کابل ناتهـ، Kabulnath



















































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 

شهید محمد علی،
               از تبار آنانی که به ظلم واستبداد، نـه ! گفتند.

 
 

محمد علی در زندان
 
 
 
نصیرمهرین
 

 برای برخی از انسانها، ستیزبا روزگارمشقت باروعاملین جفاهای سترگ، در کمال آگاهی از دشواری ها پذیرفته شده است.  برای آنها، جان باختن ِ آگاهانه با پذیراشدن گلوله های آتشین درسینه ها مسلم بوده است. زیرا به تحمل جفاها، نه تنها رضایت نداشته اند، که خواستگاه عدالت جویی نمی توانسته است آن بیدادگری را تحمل نماید.

 

 ازسوی دیگر، بیدادگران سنت استبداد تاریخی را چنان رعایت نموده اند،  که با ستمگری و حکومت مستبدۀ ایشان هم قافیه باشد. از ورای رویداد های تلخی که تاریخ کشورما دیده است، شکنجه و آزار مخالفان عقیده یی وفکری وسیاسی، چون خزانه یی از کارکردهای استبداد تاریخی انباشته شده است. خزانه یی که معرف اندیشه ها وباورداشت های ادارۀ نظام هریک از آنها است.

 

از زمانه های قدیم تا گذرازمعبراستبداد غزنویان  . . . وامیر عبدالرحمان خان و فرزندش تا دوران پادشاهی محمد نادرخان و صدارت های شاهانۀ سردارهاشم خان وسردار داؤود خان، وخپ ها، این ستمگری و زندان و اعدام با حکومت مستبده همراهی وهم قافیه گی خویش را از دست نداده است. آزار و کشتاری که پس از آن نیز با چهرۀ زشت دیگری آن سنت را رعایت نمود، هرکدام مهرونشان استبداد را درجبین داشته اند. شیوۀ مردم آزاری تاریخی، همواره با تجدید ابزار و الفاظ کوشیده است این بار امانت ومیراث نظام های خود کامه را حمل کند. میراث آزار و کشتار دگراندیشان و میراث و ادارسازی انسانها به یکسان اندیشی با تمام خفت و خواری و ملزومات کشتار آمیز ومخالفت برانگیزآن .

 

گاهی که نبشته های از مقصران جفاهای سترگ چنددهۀ پسین را میخوانیم، می بینیم که حاضر نیستند  نگاهی به سوی سرچشمه های خونریزانه ودست های خون آمیز خویش نمایند، ویا لحظه یی سر درگریبان فروببرند. زیرا این سر درگریبان فرو بردن که چندان هم دشوار نیست، پیش زمینۀ آمادگی فرهنگی را نیز مطالبه میکند. اما چنان مینماید که سنگینی بار مسؤولیت و نبود چنان فرهنگی، مانع آن سر در گریبان بردن ها و اندیشیدن ها شده است. ازینرواست که بجای آن اندیشیدن به سیاست های خونریزانه، انکار از جفاهای مرتکب شده در حق مردم  مانند ردیفی در نبشته های آنها جای یافته است.

 

اما با حافظۀ جمعی مردم چه باید کرد وبه آن چه جوابی میشود داد؟ حافظه یی که اعمال جابرانه وستمکاری های مولود آنرا با خط درشتی درسینه جای داده و فراموشی نمی پذیرد. سند و مدرک وگواه نیز کم ندارد.

 

 اینک  که از چندین سال بدینسو، عده یی با همان سرِسرگردان ودست رنگین ازخون، با توجیه نویسی ها، عزم ستیزبا حافظۀ تاریخی وجمعی مردم را در پیش گرفته اند، حافظۀ تاریخی نیز مدارک و شاهدان خویش را پیش میاورد. وما ناظرهستیم که بسا از تن های نازنین و آماده برای قربانی، به در خواست ننگ آمیزی که نظام استبداد بر مردم وکشور ما سعی وکوشش تحمیل آن را داشت، نـــــــــه گفته اند. نه !، بدلیل جفا آمیزی و هم جوشی نظامی مستبد که با استبداد مضاغف نیروی مهاجم وخونریزپیوند حیات وممات داشت. و در بهای این نه گفتن خوب میدانستند که سر سبزخویش را برباد میدهنــــد. به رغم همه تلاشهایی که در برابر حافظۀ تاریخی بکار میبرند، هر چند گاهی، جمجمه وسند ومدرکی سربلند میاورد واز خروش و درد و آزار قربانیان استبداد سخن میگوید.

 

آنچـــه را در ینجا برگزیده ایم، اندکی ازستیز و  آویز عقاب بلند پروازیست که دربند دژخیمان و کارگزاران نهاد شکنجه گر خاد یا یکی از ملزومات نظام مستبدانه افتاده بود. اندکی از جریان "استنطاق " محمد علی را آورده ایم. انسانی که در برابر ستمگران رویا روی ایستاد و در دشوارترین لحظات زندگی خویش نیزستمگری ها را به نکوهش کوبنده گرفت. او را سال بعد،(1361) با جمعی از یاران اش به اعدام گاه بردند. . .

 

 این سند نه تنها مُهر تایید برحضور انسانهای بیشماری میزند که درگسترۀ مبارزه با بیداگری از مرگ نهراسیده اند؛ بلکه تداوم اعمال شیوۀ های شناخته شدۀ سده های میانه را که با انگیزاسیون یا تفتیش عقاید شهرت یافته است، نیز هنگام بازجویی ها بخوبی نشان میدهد. اما هنگام اعمال شیوه های مبنی بر تفتیش عقاید که خواستگاه خویش را از خدمت به نظام استبدادی ورهبردهای شوروی از میان رفته میگرفت، مینگریم که "مستنطقین " هرچند همان شکنجه گران وبازجویانی بوده اند که در پیشینه ها با نام " مستخرج" وزیر نظر "والی حرس" و "میرغضب باشی " ایفای وظیفه مینمودند؛ اما مانند دستگاه های پیشینۀ مطلقۀ آسیایی، بی خبر ونا دانسته از حقوق و کرامت انسانی نبوده اند. وابسته به نهادی بودند که بر روی کاغذی از اصول اساسی اش نوشته شده بود:

 

 "مجازات مخالف کرامت انسانی، شکنجه وتعذیب مجاز نیست ." 

از آنجایی که مقصرین جفاها ، حاضر نیستند، اعمال مخالف کرامت انسانی را در دور زمامداری خویش بپذیرند، میشود پذیرفت که معتقد به مجازات و شکنجه و تعذیب موافق کرامت انسانی! بوده اند. مجازاتی که نیاز خویش را از دموکراسی خنجر خیز و خونریز گرفته بود.  . .

 

این سخنان دردآمیز از آن جهت نیز مطرح است تا جامعۀ ما بادیدن آن اعمال ونکوهیدن آنچه مستبدین در پیش گرفته بودند، در راه رعایت احترام به دگراندیش و مخالفت با شیوه های مبتنی بر آزار و شکنجه شاهد دستاوردی باشد.*

 

 

 

سند 1 صفحۀ 117 اوراق " تحقیق "

 

متن قلمی

  

 

" اینجانب که شهرت ام در فوق ذکر است اظهارات خود را چنین بیان میکنم .

 

حوالی ساعت نه ونیم شب توسط قوای امنیتی منزل محاصره گردیده و مورد حمله قرار گرفت. در اثر تلاشی یکمقدار اسناد بدست قوای امنیتی افتید. بعد از انتقال اسناد مذکور بداخل موترها اینجانب، برادرم وخسربره ام تهدیدکنان بداخل موتر ها گردیده و روانۀ مرکز امنیتی کابل گردیدیم. بعد از توهین وتحقیرهائیکه به برادرم نمودند، ویرا مورد حملۀ سیلی، مشت، لگد وقنداق تفنگ قراردادند که خون زیادی ازدهن وبینی وی رفت .

 

 البته در محل امنیتی بعد از گذشت لحظات چند پدر ریش سفید اینجانب را نیز آوردند. بعد اینجانب طور شفاهی مورد بازپرسی قرارگرفته وفعلا ًبطورکتبی جملات چند از جریان دستگیری مرقوم گردید .

 

امضأ محمد علی

3/4 / 5/ 1360  "

 

 

سند 2 از ص 120 اوراق " تحقیق "

 

متن قلمی

  

 

سوال1 : لطفا ً واضح سازید  که ماهوار مبلغ چنــد افغانی حق الغضویت میپرداختید.؟

 

جواب :  نمیگویم.

  

سوال2 : سبب چیست که شما بـه راستگویی قایل نمیشوید؟

 

 جواب : در مقابل شما فقط یک جواب : نـــــــــه

   

سوال 3:  درمقابل یا درمقابل رفقایم  واضح سازید.

  

جواب:  در مقابل همۀ شما.

  

سوال 4:  . . .** نفر سازمانی هیچگاه دروغ نمیگوید شما که حالا دروغ گویی مینمائید واضح سازید.

 

جواب: این دروغ نیست .

 

 

 

*- آنچه را دربالا دیدیم، دربرگیرندۀ اندکی از پرسش های "مستنطق" و پاسخ های شهید محمد علی مسؤول نشرات سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (1360 خورشیدی) است. 
با مطالعۀ نبشته یی از جناب رزاق مأمون پیرامون شهید نادرعلی پویا در تارنمای وزین کابل پرس، برآن شدم که قسمت بالا را، بدلیل پیوند موضوعیت از متن در نظرداشته برای کارگسترده تری، حالا بگونۀ فشرده انتشار دهم. شایان یادآوری است که محکومیت استبداد  حزب دموکراتیک خلق افغانستان را که در چهرۀ آزار و شکنجه و اعدام شاهد بوده ایم، در برابر همه دگر اندیشان وهمه آنانی که عقاید و باورداشت های دیگری داشته اند، درنظر آورد. آرزو میرود مدارک جدا افتاده یی که در اختیار اشخاص قرار دارند، و از نحوۀ" استنطاق " ، شکنجه وآزارشخصیت ها واعضای احزاب، سازمان ها و گروه های دیگری حکایت دردانگیز وعبرت دهنده دارند، درمجلدهای ویژه فراهم آیند. 

 

**- کلمه ویا کلماتی از سوال مستنطق در اثرخراشیدگی صفحه خوانده نشد. 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 101           سال پنجم         اسد    ۱۳۸۸  هجری خورشیدی        اگست 2009