|
شكرالله شيون
شبهاي آفتاب
بيا که نور به شب های آفتاب بريم
به ابر نم نم باران ، به بحر آب بريم
بيا فريب ز نقش سحر گه بزداييم
به باغ سيب، به صحرا تف سراب بريم
بيا به باور مردم زنيم خندهء تلخ
و اشک ديدهء شانرا به انقلاب بريم
بيا به تاک بگوييم : ملتم مرده است.
به جان مردهء شان کوزهء شراب بريم
بيا که لقمهء نانی ز جو طلب گيريم
به کودکی که نخورده است و رفته خواب بريم
و عشق را چو بيابيم عروسکی سازيم
به دختران شب شهر اضطراب بريم
بيا به چشم به بستر نشسته گان وطن
اگر که خواب ندارند ، ماهتاب بريم
ستراسبوگ ـ فرانسه ۱۸/۰۹/۲۰۰۱
*********** |