کابل ناتهـ، Kabulnath
|
محمد زرگر پور
جلا ل
شاخه به شاخه می پرد مرغ شکسته بال من
نغمه روز گار شد ، زخمه آه و نا ل من
من به جما ل زندگی سوز جلا ل گفته ام
گرم کرشمه ای بود طالع خوش خيا ل من
ما يده وصا ل او می دهد آبروی دل
نيم نگاه او کند فا ش زبان حا ل من
گه به زمان سپرده ام گه به طبيب برده ام
دل نشود دگر به ما ، اين د ل پا يما ل من
عمر کشيده ام به غم ، صبر دگر نميتوان
خنده و لب گز يد نش کرده خرا ب حا ل من
فصل ثوا ب و جام ها ، شط شراب و کام ها
برده قرار آرزو از کف ماه و سا ل من .
************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٢ سال دوم جنوری ۲۰۰۷