عبدالاحد « سعادت پنجشیری»
از تورنتو، کانادا
نه از آن ...
نه از آن آرزو، زبانه کشد،
شعله ایکه، قرار ما سوزد
نا رسیده بباغِ عیش و طرب
وحشتِ شب، زبانِ ما دوزد
نه از آن آرزو، بجوش آید،
آن شرابی که مستی انگیزد
رفته ایم راه پر نشیبی را،
دگر، آن ساز و سوز نیآمیزد
تارها سست و نغمه ها بیجان
شیشه ها خالی، دستها در جام
دل ز دست داده تابِ دیرینه
زهر تلخی نشسته در ته ی کام
نه در آندست، کشیدنِ جامست
نه در آن جام، شراب مرد افگن
نه در آن مستی، شور و شوق و نیاز
نه در آن بزم، صفای یار و چمن
اکتوبر 2006
************ |