کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ايستگاه

 

داستانی از مهرداد مهرجو ( شاعر ، نویسنده ، منتقد ، روزنامه نگار ایرانی )


به جوانان پاکباخته افغان که سرمشق دفترهاي آوارگي شان در مکتب استبداد،عشق بود...



ايستگاه خلوت بود و جواني گوشه يي روي نيمکت، منتظر نشسته بود تا سرويس ده از راه برسد و او خيالاتش را ببرد به شهر !


همچنان که کيف دستي کوچک و پر از پول در بغل مي داشت ، با عينکش بازي مي کرد، نه ! با دستمالي سفيد ، شيشه عينک را پاک مي کرد. پرنده يي که نشناخت چه بود با جيغي تند از کنار ايستگاه پر کشيد و فضاي صبح هنگام جاده ي لب آبادي را با آن سرشار کرد. جوان ! با شنيدن آواز عجيب و غريب پرنده، که به رغم روستايي بودنش هرگز آن را نشنيده بود دست از پاک کردن شيشه برداشت و آنرا بطرف بالا گرفت. انگار ميخواست بداند پاک شده است يا نه؟ نگاهش روي شيشه افتاد از زاويه يي بين طلوع خورشيد و آخرين ستاره ي شب، که تا هنوز در آسمان پيدا بود ، به دورها تاختن گرفت. در يک کارگاه کوچک قالي بافي ، دلش را لاي گلهاي قالي جا گذاشته بود. از وقتي به شهر آمده بود در آنجا قالي مي بافت، دل سپرده بود. زمان استراحت با رفتن بقيه دست از کار نمي کشيد. پاي داربست مي نشست و روياهايش را سير مي کرد و آنها را لابه لاي گلهاي قالي نقش مي بست. در نگاه گلها روياهايش را مي ديد، نمي توانست دل بکند. مي دانست قلبش ميان گلهايي که با دست او آفريده شده اند، مي تپد.

چند لحظه گذشت. پرنده دوباره، با جيغ جاري اش، دو طرف جاده را په هم پيوست. جوان عينکش را روي چشمش گذارده په پرنده خيره شد.

پرنده، چرخي نيم دايره بالاي سر جوان زد و به سمت ستاره، پر کشيد.

 

افق : نقطه يي خونين و ستاره يي در حال مرگ!

جوان خواسته بود برود و آن قالي را بخرد. با صاحب کارگاه قرار گذاشته بود، کنار دستمزد کار، مبلغي را فراهم کند و قالي را بگيرد. صاحب کارگاه با ناراحتي پذيرفته بود و تمام اين مدت مانده بود در ده تا پول تهيه شود و حالا...


***
کدخداي آبادي آن قالي را ديده بود. ميگفت : "چيزي لاي اين گلها است، چيزي که ... بايد بخرمش." آخر پول بيشتر هم داد!

ايستگاه ساکت ، پرنده يي جيغ نمي کشيد، جوان تنها فکر مي کرد و با خود مي گفت :" روياهايم را زير پاي چه کسي انداخته اند ! "

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤۳                      سال دوم                          فبروری۲۰۰۷