کابل ناتهـ، Kabulnath
|
جوانا ن مهاجر افغان و معضل دوفرهنگی
هادی میران کارشناس علوم اجتماعی از دانشگاه گوتمبورگ سوئد
نمونه ی سوئد
شمارگان اماری مهاجرین افغا ن سوئد، یکی از ممالک صنعتی و ثروتمند اروپایی است که باجمعیت هشت میلیونی خود، میزبان نزدیک به یک میلیون مهاجر خارجی میباشد. جمعیت افغانها درسوئد بعد از مهاجرین یوگوسلاوی، عراقی و ایرانی، بالاترین رقم را در میان مهاجرین خارجی تشیکل میدهد. طبق اداره آمار سوئد، تعداد ۸۳۴۵ نفر از اتباع افغانستان در این کشور زنده گی میکنند که از این میان(۶۲۲۳) نفر از آنها تابعیت سوئدی دارند و بقیه دارای اقامت دایم میباشند. همچنین این امار نشان میدهد که تعداد (۲۵۴۶ ) نفر از این رقم، گروه های سنی زیر هجده سال هستند. اطفال و جوانان مهاجر تبار، با توجه به تعلقات فرهنگی و الگوهای رفتاری متفاوت باجامعه میزبان، عمد تاً با نا هنجاریهای گوناگون ودشواریهای فراوان مواجه هستند. این گروه ها، به دلیل تفاوت های فرهنگی ومعیارهای رفتاری، اکثرا درمعرض آسیب پذیری های اجتماعی قرار میگیرند که اطفال و جوانان افغان تبار نیز شامل این مجموعه می با شند.
خصوصیات تامین رفاه اجتماعی در سوئد سوئد، درزمینه تامین رفاه اجتماعی هنوزهم دارای سبک و ساختار ویژه ای میباشد که درخیلی از زمینه ها این کشور را ازسایر کشورهای اروپایی متمایز میسازد. سالانه رقم قابل ملاحظه ای از بودجه این کشور برای تامین بهتر رفاه اجتماعی و مقابله با نا هنجاریهای اجتماعی هزینه میشود. پروژه های متعد و متفاوت تحقیقاتی دراین زمینه به اجرا گذاشته می شوند که عمدتا چالش های اجتماعی ، پیامد و راهکارهای مقابله با آن را از چشم اندازهای متفاوت علمی مورد تحقیق و بررسی قرارمیدهند. جوانان ومشکلات روزافزون آنها بویژه ناهنجاریهای تربیتی در خانواده های مهاجرتبار، یکی ازعرصه های وسیع پژوهش درسالهای آخیر بوده است که از مناظر و دیدگاه های متفاوت مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج این پژوهشها درمورد خانواده های مهاجر تبار بازتاب این واقعیت است که جوانان مهاجر تبار بدلیل اینکه در دوفضای متفاوت فرهنگی و محیط تربیتی زنده گی می کنند و بامعیارها و الگوهای متفاوت تربیتی با هنجارهای غالب، بزرگ میشوند، عمدتاً در معرض شدید آسیب پذیریهای .اجتماعی قرار دارند.
چالشهای تربیتی. کارشناسان این عرصه معتقدند که عدم تلفیق و تطابق محیط والگوهای تربیتی خانواده با محیط بیرون، سبب میگردد که جوانان در بسترآموزه های دو فرهنگ متفاوت پرورش یافته و درنهایت به مشکل دوشخصیتی گرفتار آیند. به اعتقاد این کارشناسان، مشکل دوشخصیتی اساس وبستر بسیاری از ناهنجهاریها و ناملایملات اجتماعی را فراهم میکند و فراتر از آن، میزان موفقیت این دسته از جوانان را در ایجاد زند گی متناسب و متعادل، کاهش می بخشد.. دولت سوئد، سالانه مبالغ هنگفتی را برای تلفیق و مشارکت مهاجرین خارجی درجامعه سوئد، به مصرف میرساند اما توسعه محلات مهاجرنشین وانزوای بسیاری از خانواده های مهاجرتبار، ازمشارکت موثر در سازه های اجتماعی جامعه میزبان، همچنان یکی از معضلات و مشکلات پیچیده اجمتاعی دراین کشور شمرده میشود.
ناهمگونی وناهمخوانی تربیتی جوانان افغان تبار درسوئد با واقعیت های این جامعه، میتواند نمادی ازیک واقعیت انکار ناپذیر درتمام جوامع غربی باشد. اغلب خانواده های افغان با توجه به علایق و وابسته گیهای سنتی و مذهبیی که درخود احساس میکنند، با پیشداوری ذهنی منفی نسبت به غرب و ارزشهای رایج در این جوامع، می نگرند و باهمین باور تلاش می ورزند که فرزندان شان با همان معیار والگوهای تربیتیی بارآیند که خود دربستر آن پرورش یافته اند. درواقع همین نگرش منفی نسبت به ارزشهای جدید و توسل به هنجارها وسنت های خودی، معضلات و دشواریهای جوانان را دوچندان میسازد. با توجه به اینکه گریز از سنت های خانواده گی درمیان جوانان افغان تبار، گاهی پیامدهای خیلی مصیبت بار داشته است اما به ندرت به این واقعیت توجه صورت میگیرد که فرزندان خانواده در یک فضای کاملا جدید تربیتی با معیارها و آموزه های جدید پرورشی قرار دارند. عدم توجه به این واقعیت، اغلب سبب پریشانی در نظام تربیتی فرزندان گردیده که درنهایت رشد سالم و طبیعی آنان را با چالش های جدی مواجه می سازد. دوگانگی شخصیتی فرزندان درمحیط خانه و بیرون، اعمال خشونت و تحمیل الگوهای تربیتی سنتی خانواده بر آنان وتعارض این الگوها با محیط پرورشی، تعلیمی و اجتماعی بیرون، یکی از چالش های جدی برای جوانان مهاجرتبار، بویژه جوانان افغان شمرده میشوند..
معضل ادغام وپیامدهای دوشخصیتی
به اعتقاد دکتور "هاوه سیرنادی" استاد ومحقق علوم اجتماعی در دانشگاه گوتمبورگ، اغلب خانواده های مهاجرتبار که ارزشها و تعامل های جدید درجامعه میزبان را با دیدگاه های سنتی می نگرند و نیازمندیها ی فرزندان شان را درجامعه جدید، کمتر مورد توجه قرارمیدهند، درواقع بررشد فکری و سلامت روانی فرزندان شان آسیب میرسانند که درنهایت، معضلات اجتماعی وناهنجاریهای جامعه را بیشترمیسازد. دسترسی غیر محدود جوانان به شبکه انترنت و رسانه های تصویری ، موج گسترده ای از تبلیغات کالا های جدید، پدیده هایی هستند که از یک سو افکار جوانان را به شدت تحت تا ثیر قرار میدهند و از سوی دگر، پیوسته با سنت های خانواده درتعارض قرار میگیرند. داده های پژوهشی در این زمینه، به این نکته اشاره دارند که رشد طبیعی و سلامت فکری این دسته از جوانان که در دومحیط متفاوت تربیتی و پرورشی زنده گی میکنند، در تلفیق متناسب این دومحیط و بذل توجه به نیازمندیهای منطقی آنها گره خورده است. به هرپیمانه که این تلفیق وتوجه بهتر و سنجید ه تر باشد حاصل آن، فردای بهتر برای جوانان و دردسر کمتر برای والدین خواهد بود.
************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤۳ سال دوم فبروری۲۰۰۷