کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

فاصله میان امریکا و کرزی روز به روز زیاد شده می رود
 نیویورک تایمز، 17 مارچ سال 2012

نویسندگان: راد نوردلاند، متیوو روزنبرگ و الیسا روبن


 برگردان: حامد علی پور

 
 

 

امریکایی ها در افغانستان مانند "شیاطین" اند. آنها می گویند که اشتباهاً قران مجید را سوختانده اند ولی " این اعمال شیطانی آنها با چند معذرت‌ خواهی هرگز بخشیده نخواهد شد."  کشتار 16 کودک، زن و مرد افغان توسط یک عسکر امریکایی "اولین عمل خلاف آنها نبود، در حقیقت صدمین، دوصدمین و پنجصدمین عمل آنها بود."

شاید تصور شود که اینگونه حرفهای شدید از زبان طالبان گفته شده است. ولی نخیر، این حرفها شخصاً از زبان متحد امریکا یعنی رئیس جمهور کرزی یا سخنگویان دفتر او درین روز ها و هفته ها شنیده می شود. حرفهای کرزی در این اواخر روز به روز خشن تر شده می رود.

شدیدترین این حرفها روز جمعه از زبان کرزی در محفلی که با بازماندگان کشتار سرباز امریکایی داشت شنیده شد. وی گفت: بیایید دعا کنیم که خدا ما را از شر دو شیطان نجات دهد." کرزی در وقت گفتن این حرفها می کوشید اشکهایش جاری نشود و منظورش از "دو شیطان" به وضاحت امریکا و طالبان بود. وی علاوه کرد، "ما فعلاً دو شیطان در کشور خود داریم."

بعد از واقعه سوزاندن قرآن به تاریخ 20 فبروری و انعکاسات خشونت بار آن، رابطه دولت امریکا و افغانستان به بحران گراییده است. مقامات امریکایی به سرعت کوشیدند تا تشنج اوضاع را کمتر بسازند. رئیس جمهور اوباما به خاطر آتش سوزی قرآن معذرت شخصی خود را پیشکش کرده است و از کشتار 16 نفر  غیرنظامی توسط یک عسکر امریکایی اظهار تاسف نموده است. او در هفته گذشته دوبار به آقای کرزی تیلفون کرد.

مقامات کاخ سفید هفته گذشته همچنان مصرانه کوشیدند تا وانمود کنند که حرف کرزی را که گفته بود امنیت کشور باید به مقامات افغان یکسال قبل از موعد، یعنی در سال 2013، سپرده شود تغیر سیاست نیست. اما آقای کرزی روز بعد به وضاحت اعلان کرد که او خواهان این تغیر سیاست است. مقامات امریکایی ناراحت استند که آقای کرزی با این تقاضای غیرواقعیبانانهٔ خود کاری را که مشکل بود حالا دیگر تقریباً ناممکن می سازد. از سوی دیگر، آقای کرزی نگران است که مقامات امریکایی موضع او را تضعیف می کنند و شاید یکبار دیگر او و کشور او را تنها بگذارند.

حادثهٔ سوختن قرآن این تفاوتها را به وضاحت به نمایش گذاشت و گسیختگی‌ی‌ را به وجود آورد که مرمت ناپذیرخواهد بود. بعد از آنکه قوای امریکایی در مرکز نیروی هوایی بگرام به صورت تصادفی قرآن شریف را سوزاندند، مقامات سفارت امریکا از اینکه شورای علمای کشور – که عالی ترین مرجع دینی کشور است –  خواستار تحقیق درین مورد شده بود نگران بودند. اما اعلامیه رسمی این شورا توسط دفتر آقای کرزی ترتیب و تنظیم می شود و مقامات بالای دفتر کرزی به مقامات امریکایی اطمینان داده بودند که لحن اعلامیه این شورا تند و شدید خواهد بود ولی حرفهای دشمنانه در مقابل امریکا نخواهد داشت. یکی از مقامات امریکایی که می خواهد روابطش با مقامات افغان خراب نشود و نمی خواهد نامش فاش شود گفت، "به هرحال، ما حاضر بودیم که کمی حرف تند و تلخ بشنویم زیرا اشتباه بزرگی را مرتکب شده بودیم."

لحن نسخه اولی این اعلامیه به گفته مقامات امریکایی و افغان تا حدی ملایم بود. ولی در آخرین دقایق بعضی از افراطیانی که در دفتر کرزی کار می کنند دست به کار شدند و در متنی که شورای علما صادر کردند اصطلاحاتی از قبیل "عمل شیطانی"، "عمل غیر قابل بخشش، حیوانی و غیر انسانی" را استفاده کردند و انعکاس خشونت بار مردم را که منجر به قتل حداقل 29 افغان و 6 امریکایی شده بود "احساس قابل توجیه" خواندند.

مقامات غربی غالباً معتقدند که این اظهارات خشن آقای کرزی فقط به خاطر دل آسایی مردم افغانستان گفته می شود و نباید به صورت سیاست رسمی دولت جدی گرفته شود. ولی این حرفها به گوش مردم امریکا و متحدان ناتو هم می رسد و در حالیکه اکثریت مردم این کشور ها مخالف حضور قوای شان در افغانستان استند، ابراز این حرفها امکان حمایت بیشتر این کشورها را در خطر می اندازد.

آقای شیرارد کوپرکولس که سفیر انگلیس در افغانستان از سال 2007 الی 2009 بود می گوید، "به نظر من مسئله خیلی جدی است زیرا آقای کرزی همیشه در مقابل غرب یک موضع دوجانبه داشته است. او هیچگاه معتقد نشده است که خشونت راه حل است. ولی در عین حال می داند که بقای سیاسی و حتی امنیت شخصی او وابسته به امریکا است و او از این ناحیه رنج می برد."

همین حقیقت باعث شد که رئیس جمهور اوباما، راین سی کراکر، دیپلومات کهنه کار را که متقاعد بود، در ماه جولای گذشته دوباره روی صحنه آورد. کراکر از قدیم با آقای کرزی شناخت نزدیک داشت. وی اولین نمایندهٔ بود که بعد از حمله امریکا که منجر به سقوط طالبان شد به کابل فرستاده شده بود و این زمانی بود که کرزی به عنوان یک رهبر دوره عبوری تعبین شده بود.

آقای کراکر مانند بقیه نمایندگانی که به افغانستان گسیل می شوند به قضیه خوشبینانه می نگرد. او می گوید، "رئیس جمهور کرزی مشکلترین وظیفه در جهان را دارد و این وظیفه را ده سال است که انجام داده است." کراکر این حرف را چندین بار تکرار کرده است و علاوه می کند، "ما باید به او ازین ناحیه آفرین بگوییم."

اشخاصی که با کرزی و کراکر از نزدیک کار می کنند می گویند که باوصف آنکه روابط این دو شخص خوب است و ملاقات هایشان به صورت منظم ادامه می یابد، آن گرمی و صمیمیت که در گذشته میان شان وجود داشت دیگر وجود ندارد. آقای کراکر در یک مصاحبه که روز جمعه با شبکه پی بی اس داشت اصرار کرد که این قضیه حقیقت ندارد. او گفت، "به نظر من آقای کرزی یک افغان وطنپرست متعهد است و در آخرین تحلیل اهداف او و ما عین همدیگر اند. گاه حرفهای که زده می شود کمی خشن است. بعضی اوقات من حرفهای را در بعضی از محافل گفته ام  که خشن بوده است. بعد من می روم و زیر یک درخت می نشینم و به این گپها فکر می کنم و به اصل مسئله می اندیشم. بدین ترتیب، مذاکرات همچنان به پیش می رود."

کرزی معتقد است که امریکایی ها به درخواستهای مکرر او مبنی بر اینکه حملات شبانه کوماندوهای امریکایی باید تمام شود توجه نکرده اند. تلفات ملکی که این حملات به بار آورده است کرزی را در موضعی قرار داده است که یا باید از امریکایی ها انتقاد کند و باعث قهر آنها شود و یا انتقاد نکند و باعث قهر افغانها شود.

معاون سفیر امریکا در افغانستان، جیمس کنینگهن، می گوید، "در هر رابطه سیاسی یک طرف قضیه اعمالی را انجام می دهد که طرف دیگر با آن موافق نیست.  سوال در اینجا نیست که رئیس جمهور کرزی همکار و شریک ما در این مسئله است یا خیر. هدف ما ایجاد یک رابطه دوستانه با افغانستان و رهبران آن، هر کس که باشد، است. ما به یک دهه بعد می نگریم."

ولی این رابطه آنقدر خراب شده است که آقای کرزی به سرعت تمام اعمال امریکایی ها را عهدشکنی می خواند.

وقتی دیپلومات های امریکایی با مخالفین سیاسی او ملاقات می کنند، کرزی فکر می کند که این نشانهٔ آن است که امریکایی ها می خواهند او را از قدرت پایان اندازند. گفته می شود که کرزی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 که به نظر جهانیان در آن تقلب صورت گرفته بود به مقام خود به صورت شدیدی وابسته شده است. مقامات امریکایی روی او فشار آوردند که دور دوم انتخابات را هم انجام بدهد ولی در آخر مخالفان او مایل نبودند که این کار صورت گیرد.

آقای کنینگهن می گوید، "ما نباید افغانستان را اداره کنیم و آمدن ما درینجا برای اداره افغانستان نبوده است. این احساسی است که مردم افغانستان از آن بد می برند. ما می خواهیم خود را به تدریج ازینجا بیرون کنیم. این نظر که ما در مسایل افغانستان دست بالا داریم درست نیست. واقعیت اینست که ما می کوشیم که افغانها خودشان به کارهای خود برسند."

طالبان همیشه به آقای کرزی تمسخر می کنند که او فقط یک عروسک و دست نشاندهٔ امریکا است. ولی صاحبان این به اصطلاح عروسک چنین نمی پندارند. یکی از دیپلومات های اروپایی می گوید، "در تاریخ هیچگاه این اتفاق نیافتاده است که یک ابرقدرت اینهمه پول و عسکر را به کشوری بفرستد و در عوض چنین تاثیر و نفوذ ضعیف روی گفتار و کردار رئیس جمهور آن کشور داشته باشد."

امریکایی ها غالباً کارها را به میل رئیس جمهور کرزی کرده اند و کرزی ازین ناحیه بهره ها برده است. وقتی مقامات ضد فساد اداری که از حمایه امریکا برخوردار اند یکی از مشاوران کرزی را دستگیر کردند، خود رئیس جمهور وارد قضیه شد و او را آزاد ساخت. کرزی بعدا این کمیته "ضدیت با جرایم بزرگ" را بکلی منحل ساخت. از نقطه نظر کرزی، امریکایی ها این نزاکت را مراعات نکرده بودند که لااقل قبل از دستگیری این مقام بالای دولتی لااقل یک هشدار به کرزی می دادند.

یک نویسنده هالندی به نام بیت دم که برای نوشتن کتاب خود با عنوان سفر ارزگان: مسیر کرزی به قصر (Expedition Uruzgan: Hamid Karzai’s Journey Into the (Palace با کرزی مصاحبه های طولانی کرده است می گوید، "آنچه در نظر امریکا فساد اداری معلوم می شود، به نظر آقای کرزی و فامیل او حمایت و پشتیبانی از قوم آنهاست. دولت افغانستان ضعیف است و امریکا تمام حمایت (نظامی) را تهیه می کند. این قیمومیت و حمایت از قوم تنها راهی است که کرزی می توانست توسط آن قدرت خود را حفظ کند." خانم دم علاوه می کند، "این رئیس جمهور اوباما است که می گوید باید روش غرب تغیر کند. ولی یگانه چیزی که تغیر کرده است اینست که او از کرزی انتقاد می کند، دولت او را متهم به فساد می کند و رشوه و فساد اداری او را برملا می سازد. این گونه اعمال هیچ چیزی را تغیر نمی دهد. این نظامی که کرزی برپا ساخته است و مبنای آن پشتیبانی قومی است نهایت قوی است و کرزی خود آدم مغرور و سرافراز است."

وقتی امریکا خواست مسئله اختلاس حدود یک بیلیون دالر از کابل بانک را مورد بررسی قرار بدهد و در جریان آن برادر آقای کرزی و برادر معاون اول او متهم به اختلاس شدند، مسئله برای دولت کرزی شرم آور تمام شد. کرزی امریکا را مقصر می داند که این اخبار را به مطبوعات جهان پخش کرد و بعد از آن به مثابه یک اخطاریه استفاده کرد که کمکها به دولت او قطع خواهد شد. اینکار کرزی را مجبور ساخت که تمام بانک را از بین ببرد.

از نقطه نظر امریکا و حمایتگران غربی آنها یگانه کاری که آنها کرده اند اینست که روی آقای کرزی فشار آوردند که در مورد بانک درست و صحیح عمل کند. تقلب و فساد در کابل بانک آنقدر زیاد بود که ارزش آنرا داشت تا تمام کمکهای خارجی را به خاطر پیگیری در مورد آن به مخاطره انداخته شود.

از هر دو نقطه نظر که به مسئله بنگریم، می بینیم که وضع خوب نیست. ولی واقعیت اینست که امریکا به جز از آقای کرزی انتخاب (آلترناتیو) دیگر ندارد و آقای کرزی به غیر از ائتلافی که به سرکردگی امریکا وجود دارد، حمایتگر دیگری ندارد.

یکی از مقامات بلندپایهٔ غربی در کابل گفت، "امریکا آماده بود که به کلی از افغانستان خارج شود ولی آنجا در افغانستان به جای می ماند یک تشکیل سیاسی است که به حضور قوای بین المللی سخت وابسته است و این واقعیت تلخی است."

یکی از افغانان که در گذشته در دولت کار می کرد می گوید، "کرزی می خواهد انتقام توهین های متداومی را که به او و فامیل او به خاطر مسئله کابل بانک شده است از امریکایی ها بگیرد. فرهنگ امریکا اینطور است که روی پالیسی و سیاست و منفعتهای که برای هر دو طرف قضیه وجود دارد فکر می کند. ولی در این سوی دنیا، در افغانستان، انتقام گرفتن مهم تر از هرگونه منفعت سیاسی و اقتصادی است."

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶۵    سال       هشـــــــــتم         حمل    ۱۳٩۱   هجری خورشیدی         ٠۱ اپریل      ٢٠۱٢ عیسوی