه به نظر می رسد و او در آن عکس ها  با شمايل يک آدم روحانی، با ريش انبوه و لباس محلی جلوه ميكند.

نصر الله خان از معتمدين خاصِ امير است و می توان حدس زد که اين برادر وفادار مقام ارجناکی که برتر از فرزندان امير می تواند بود، داشته است و آن به علتی که بعد از وفات عبدالرحمان خان، درباريان با پشتيبانی يکی از زن های صاحب رسوخ عبدالرحمان، تلاش داشتند تا فرزند اين زن را که عمر جان نام داشت، به امارت برگزينند که با مخالفت سرسخت نصر الله خان که وفادار به حبيب الله است، مواجه می شوند و سر انجام حبيب الله به قدرت می رسد. نصر الله خان يکی از نادر برادرانِ وفاداری است که دربار های محيل افغانستان که مشهور به نيرنگ يک برادر بر عليه ديگر اند، نظير آن را ديده است. نصر الله از نزديکانِ خاصِ امير است که امير به مشاورت او ارزش زياد می دهد و می دانيم که اين شخص علاقۀ چندان به مظاهر غرب به شمول نشريات نداشته.

 خوشبختانه معيين السلطنه سردار عنايت الله خان مرد فاضل  است که بر خلاف عمويش با تجدد و تمدن سر موافقت دارد. او مکتب حربيه را تمام کرده و مرد با سوادی است که نه تنها عقب ماندگی افغانستان را در نبود معارف می بيند بلکه در عمل حاضر می شود تا در تعميم معارف در كشور  سهم فعال بگيرد و به سمت رئيس انجمن معارف ايفای وظيفه  کند. اين شخص در ضمن نقش عمده اى در آوردنِ رفرم ها برای ايجاد معارف مدرن دارد و از کسانی است که سراج الاخبار را وسيله اى برای کاميابی برنامه های خود می داند. بديهی است که رفرم های اول، به خصوص دگرگونی اصول درسی مکتب حبيبيه، در سراج الاخبار به طور مثبتی انعکاس میيابد و نويسندگان سراج الاخبار به ويژه محمود طرزی کار های عنايت الله خان را شايان ستايش می دانند.

تفاوتی که عنايت الله خان با برادرش امان الله خان دارد، اين است که چون عمويش سخت وفادار به شخص امير است و اگر امير چنين توجيه کند که سراج الاخبار سبب تضعيف دربار می شود و نويسندگانش اشخاص ضد دولت اند، عنايت الله حاضر است تا به سبب وفاداريش به امير از تمدن و تجدد چشم پوشد و سراج الاخبار را از نظر بيفگند.

شهزاده امان الله خان مانند طرزی تنها وفادار به مرام خود است و آن رهبری کردنِ مردم افغانستان به سوی فردا های روشن تجدد و ترقی و هم در ضمن کسب آزادی مطلق افغانستان و ختم استعمار انگليس است. اين شهزاده حاضر است که برای رسيدن به هدفش با گروه روشنفکرانی که از عقب ماندگی و استعمار ناراحت اند، بپيوندد و نه تنها انتقاد از فساد دولت و دربار را بپذيرد، بلکه خود هم در شمار منتقدين باشد و بخواهد که مرام اين گروه روشنفکر در سراج الاخبار انعکاس يابد. امان الله خان از پيروان وفادار طرزی می شود و چون طرزی از سراج الاخبار برای تنوير افکار مردم افغانستان حمايت می کند.

واکنش ديگر درباريان بيشتر ارتباط ميگيرد به سليقه های شخصی، استفاده جويی و وضعيت کشور. تاريخ نشان داده است که درباريانِ فرصت طلب در هر زمانی خواسته اند تا وسيله اى بيابند برای نزديک شدن به پادشاه، امير و يا کسی که اقتدار نهايی در دست اوست. درباريان زمان حبيب الله هم بيشتر در مشاغلت تقرب به امير گرفتار اند و گاهی به همين علت اطلاعاتی در موردِ سراج الاخبار جمع می کنند و در اختيار امير می گذارند تا وفاداری و حسن نيت خود را به امير نشان دهند. اين اشخاص در واقع خطوط چهره، ايما و اطوار امير را در نظر دارند و همان اطلاعاتی را در اختيار امير می گذارند که پسند اوست. خلاصه که اين اشخاص ظاهراً وفادار به امير هستند، گاهی سراج الاخبار را تقدير و گاهی هم تکفير می کنند که اين تقدير و تکفير بستگی به مزاج امير دارد. اما طرزی آگاه است از اينکه مردمان دربار اشخاص با سوادی هستند و می شود که از آنها برای رسيدن به هدفش استفاده کرد و برای همين منظور از شاعران و نويسندگان دربار دعوت میکند تا که مضامين خود شان را به ادارۀ سراج الاخبار به غرض چاپ بفرستند. اين شاعران و نويسندگان نخست تنها به مضامين تغزلی و يا مدح امير می پردازند، اما بعد ها تحت تأثير طرزی که او تنها خامه اش را برای نوشتن مضامين اجتماعی، تجدد و ترقى به کار می برد، می پردازند به خلق آثاری که  تجدد و تمدن در آنها ستايش می شود و يا گاهی وضع اجتماعی افغانستان را بيان می کند.

در صفحۀ 12 شمارۀ چهارم، سال اول برابر با 1290 خورشيدی شعری نشر شده از از سردار محمد عزيز که تاريخ تأسيس سراج الاخبار را نشان می دهد.

اندرين عصر پادشاه زمان

عادل و مهربان حبيب جهان

حضرت شه سراج و ملت و دين

شهريار رحيم و با احسان

گشته مردم ز لطف و احسانش

چون صراحی به بزم می خندان

امر شد از حضور حضرت شاه

بهر طبع جريدۀ شايان

طبع شد اين جريدۀ نيکو

چون صدف پر ز دُری و ارزان

چونکه نامش سراج الاخبار است

باد در امن حق ز باد زمان

ایشک آقاسی حضور امير

علی احمد بگشت سرنگران

سر محرر مدير اخبار است

بيگ محمود طرزی افغان

گر تو تاريخ سال طبع ورا

از ره صدق می شوی جويان

سنۀ يک هزار و سه صد و بيست

نهُ ديگر بکن زياده بر آن

                        (1329 هجری قمری)

 

ادامه دارد....

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    118          سال شـشم       حمل/ ثور  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی      اپریل  2010