پر گشودیم چو مرغان پروبالی
کردیم
باز از کنج قفس سیر خیــالی کردیم
خلق مایل به تماشای مۀ نو به
جهان
ناخن یار گرفــــتیم، هلالـــــی کردیم
از جنون گــــریه نمودیم به گور
مجنون
شرح بیــمهری لیلی به غزالی کردیم
آمد از نالۀ من شکر که صیاد برحــــــم
رخنه در سنگ نمودیم و کمالی کردیم
دلم از شدت غم بسکه به پهلو می
زد
با می ناب هـــوس دفع هلالی کردیم
خفته در صحن چمن دختر گل بود به
ناز
دربرش تا به سحر رفته و حـالی کردیم
ریخت تا زلف دو تا را به بر دوش
بدوش
در دل تـیرۀ شب سیر جمــالی کردیم
مشتری حلقۀ مریــخ بــــزد قفل به در
دوش با دخـــــتر مهتاب وصـالی کردیم
تاکنون سرخوشم از یاد خیال دوشین
گفت: آهنگ رسـا تا که سوالی کردیم
|