کابل ناتهـ، Kabulnath
|
کاوه « شفق » آهنگ
شکست
از کدامین تلخ بگویم اینک
مرداب
خفته بودیم از گلوی ما صدا را دزد برده روح بیداری شکسته صبح ما را دزد برده بقچه های خنده را تا آخرین لبــخند بردند جز پریشانی بساط ســـینه ها را دزد برده عاشق گل را به باغ خاطر ما سر بریدند از درون ریشه ها رنگ حیا را دزد برده بوی خواب از دیده ها در لحظه ها جاریست جاری سکه یی خورشـید خلق بینوا را دزد برده رهروان مرداب زارِ کینه و بغض و دروغ اند حرف بیرنگ و ســـلام آشنا را دزد برده کفتران مسجد مهتاب تاریک اند و خاموش از دل آیینه تصـــــــویر خدا را دزد برده
15.08.2000 ************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٤ سال دوم فبروری/ مارچ۲۰۰۷