کابل ناتهـ، Kabulnath
|
هادی میران کنار رود
کنار رود، چشمان تورا غرق غزل دیدم غزل- آتش شدم در معبد چشم تو جوشیدم
میان تاکسار چشمهایت بعد یک باران گلی سرخی شدم برخوشه ء انگور پچیدم
تمام آسمان را پرگرفتم درهوای تو زمین را پا به پایت آمدم دورتو چرخیدم
درابعاد غزل بَغض گلوگیرت شدم یکشب شکستم، جرعه جرعه برلب ناز تو رقصیدم
الا یادش بخیر ان لحظه های خیس بارانی که از ابر حمل برساقه دست تو لغزیدم
غزلواره ، دوبیتی، نامه های عاشقی گشتم که تا گلبرگ لبهای تورا از دور بوسیدم
ولی حالا که بوی برف دارد باغ لبهایت ببخشی مریم قدیس من، سیبی که دزدیدم
************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤۳ سال دوم فبروری۲۰۰۷