کابل ناتهـ، Kabulnath
|
پرتو نادری
انتظار
امشب درخت رويا هايم در آن سوی آيينه شگوفه داده است امشب درخت رويا هايم در همهمهء سبز شگفتن جنگل انبوهيست امشب صدای نفس های خورشيد را ازپشت پنجره می شنوم امشب دلتنگی من مزه ء ديگری دارد چه می دانم چه می دانم شايد فردا فصل زمستان به پايان می رسد شايد فردا گردونهء خورشيد پشت دروازهء خانهء من می ايستد و کسی به ديدار من می آيد .
************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٢ سال دوم جنوری ۲۰۰۷