کابل ناتهـ، Kabulnath
|
سالار عزیزپور
در سوگ سخن سرای سخن، روستا باختری
قصه پردازی زشهر خون و خاکستر چشم بربسته ، خاموشی! ای فسانه ساز افسونگر ای کلامت جادوی جادوگران را قصه ء دیگر با نگاه واژه گانت قلعهء پررمز و راز زنده گی را برگشودی تا فراسوی دیوار های هیچستان مرگ دیده بان بودی داور نیرنگ های شهر جادوگر یا همان بن بست های کوچه های خون وخاکستر چشم بربسته ، خاموشی چشم بر بسته ؛ خاموشی!
*********** |
بالا
شمارهء مسلسل ٤۱ سال دوم دسمبر/جنوری ٢٠٠٦/۲۰۰۷