کابل ناتهـ، Kabulnath









































بخش اول













































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 

                کودتا ها در تاریخ افغانستان

کودتا های نام نهاد

کودتای نام نهاد عبدالملک خان عبدالرحیم زی

  عزت نفس درقربانگاه استبداد 

٢

 
 

 
نصــــیر مهرین
 
 

مورد دومی ، که حکایتگرطرح نقشه یی برای توطئه ریزی از طرف خاندان سلطنتی علیه ملک خان بود، به وسیله ی شخصی به اسم سید کریم شایع شده بود. او درهمکاری با ریاست ضبط احوالات زیرنام هوشدار باش به کودتای ملک خان، درواقع به منظور زمینه سازی ومساعد نمودن جو توقیف ملک خان شایعه پراگنی  نموده بود. درین زمینه ،ملک خان از شخصی یاد میکند که در آلمان تحصیل کرده بود و روزی آرزوی دیدار خصوصی با وی را نمود. آن شخص طی آن دیدار به ملک خان میگوید که : " دو روز قبل سید کریم عبرت نام که اصلا ًیک تولیمشرپولیس است وزیر اثر سید عبدلله خان والی کابل متکفل امور استخبارات ودستگاه جاسوسی میباشد ، من ویک عده از جوانان وتعلیم یافتگان  داخل وخارج را نزد خود جمع کرد بعداز مقدمه ی مختصر که همه با الفاظ بی ربط وکلمات عامیانه ادا شد، چنین گفت : « جوامنان! برادران منور! کشور ما اکنون درخطر است .وزیر مالیه ومتصدی امور لقتصادی کشور عبدالملک عبدالرحیم زی . . . میخواهد ، کودتایی بوجود آورد وبا اعلان جمهوریت ، رژیم شاهی موجوده را وارونه گرداند . . .» (20)

 

نا امید شدن حکومت از جعل اسناد

 

گفتیم که درکودتای نام نهاد ملک خان ، دولت پیش از دستگیری او طرح را برین مبنا وتصورات نهاده بود که با ایجاد شبکه ی از دسایس ، اسنادی برای سرکوب او وعده یی از مخالفین وشاید هم مخالفینی را که  بالقوه تشخیص میداد ، دردست بیاورد. اما آن چه در دست داشت چنان مسخره بود که آن نیاز محکومیت را نتوانست جواب بگوید. سخنان جناب آهنگ راپیشتر دیدیم . درینجا سخنان شخصیتی رامیاوریم که میخواستند او در زیر شکنجه اقراری کند که، بلی کودتا می کردیم و من به حیث صدراعظم تعیین میشدم . درین زمینه چنین میخوانیم :

" . . . چند سال بعد حاجی عادلشاه تاجر از حبس رها گردید ، به او( دولتیان ) گفته بودند که تو درکودتای عبدالملک  صدراعظم میشدی از همین خاطر بندی شدی .حالا دگر آن حادثه خنثی گردیده توهم خانه برو . حاجی عادلشاه به این محرر( مرحوم غلام حضرت کوشان ) گفت : « که درمحبس او را خیلی شکنجه کردند تا همین طور اقرار کند ولی او که اهل تحارت بود نه از سیاست ، انکار می ورزید . . .»

هر بار که از حاجی عادلشاه می پرسیدم که دگر چه اشخاصی در قطارتو دستگیرو زند انی شدند ، چشمانش راه می کشید وبه اندیشه فرو میرفت  وناگهان خود را تکان داده میگفت : « دلم خون میشود پرسان نکن .خدا دَ گیر غلام رسول نبیاریت . »

 

غلام رسول بارکزی فرزند غلام غوث خان بارکزی به رتبه ی جنرالی رئیس ضبط احوالات محمد داؤود خان بود؛ واما پدرش غلام غوث نائب سالاراز منصبداران با وفای نادرخان  در عهد ه ی قول اردوی مرکزی به رتبه ی نائب سالاری خدمت کرده ومرد شجیع وبا حمیت بود ." (21)

 

 ناامید شدن از اقرار زیر شکنجه ورسوایی که آن دسیسه را فراگرفته بود، توسل به سیاست سکوت ونگهداشتن بدون محاکمه محبوسین را درمحبس همراه داشت . اینکه زندانیان با چی وضعیتی در زندان با بی سرنوشتی  به سربردند ، حدیت بسیار غم آمیزی دارد. چون شرح  این موضوع را درجای دیگری زیردر پیوند با اوضاع زندانها وشکنجه ها در نظرگرفته ایم، ازشرح روزگار زندانیانی که در کودتای نام نهاد ملک خان زندانی شده بودند ، صرفنظر میکنیم . اما بی انصافی خواهد بود اگر چند جمله یی ازفقیرمحمد خان فگار معالج را نیاوریم  .

 

وی مینویسد:" خواننده ی گرامی ! باورتان نخواهد آمد که اگر بنویسم که در دالسطنه اسلامی ،تحت سایه ی هما پایه ی پادشاه مسلمان ، یک بندی مظلوم کواه قفلی بیکناه  مدت تقریبا ًپنج سال بدون غسل ضرورت، پنج وقت به دربارخداوند بزرگ ( ج) جهت ادای نماز ایستاده شود و ماه مبارک رمضان  روزه بدارد .در چله های سرد زمستان ، بدون کوچکترین تسخین ودر تابستانهای طاقت فرسا در چار دیوار قفس که هفت بلست  در نه بلست  عرض وطول داشت ، بدون خردترین منفذی زندگی کند. نموی موی سر وریش وحالت ناخن های دست وپا را در مدت پنج سال خود میتوانید حدس بزنید. " ( 22)

 

ملک خان در زندان

 

چندی پس ازاستعفأ سردارمحمد داؤود، که عده یی اززندانیان سیاسی رارها نمودند، ملک خان همان گونه که امرتوقیف خود را نپذیرفته بود، رهایی خویش را ازطرف دولت که با خواهش های تهدید آمیزهمراه بود، نیز نپذیرفت. تلاشهای چند بارۀ دولت برای بیرون کردن او از زندان حتا پس از کودتای 26 سرطان، در زمانی که سردار داؤود رئیس جمهور بود، سودی نبخشید واراده ی او نشکست.( 23) زیرا ملک خان به این نتیجه رسیده بود که زندان را سنگر گرفته است . درقسمت این ویژه گی منحصر به فرد او، هنگامی بیشتر میتوان توجه نمود که  او را مانند پرنده یی بی بال وپر واسیر قفس زندان صیاد  میابیم . او از مزایای آزادی در محیط خارج از زندان وزندگی با خانواده اش آگاه بود. میدانست که بازگشت به آغوش گرم خانوادۀ داغدارآرزوی خانواده اش است.  فرزند کوچکش  خدمت پدر رابا تحمل درد واندوه در زندان پیش می برد. امابرای نشان دادن قاطعیت  خویش وبرای دفاع از حق ودنبال نمودن این هدف  که ظلم رفته بر خویش راافشأ نماید، به درخواست وتهدیدهای چندین باره، نه میگفت . در واقع ، ملک خان با نشستن در زندان و ادامۀ حیات در آنجا، دست به اعتصاب دوری ااز نعمت های آزادی برای رسیدن به مأمول خویش زده بود.

 

 ملک خان، در زندان دست به عملی یازید که، میتوان آن را منحصر به فرد نامید. او از زندان دهمزنگ کابل به دادخواهی پرداخت و فریاد محکومیت بلند کرد. اما نه برای آزادی خویش. بلکه در ادامه ی به سربردن درزندان، از آنجا طالب  محاکمه ی آنانی شد که وی را زندانی نموده بودند. با استفاده از روزنه هایی که مطبوعات غیر دولتی در اختیار نهاده بودند، نبشته های را تهیه دید وبه افشأ توطئه وظلمی پرداخت که درحق او روا داشته بودند . درین میان بیشترازهمه سرداران بازنشسته ، محمد داؤود خان وبرادرش سردار محمد نعیم خان راتوطئه گر نامید ودر پی برائـت رسمی خویش شد. ازآنجایی که ناشرجریدۀ کاروان کشککی از انتشار نبشته های او معذرت خواسته بود، بهاول ملک عبدالرحیم زی یک تن ازفرزندان ایشان روی به جریدۀ افغان ملت میاورد.(24)  به این ترتیب دادخواهی ملک خان ومسأله ی توقیف او بازتاب گسترده تری یافت ودرنتیجه انگیزه ی توقیف او نیزبحث دنباله داری را دید. (25 ) . . . 

 

ملک خان از زندان ، درمیان رد اتهاماتی که اطلاعیه های دولتی بر اوبسته بودند، هر کدام رابا دلایل واسناد ومدارک رد کرد. از میان همین دفاعیه های مطبوعاتی او خواننده به نکات جالبی از سیاست های سرداران نیز راه میابد. ؛مثلا ً طوریکه در صفحات پیشتردیدیم دلایل برطرفی اورانخست در سؤاداره وشیوع رشوت ستانی در وزارت مالیه وموسسأت مربوط به آن آورده بودند. ملک خان دررد آن اتهام چنین مینویسد :

 

" خوب به یاد دارم که هنگامی که در اکثر موارد مسأله ی ترویج رشوت خواری شعبات غیر مالی واقتصادی رابه رخ صدراعظم( سردار محمد داؤود خان ) می کشیدم، وبه جلوگیری ازین خصیصه ِذمیه بنیان کن اجتماع پیشنهاداتی نزد شان می نمودم ، درجواب استدلال ومنطق او بس یاوه بود . زیرا او به جوابم میگفت: « من دانسته بر اینکار چشم می پوشم، آن را نادیده می گیرم  وبه مانند جام زهر این چیز ها را فرو می برم ». معذالک داؤودخان با این طرز کار ومسامحه کاری های خود بازار رشوت ستانی ها را چنان گرم وترویج کرد، که درتاریخ کشور باید آن رابرعلاوه ی دور قانون شکنی،  خودخواهی جاسوسی وشکنجه، دور پرورش ونوازش وشیوع رشوت خواران نامید ". (26) 

 

پیرامون ادعای های مندرج در اعلامیه ی برطرفی ملک خان از طرف سردار داؤود خان، مثلا ً ادعای رشوت ستانی در وزارت مالیه، گفتنی است که به روایت گزارش های متعدد در جامعه ومنبع یونسکو، برخلاف ادعای سردار، وزیر مالیه اش در ین زمینه بسیارسختگیرو رشوت ستیز بوده است .

 

هرگاه ملک خان با نوشتن ودادخواهی، برگهای از پایمردی ومقاومت علیه ظلم وبیعدالتی را نتوشته بود، شاید کسانی ادعا هایی او را که هنگام داشتن تصدی وزارت مالیه از صحبت ها با شاه وسرداران ووزیران آنها دارد، به زودی باور نمیکردند. شاید این تصور دست میداد که چگونه وزیری غیر خاندانی  ودور از حوزۀ تعلقات سلطنتی ، چنان جسارتی را داشته است.

حقایق نشان میدهند که او دربدترین اوضاع ودرزندان که گلویش دردست زندانبانان بود، آن سجایای خویشرا تبارز داده است  .

 

جدی گرفتن موضوع ازطرف ملک خان در زندان وتشبثات کنجکاوانه برخی ازعلاقمندان موضوع، سبب شد که آن راز ورمز در مهُرمانده ، چند بار به لب گشایی خود اعضای خانوادۀ سلطنتی وبیرون شدن اندک سخنان تناقض آمیز از دهان آنها بیانجامد. بطور مثال ، باری محمد داؤود خان ، محمد ظاهرشاه را مقصرتوقیف ملک خان نامیده بود.

سید مسعود پوهنیارمینویسد که :

" در سال 1987م . که این حانب به لندن رفته سردارمحمد عزیز نعیم را دیدم ،در بین صحبت ها سخن از ملک خان به میان آمد. از او پرسیدم که راجع به آن چه اطلاع دارد که حقیقت مسأله ی حبس او چه بود. موصوف گفت: « یک روز او هم از کاکای خود سردار محمد داؤود خان پرسید که زندانی شدن ملک خان چه علت داشت؟ کاکایش به جواب گفت : که او نیز چیزی در آن باره نمیداند.، اما همینکه ملک خان از مسافرت امریکا (1956- 1957) برگشت، یک روز خسرت (شاه سابق ) برایم گفت که او را محبوس کنید .»" (27)

 

اما سردار داؤود پس از توقیف عبدالملک خان چنین گفته بود:

" عبدالملک با همکاری یک مملکت اجنبی می خواست هنگامۀ را درکشور برپاسازد که جلو آن گرفته شد. خوشبختانه از صاحب منصبان وافراد اردوکسی با او همنوا نشده بود. شما به زودی نتیجۀ تحقیقات این خیانت را نظر به اسنادی که دردست است خواهید شنید  که چه توطئه درشرف تکوین بود تامملکت را درغرقاب تباهی سرنگون سازد."(28)

 

 

ادامه دارد

 

  ـــــــــــــــــــــــــــــ

 

20- ص  72ارمغان .

21-  ص 258 ارمغان  سرگذشت یک ملت مظلوم   64 - 72  

22- ص 272ارمغان زندان

23- حکومت چندین بارمامورینی را نزدش فرستاده بود که از زندان بیرون شود اما او رد کرد ه است. ملک خان آن درخواست ها وجوابیه ی خویش را زیر عنوان زندان سنگر من وقانون سلاح من در صفحات 98 – 102 کتاب ارمغان زندان نگاشته است. آخرین بار روز چهارم ثور 1357 به او گفته شده بود که زندان را ترک بگوید .

24- ازصحبت های آقای بهاول عبدالرحیم زی با نویسنده.

25-  یکی از آن موارد مطرح شدن مسأله توقیف او درمطبوعات دهه ی چهل خورشیدی بود. پاسخ این سوال را که چرا مسأله ی او در سطح گسترده تری بازتاب نیافت، باید سراغ آن رادر کمبودها از فهم ودرک از دیموکراسی گرفت. شاید مخالفین دولت که در بقیه موارد شعارها ومطالباتی را مطرح می نمودند به این علت که ملک خان با ایشان هم اندیش نبود، دنبال نمودن مسأله ی او برای شان محلی از اعراب ند اشت .

26- ارمغان ص 184

27 -  سید مسعود پوهنیار. کتاب قربانیان  . . .

 28-  دگر جنرال محمد نذیرکبیر سراج. رویدادهای نیمه ی دوم  سده ی بیست در افغانستان .ص 46. چاپ دوم . 1384  خورشیدی . انتشارات میوند. پشاور. پاکستان .

(())(())(())(())(())(())

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 109           سال پنجم        قوس   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       دسمبر 2009