کابل ناتهـ، Kabulnath










































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
مزارات کابل
 
 
الحاج محمد ابراهیم خلیل
 

عزیز خواننده گرانقدر کابل ناتهـ

 

مطلبی که در پایان میخوانید از برگهای ۱٠٤-۱٠٦ کتابی ارزشمندی « مزارات کابل» نوشتهء جناب شادروان محمد ابراهیم خلیل بازنویسی گردیده و با مطالعهء آن به گونه آفتاب روشن میگردد: که سده ها پیش از امروز، اهالی کابل که در آن زمان هندو و بودایی بودند با شهامت و سرسپردگی در سایه رهنمایی پادشاه وقت از مرز و بوم شهر شان در مقابل یلغار عربها به دفاع برخاسته بودند.

 

چون در هر آیین و مذهب، پاسداری از ناموس و وطن جایگاه بس بلند دارد افغانهای هندوی آن هنگام هم بهترین نمونهء آن را ثبت تاریخ افغانستان کرده اند.

 

با واژه گان " تجاوز اسکندر"، " تجاوز انگلیس "، " تجاوز اتحاد شوروی" و "تجاوز امریکا " هر افغان آشناست و این کلمات را بارها برزبان آورده و دفع و شکست این تجاوزها را به سربلندی یاد میکند ولی چرا « فتح کابل به دست عربها» و فتح دوم عربها گفته میشود!! چرا یلغارکننده مقدم تر از وطن و مردمان وطن شد؟؟

 

آیا مذهبی والاتری از پاسداری مرزهای وطن، ناموس و حفظ حریم خانوادگی  وجود دارد؟ آیا میتوان مذهب یلغارکننده را والاتر از پاسداری وطن و حریم مقدس خانواده پنداشت؟

 

تاریخ وطن مان به بازنگری و واقعیت نگاری نیاز مبرم دارد. داوری را به شما عزیزان نیک اندیش میگذارم. ایشور داس

 
 

اولین دفعه فتح کابل بدست اعراب

 

‏« در سنه ٢٨ یا ۳٢ که زمان خلافت حضرت سیدنا عثمان رضی الله عنه بود مسلمین به ‏سرکردگی عبدالرحمن سموره بن حبیب قریشی از راه غزنی بر کابل حمله آوردند، اینوقت کابل کوشانی شخصی بود که اعراب آنرا در تواریخ (اعرج) نام برده اند. اعرج با لشکر خود که قوای معاونت ار هند هم داشت بیرون شهر جنگ کرده بعد از شکست داخل شهر گردید، عبدالرحمن هم شهر را محاصره کرده و در پایان کار به حکم غلبه شهر را بکشوده بسیاری از سپه کابل شاه را عرضهء تیغ ساخت. زنها و فرزندان شانرا اسیر گرفته سالانه یک ملیون درهم بطور خراج بر وی قبولانید، درینوقت اعرج هم که دستگیر گردیده بود بحضور عبدالرحمن کلمه بزبان راند و مسلمان گردید.

‏وقتا که شهر فتح گردید و شاه مسلمان شد، عبدالرحمن، تمیم(رض) را با قیس و جبیر(رض) ر چند نفر صحابه برای تعلیم فرایض و آداب اسلامی در کابل گذاشته رفتند. (۱)

 

‏چون پیاپی فتح کابل شهادت حضرت امیر المؤمنین عثمان(رض) بمیان آمد و اعرج شاه هم فوت گردید جیپال نام که بعد از وی شاه کابل شده بود از شهادت حضرت ذی النورین و جنگهای موقع خلافت استفادد کرده از تادیه ء خراج ابا نمود و حضرت تمیم و جبیر را با اصحابان معیت وی در موضعیکه حالا به شهدای صالحین مشهور است در شب علی الغفله به شهادت رسانید (رضی الله عنهم) ، اگرچه از طرف اعراب بعد ازین چندین لشکر کشی دیگر هم برسر کابل شده اما مثل این لشکر کشیهای آنقدر مشهور نبوده و چنان معلوم میشود که بجهت اختلال دربار مقام خلافت اگر از طرفی کابل را گرفته اند پیاپی آنرا از دست داده و حتی بعضا شکست فاحشی دچار هم شده اند.

‏مثلأ در سنه ٦٩۸م ۷٩ هجری قمری که زمان عبدالملک مروانست حجاج بن یوسف ثقفی عبدالله بن ابابکر صدیق (رض) را که در بعضی از تواریخ آنرا عبدالله بن ابی بکره ‏و در بعضی هم یزید بن زیاد مینویسند حاکم سیستان نمود او لشکرها را جمع کرده به آویزهء کابل شاه آمده اینوقت رتبیل Rutbil یا Zuntabeel بن جیپال شاد بود که از سنه ٦۳ هجری قمری تخت کابل بدو رسیده بود،

 

‏خلاصه این لشکر به یک حالت بسیار اسفناک شکست خورده و در تنگناهای کابل اکثرأ اسیر و شهید گردیدند چنانچه گفتیم این شکست برای قشون اسلام آنقدر خساره و تلفات رساند که بقایای مسلمین برعلاوهء همه تلفات هفت لک درهم برای کابل شاه داده وخود را زنده کشیدند

 

فتح دوم اعراب

 

‏دوسال بعد ازین یعنی در ٨۱هجری قمری ۷٠٠میلادیعبدالملک یک فوج کثیر التعداد را بسرکردگی عبدالرحن بن اشعث برای فتح کابل و انتقام از رتبیل شاه نامزد فرمود. چون این لشکر مانند سیل حوشان و خروشان رو به کابل شد زنتبیل هراسان شده بالای اهلای شهر و تمامی قشون به سرعت تمام گرداگرد شهر دیواری (٢) بنیاد نهاد و آن را با بروج مشیده و دروب محکم استوار گردانید. این پادشاه کابل در عین زمان عیاش هم بوده و بسیار زنها نگاه میداشت چون قشون اسلام، سیستان، بست، قندهار را فتح کرده به غزنی رسیدند خود عبدالرحمن برای فتح غزنی معطل شده و یک عده از نفری خود را به تحت اداره لیث بن قیس بن حضرت عباس (رض) یعنی نواسه ء کاکای حضرت رسول الله صلی علیه وسلم برای فتح کابل پیشتر فرستاد این عسکر چون گرد دیوار شهر رسیدند زنتبیل لشکر خود را بر تیرکشها برای جنگ تقسیم کرد» خودش به فراغت نشست اما دیری نگذشت که مسلمین چند موضع دیوار را از حد معبر دهمزنگ سوراخ نموده و به غلبه داخل شهر کابل گردیدند درین وقت آنچنان جنگ شدیدی در گرفت که یک بر دیگر فرق نمیتوانستند.

 

‏اگر در همین فرصت جناب عبدالرحمن که از جنگ و فتح غزنی فراغت یافته بود نمیرسید مسلمین تمامأ به شهادت میرسیدند. اما چون جناب عبدالرحمن رسید شهر تمامأ تسلیم گردیده و زنتبیل به قلعه ء گردیز گریخت عبدالرحمن جناب لیث را که درین جنگ شهید گردیده به موضعی که حالا به شاه دو شمشیره معروف است دفن کرد و این جناب چون در آنروز که شدت حرب بود بد دو دست ‏شمشیر میزدند به شاه دو شمشیره مشهور شدند.

 

‏جناب عبدالرحمن بعد ازین واقعه تمام (معابد) درمسال های هنود را که در دو طرفه دریا آباد بود خراب کرده تنها یک درمسال را که در پایان کوه بود و  حالا هم است به حال خود گذاشت و اولین مسجد را در پهلوی مشهد جناب لیث شاه دو شمشیره اعمار نمود. (۳)

 

‏پس از آن جناب عبدالرحمن در موضع شهدای صالحین گذر کرده و جسد حضرت تمیم (رض) که تا این وقت در ته ء خاک سلامت مانده بودند شناخته و معروف نمودند. اما دیگ جنابان معیت ایشان شناخته نشدند درین وقت کدام خبری به جناب عبدالرحمن رسید به بسیار دهشت کابل را تخلیه کرده و به سیستان بنای حرکت را گذاشت. اما در عین حال مورد غضب حجاج واقع گردیدند با رنتبیل که بعد از تخلیهء عربها کابل را مجددأ متصرف شده بود به تفصیلی که در تواریخ تصریح شده محلق گشت و بالاخره زنتبیل عبدالرحمن را که بعد از شکست و پناهنده شدن دربست به کابل آورده بود در سنهء ۷٠۳ میلادی برای حجاج فرستاده و در عوض هفت سال از ادای خراج معافی گرفت و عبدالرحمن هم خود را در راه هلاک ساخت.»

 

 

توضیحات:

 

۱- نویسنده معروف ما شاغلی صدقی نیز در ص ٢۵ مجلهء دهم سال دوم آریانا اول عقرب سال ۱۳٢۳ در ذیل شهرهای آریانا این موضوع را به همین طور می آورد.

 

٢- این دیوارها همانست که تا حال بالای کوه های آسمایی و شیردروازه آثار آن باقیست اگر از اهالی شهر در باب بانی این دیوارها پرسیده شود میگویند  آنرا ( زنبورک شاه) تعمیر نموده و بلافصل از ظلم ر احجافیک در وقت بنای آن کرده تفصیل میرانند. ما هم که می بینیم زنبورک وتبیل، زنتبیل، زمیر، اینها همه تحریف یکدیگراند و معلوم میشود که صحیحأ بانی این دیوار هم کیست که یکی ازین نامها را داشتند اینکه میگویند دیوار مذکور را چغتانیان ساخته اند و یا جهانگیر و یا نادر افشار غلط خواهد بود زیرا در رقت چغتائیان کابل سرحد بوده و در وقت دیگرها اینطور مهمی که باعث دیوار ساختن گرد کابل شود پیش نشده ممکنست اینها دیوار شهر را هر یک به نوبه خود مرمت کرده خراهندبود.

 

‏‏۳- این مسجد که حالا مسجد شاه دو شمشیره معروف است اولین مسجدیست که درکابل بنا شده عمارت آخری آن از نصیر الدین همایون بن بابرشاه بود که آنرا در دورهءامانی تجدید نمودند.  

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل97           سال پنجم          جوزا    ۱۳۸۸  هجری خورشیدی          جون 2009